به گزارش «شیعه نیوز»، اختلافات میان اخوان المسلمین و سلفیها تمامی ندارد. مردم مصر که با روی کار آمدن اخوانیها در زمان تصدّی حکومت از سوی مرسی چشم امید به اجرای احکام اسلامی در جامعه داشتند اما با گذشت اندک زمانی و با مشاهده تندرویهای صورت گرفته از سوی وابستگان به جمعیت اخوان المسلمین از آنان ناامید شده و دست به اعتراضها و تظاهرات علیه حکومت زدند که نتیجه آن سقوط اخوانیها و روی کارآمدن عبدالفتاح السیسی شد.
به حاشیه رانده شدن اخوانیها به همراه نفرت و خشم مردم از این حزب سبب شد تا رفته رفته در ادبیات سیاسی مصر از جمعیت اخوان المسلمین به عنوان یک جمعیت تروریستی نام برده شود. با انتشار این مفهوم در میان مردم و رسوخ این اندیشه در میان نخبگان سیاسی، تسویه حسابهای سیاسی آغاز شد و سردمداران اخوانی یکی پس از دیگری دستگیر و راهی زندان شدند. هرچند که عدهای چون کمال الهلباوی به دلیل فاصله گرفتن اخوان المسلمین از مانیفست ابتدایی خود، از این حزب جدا شدند.
آسیب وارده به پیکره حزبی با چنین سابقه تاریخی کار را بدانجا رسانده که اکنون هرگونه اظهارنظر از سوی افراد منتسب به اخوان محکوم به بطلان است حتی اگر این سخنان کاملا به حق بوده و در میان همگان مورد قبول باشد. هیثم ابوخلیل از زمره شخصیتهای اخوانی است که به دلیل انتقاد از علمای درباری سعودی مورد هجوم شدید رسانهها و شخصیتهای سلفی مصر قرار گرفت.
هیثم ابوخلیل که برای انجام فریضه عمره در عربستان به سر میبرد با انتقاد از سیاستهای حاکمان سعودی از حج گذاران خواست تا به سخنان و توصیههای علمای درباری سعودی گوش نسپارند زیرا آنان هیچ اختیار عملی از خود نداشته و تنها سخنانی را بر زبان جاری میسازند که مورد رضایت و قبول حکام سعودی باشد.
وی همچنین با محکومیت دخالت عربستان در امور کشورهای عربی، جنگ افروزی در میان امت اسلامی و بیکفایتی در اداره امور حج، حاجیان را به اعتراض علیه سیاستهای عربستان سعودی دعوت کرده و تشکیل کمیتهای متشکل از کشورهای اسلامی برای اداره حج را خواستار شد.
انتقاد سلفیها به سخنان فعال رسانهای اخوانی
انتشار سخنان ابوخلیل در فضای رسانهای با موجی از اعتراضها و واکنشها همراه بود. در این میان سلفیان مصر که همواره حامی سیاستهای عربستان سعودی در منطقه بوده و اندیشهای نزدیک به وهابیت دارند با رد سخنان هیثم ابوخلیل مدعی شدند که علمای سعودی به ویژه امامان جماعت مسجد الحرام در مسیر صحیح قرار دارند زیرا برای مصلحت مسلمانان و امت اسلامی تلاش میکنند.
سامح عبدالحمید حموده از مبلغان مشهور سلفی با محکوم کردن سخنان ابوخلیل خاطر نشان کرد: تمامی امامان جماعت مسجد الحرام از تقوا و ایمان بالایی برخوردارند و همواره خیر و صلاح امت اسلامی را میخواهند. سخنانی که علیه آنان از سوی گروه تروریستی اخوان گفته میشود، کذب و افترا است.
وی تاکید کرد: تمامی وابستگان به جریان اخوان المسلمین که انگشت اتهام را به سوی امامان پاک و شریف حرمین شریفین نشانه گرفتهاند هرچه سریعتر از عرصه سیاست خداحافظی کنند زیرا ننگ و عاری که از دوران حکومتداری با آنان همراه است، هیچگاه اخوانیها را رها نخواهد کرد.
مبلّغ سلفی در پایان اظهار داشت: اخوانیها از آن جهت با ائمه جماعت حرمین شریفین دشمنی دارند که عربستان سعودی پس از قرار گرفتن اخوان المسلمین در لیست گروهکهای تروریستی اجازه فعالیت به آنان نداده و به شدت آنان را تحت مضیقه قرار داده است از این رو اخوانیها درصدد انتقامجویی از شرافت مردان سعودی هستند.
حج را به بستر تسویه حسابهای سیاسی تبدیل نکنید
هرچند که سلفیها اندیشهای نزدیک به عربستان دارند اما جای بسی شگفتی است که علمای الازهر نیز در اظهار نظری مشابه هرگونه دخالت در امور سیاسی عربستان سعودی در ایام حج و انتقاد از خاندان آلسعود را ممنوع دانستند.
در همین راستا جمال قطب رییس سابق کمیته فتوای الازهر گفت: هیچ حاجی در هنگام مناسک حج عمره حق دخالت در مسائل داخلی سعودیها و یا پرداختن به مسائل سیاسی را ندارد و این عمل در زمره گناهان کبیره است. حاجیان تنها باید تمرکز خود را بر انجام مناسک عمره و انجام عبادات و بهرهوری هرچه بیشتر از فضای معنوی مکه و مدینه معطوف کنند. تشویق دیگران به اعتراض علیه حاکمیت عربستان از عوامل بطلان و فساد عمره است.
وی افزود: اقدام هیثم ابوخلیل از عناصر رسانهای وابسته به اخوان در تشویق حجاج بیت الله الحرام در بیتوجهی به توصیهها و سخنان امامان جماعت مسجد الحرام به این بهانه که آنان خادمان سیاستهای سعودی هستند، سخنی باطل، اشتباه و تجاوز آشکار به حقوق دولت سعودی است. هیچ کشور و یا فردی حق ندارد در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کند به ویژه آنکه در ایام حج چنین قبح چنین عملی بسیار بیشتر است.
الازهر و معظل وابستگی مالی به حکومت
در سالهای اخیر و به ویژه پس از سقوط حکومت اخوانیها در مصر، رابطه میان الازهر و عربستان سعودی بسیار تقویت شده است. الازهر که تا چندی پیش به عنوان یک نهاد دینی تاثیرگذار در معادلات دینی منطقه ایفای نقش میکرد امروز به یک نظام بروکراسی تبدیل شده که تنها به صدور بیانیه و یا برگزاری نشستها و همایش اکتفا کرده و دیگر آن تاثیرگذاری سابق را ندارد.
مهمترین عامل بیهویتی و بیتاثیری الازهر را باید در نفوذ وهابیّت در بدنه آن دانست. مشکلات اقتصادی و وابستگی الازهر به حکومت در تامین نیازها و مخارج طلاب، استقلال الازهر را به عنوان پیش شرط حکمرانی دینی در میان جامعه اهل سنت از میان برده است و با تاسف باید گفت که الازهر نیز رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک نهاد تشریفاتی است؛ نهادی که در موضعگیریها گاه نگاهی به حکومت و گاه نگاهی به موضع سیاست مداران سعودی دارد.
کاهش سطح علمی اساتید و دانش پژوهان دینی نیز عامل دیگری در از دست رفتن پایگاه اجتماعی الازهر در میان مردم است. اهتمام بیش از پیش به کمیّت و بیتوجهی به کیفیت سبب شده تا دانش پژوهان دینی از قوت علمی مناسبی برخوردا نباشند و این امر در دراز مدت این آفت را به همراه دارد که بسیاری از فارغ التحصیلان الازهر از توان استنباط و تحلیل مناسبی برخوردار نباشند و در نتیجه به سرعت جذب اندیشهها و قرائتهای اسلام رادیکالی مانند وهابیت و سلفیت شوند.
همراهی الازهر با سلفیّت در دفاع از عربستان سعودی بار دیگر فرضیه نفوذ وهابیت به بافت و لایههای جامعه دینی مصر به ویژه ساختار آموزشی الازهر را تایید میکند. الازهر اگر میخواهد همچنان به عنوان یک نهاد تاثیرگذار در عرصه دینی به وظیفه خود عمل کند باید به سمت استقلال و عدم وابستگی مالی و اندیشهای به جریانها و گرایشهای موجود در جهان عرب پیش رود تنها در این صورت است که شاید بتواند مقبولیت از دست رفته خود را بازپس گیرد.