به گزارش «شیعه نیوز»، در مطلب حاضر نویسنده با بررسی چرایی اهمیت اقتصاد، به تشریح عوامل و راههای رشد و شکوفایی اقتصادی براساس آیات قرآن پرداخته است.
چرایی اهمیت رشد اقتصادی
از آنجا که رشد اقتصادی به معنای رسیدن به همه بایستهها و شایستهها در فعالیتها و مسائل اقتصادی است، به طور طبیعی از نظر قرآن، این امر از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار خواهد بود؛ زیرا از نظر قرآن، اقتصاد مایه قوام اجتماع بوده و ستون اصلی آن را تشکیل میدهد(نساء، آیه 5) به طوری که فقدان آن به معنای آن است که مردم و اجتماع توان ایستادن نخواهند یافت و به فقر دچار شده و فروپاشی اجتماعی به سبب عدم تحقق فلسفه وجودی اجتماع را رقم میزند.(همان؛ آل عمران، آیه 112؛ بقره، آیه 61؛ سباء، آیات 15 تا 19)
در ارزش و اهمیت مسائل اقتصادی و لزوم رشد و شکوفایی آن همین بس که امور اقتصادى و معيشتى مردم، داراى جايگاهى مهمّ در حدّ مسائل اعتقادى و عبادى دارد(بقره، آیات 3 و 41 و 43 و 83 و 177 و 277؛ نساء، آیه 39؛ انفال، آیات 2 و 3)؛ زیرا از نظر قرآن، تأمين سعادت واقعى انسان در سايه يكتاپرستى، سلامت امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى است(اعراف، آیه 85؛ هود، آیات 84 تا 86) به طوریکه همه پیامبران برای تامین عدالت برانگیخته میشوند که یکی از مهمترین آنها عدالت در امور اقتصادی است.(حدید، آیه 25)
در این میان پیامبر مکرم و معظم اسلام (ص) مامور میشود تا در سطح برتر وارد عمل شده و در مقام مکارم اخلاقی مردمان را به جایگاهی از عدالتخواهی برساند که همه هستی و هویت وجودی آنان قسط خواهی و سهم خواهی باشد؛ زیرا خدا قسط خواهی را به عنوان مقوم و مولفه اصلی ذاتی مومنان قرار داده و میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! براى خدا به عدالت بسیار با استواری برخيزيد و به عدالت شهادت دهيد.(مائده، آیه 8)
در جایی دیگر نیز میفرماید:اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پيوسته و استوار به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا به زيان پدر و مادر و خويشاوندان شما باشد. اگر يكى از دو طرف دعوا توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است. پس از پى هوس نرويد كه درنتيجه از حق عدول كنيد؛ و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است.(انعام، آیه ۱۳۵)
تاکید بر واژه «قوامین» که از ریشه قوم و قیام است، به این معنا است که نه تنها باید قیام به عدالت برای مومنان، ملکه شود، بلکه مقوم ذات و هویت ایمانی آنان شده باشد تا بتوانند همواره و استوار برای دفاع از سهم خویش و دیگران بدون هیچ ملاحظاتی قیام کنند و به دفاع از مظلومان و مستضعفان عالم برخیزند.(نساء، آیه 79؛ حدید، آیه 25)
با نگاهی به آموزههای قرآن و گزارشهای تاریخی و تحلیل و تعلیلهای آن میتوان به سادگی دریافت که اقتصاد در کنار مسائل عبادی محض و دعوت به توحید و یکتاپرستی قرار داشته است و پیامبران برای اصلاح مسائل اقتصادی و تصحیح رفتارها در فعالیتهای اقتصادی نقش اساسی و کلیدی داشتهاند و به عنوان رهبران اجتماع به این امور وارد شده و با همه خطراتی از جمله قتل و تبعید و شکنجه اقدام به اصلاح در حد استطاعت و توان خویش داشتند.(هود، آیه 91) به عنوان نمونه غیر از حضرت یوسف(ع) که مدیریت و نظارت بر فعالیتهای اقتصادی اجتماع مصر را به دست گرفت (یوسف، آیات 45 تا 55)، تصحيح روابط اقتصادى جامعه مدین، همپاى مسائل اعتقادى و عبادى، در صدر آموزههاى شعيب (ع) قرار داشته است.(اعراف، آیه 85؛ هود، آیات 84 تا 87؛ شعراء، آیات 177 تا 183) آن حضرت (ع) در این باره میفرماید: گفت: اى قوم من! بينديشيد اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد، آيا باز هم از پرستش او دست بردارم؟ من نمىخواهم در آنچه شما را از آن باز مىدارم با شما مخالفت كنم و خود مرتكب آن شوم. من قصدى جز اصلاح جامعه تا آنجا كه بتوانم ندارم و توفيق من جز به يارى خدا نيست. بر او توكل كرده ام و به سوى او بازمىگردم. (هود، آیه ۸۸)
به هر حال، از نظر آموزههای قرآن، اقتصاد در اجتماع چنان از اهمیت و ارزش والایی برخوردار است که در کنار مسائل محض عبادی و اصول دین چون یکتاپرستی و معادباوری و رسالت مطرح شده و خدا در کنار نماز از مردم میخواهد تا انفاق کنند و زکات بدهند. (بقره، آیه 3)
بر همین اساس، همان گونه که خدا در مسائل عبادی و معنوی محض، خواهان آن است تا انسان به جایی برسد که خدایی و متاله شده(بقره، آیه 138) و در مقام مظهریت ربوبیت قرار گیرد و ربانی شود(آل عمران، آیه 79)، همچنین در مسائل اقتصادی از مردم میخواهد تا به عنوان خلیفهالله به آبادانی زمین پرداخته و به فعالیتهای اقتصادی و تولید و تغییر و تبدیل توجه ویژهای داشته باشند(هود، آیه 61) و تلاش کنند تا اقتصاد اجتماع به بلوغ و رشد بایسته و شایسته خویش دست یابد. از همین رو مومنان را کسانی میداند که از خدا حسنه دنیا و حسنه آخرت را میخواهند که بیگمان آسایش در سایه رشد و شکوفایی اقتصادی از جمله آنها است.(بقره، آیه 201)
اینکه خدا و پیامبران از مردم میخواهند تا استغفار کرده یا ایمان و تقوا پیشه گیرند تا به بهرهمندی بیشتر از فضل الهی و برکات دست یابند(اعراف، آیه 96؛ مائده، آیه 66؛ هود، آیات 3 و 52؛ نوح، آیات 10 تا 12) خود بهترین شاهد و دلیل قرآنی بر اهمیت و ارزش رشد اقتصادی در فرهنگ و آموزههای قرآن است.
خدا از مردم میخواهد تا برای رشد اقتصادی و شکوفایی آن دعا کنند؛ از همین رو دعا کردن برای این امر را شایسته قرار داده است.(بقره، آیه 201؛ نساء، آیه 32؛ اعراف، آیه 156) این خود گواه دیگر بر این است که رشد اقتصادی و تلاش برای آن به عنوان یک امر نیک مطلوب شریعت اسلام است.
البته صریحتر از این آیات میتوان به آیه 15 سوره سباء اشاره کرد که میفرماید: لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَهًْ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَهًْ طَيِّبَهًٌْ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛ قطعا براى مردم سبا در محل سكونتشان نشانه رحمتى بود. دو بوستان از راست و چپ. به آنان گفتيم: از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد! شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
از این آیه به دست میآید که رشد و شکوفایی، امری مطلوب و نعمت الهی است که باید شکرگزار آن بود. بنابراین، تلاش و کوشش برای تحققبخشی به رشد و شکوفایی اقتصادی نیز مطلوب است.
البته قرآن به این نکته توجه میدهد که توسعه و بهرهمندی اقتصادی ملازم با رشد اقتصادی به معنای واقعی نیست؛ زیرا جوامع ممکن است به توسعه اقتصادی و بهرهمندی از آن دست یابند، در حالی که بایستهها و شایستهها را مراعات نمیکنند یا تارک نابایستهها و ناشایستهها نیستند؛ زیرا خدا گاه برای تنبیه و گاه از باب عدالت به جوامع انسانی، فراوانی نعمت و مال میدهد. پس داشتن مال و نداشتن آن به معنای اکرام یا اهانت از سوی خدا نیست(فجر، آیات 15 و 16)، بلکه چنانکه خدا بهصراحت در قرآن بیان کرده است، خدا گاهی برای آزمایش به شخص یا اجتماعی مال و ثروت میدهد تا ببیند چگونه عمل و رفتار میکنند(همان)؛ چنانکه خدا گاهی دیگر به حکم عدالت به افراد و جوامعی که اعتقادی به قیامت ندارند، پاداش اعمال خیر و خوب آنان را در همین دنیا میدهد.
پس از نظر قرآن، بهرهمندى و توسعه اقتصادى جوامع با حقانيّت و معنويّت آنان ملازم نیست(کهف، آیات 32 تا 36؛ مریم، آیات 73 و 74؛ مومنون، آیات 55 و 56؛ سبا، آیات 34 تا 37؛ زخرف، آیات 33 و 34)؛ از همین رو پيشرفتهاى اقتصادى جوامع كفرپيشه تاثیری در نجاتبخشى آنان از نابودى نخواهد داشت.(انعام، آیه 6؛ توبه، آیه 69؛ مریم، آیات 73 و 74؛ قصص، آیه 58؛ سباء، آیه 45)
عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی
از آنجا که از منظر قرآن، عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی محدود به فعالیتهای مادی انسان یا امکانات مادی و ملکی صرف نیست، بلکه فعالیتهای معنوی و ملکوتی انسان نیز نقش تعیینکننده دارد، بنابراین نمیتوان عوامل را در امکانات مادی و ملکی محدود کرد. بر همین اساس عوامل رشد را میتوان به دو دسته مادی و معنوی دستهبندی کرد. همچنین باید توجه داشت که برای تحقق رشد و شکوفایی واقعی اقتصادی که مطلوب قرآن است، عواملی به عنوان بایستهها و یا شایستهها به عنوان مقتضی تام یا ناقص نقش دارد؛ چنانکه موانعی نیز وجود دارد که باید آنها را به عنوان مانع تام یا ناقص شناخت و مانع زدایی کرد. این موانع نیز به عنوان نابایستهها و ناشایستهها شناخته میشود و قرآن به آنها نیزاشاره کرده است.
به سخن دیگر، در تحقق رشد اقتصادی واقعی باید عوامل مقتضی واجب و مستحب و نیز موانع محرم و مکروه را شناخت و بر اساس آن عمل کرد و برنامهریزی درست ارائه داد و به کار گرفت. این عوامل و موانع از نظر قرآن عبارتند از:
1- امنیت: مهمترین عامل در تحقق رشد اقتصادی و شکوفایی آن، وجود امنیت در اجتماع است؛ زیرا فقدان امنیت و وجود ناامنی به معنای فرار سرمایهها بویژه منابع مدیر و متخصص آن خواهد بود. از همین رو قرآن، امنيّت و آرامش اجتماعى - سیاسی را از مهمترین عوامل رسيدن به رشد اقتصادى دانسته است.(بقره، آیه 126؛ نحل، آیه 112) خدا در آیات دیگر نیز به این نکته توجه میدهد که وجود امنیت فراگیر در همه حوزهها، نعمت الهی است که خدا آن را منت میداند. چنانکه بر قريش امتنان گذاشته که با نابودى اصحاب فيل و ايجاد امنيّت اقتصادى براى سفرهاى بازرگانى آنان، زمینه رشد و شکوفایی اقتصادی آن اجتماع را فراهم کرد.(فیل، آیات 1 تا 5؛ قریش، آیات 1 تا 4)
2- ایمان: از نظر قرآن، ایمان به غیب از جمله خدا و قیامت و اسباب غیبی یکی از مهمترین عوامل رشد اقتصادی است؛ زیرا اجتماعی از رشد واقعی اقتصادی بهرهمند خواهد شد و همگان در یک سطح رفاهی آرمانی قرار میگیرند که عنصر ایمان در آن جامعه تقویت شده باشد. بیگمان مردم اجتماعی که در مراتب سهگانه ایمان به درجه ایمان عالی توحید فعل رسیده باشند، در رفتار، اهل تقوای اکرامی خواهند بود و با ایثارگری در همه ابعاد تلاش میکنند تا بهترین و شایستهترین شرایط آسایش اقتصادی برای همگان فراهم آید. این گونه است که آنان از حقوق طبیعی خود میکاهند و با ایثارگری، بیشتر وقت خویش را برای تولید و افزایش آن به کار میگیرند تا مردمان بیشتری را تحت پوشش آسایش و رفاه قرار دهند. بنابراین، ایثارگری تنها محدود به دادن طعام و خوراک نیست، بلکه در ایجاد فعالیتهای تولیدی اقتصادی و افزایش آن نیز است. اینکه شخص از خواب و خوراک خود بزند و حقوق مسلم خویش را ایثار کند تا مردم در رفاه باشند، بیانگر ایمان و تقوای در مرتبه اکرامی و حق الیقینی است.(مائده، آیه 93) خدا پس از بیان مراتب سهگانه ایمان و تقوا دراین آیه ، در آیه 96 به این نکته توجه میدهد که چگونه ایمان میتواند موجب نزول برکات الهی به اجتماع شود و شرایط رشد و شکوفایی اقتصادی آنان را فراهم آورد. در حقیقت این ایمان است که رفتار و کردار انسانها و افراد اجتماع را به شکل مطلوبی تغییر میدهد و آنان را به سمت و سوی رشد و شکوفایی اقتصادی هدایت میکند؛ چنانکه رفتار و کردار همین اهل ایمان در قالب رفتارهای عملی نیک و عبادی و دعا و نیایش و مانند آنها، نزول برکات و امدادهای غیبی را به دنبال دارد.(همان)
3- تقوای الهی: تقوای الهی بر اساس آیه 93 سوره مائده دارای مراتب سهگانهای است که آمیخته با مراتب سهگانه ایمان است. بنابراین، ایمان قلبی در جوارح و رفتار اجتماعی بروز و ظهور میکند و به طور طبیعی، زمینهساز بلکه مهمترین بسترساز، رشد و شکوفایی اقتصادی است؛ چنانکه آیه 96 سوره مائده در ادامه به آن توجه داده است.
4- شریعتمحوری: از نظر قرآن، عبادت جز در چارچوب اسلام نمیتواند انسان را به کمال برساند(آل عمران، آیات 19 و 85) بنابراین، شرایع دیگر نیز به عنوان شرایع اسلامی(شوری، آیه 13)همان صراط مستقیم الهی را بیان میکنند. هر کسی اگر بخواهد در مسیر درست سعادت دنیا و آخرت گام بردارد، باید ایمان و تقوای خویش را در این چارچوب به دست آورد.(بقره، آیات 2 تا 5 و 21) بنابراین، ایمان و تقوا جز در چارچوب اسلام و شریعت الهی آن به دست نمیآید. بر همین اساس، هر کسی بخواهد کاری انجام دهد باید بر اساس شریعت باشد. از همین رو خدا شریعت محوری و پایبندی به تعالیم و آموزههای وحیانی را عامل رشد و شکوفایی دانسته است. اگر در گذشته عمل به شرایع انجیل و تورات و شریعت محوری در آن چارچوب، موجب شکوفایی و رشد اقتصادی بود(مائده، آیه 66)، امروز عمل به شریعت اسلام و آموزههای قرآن این رشد و شکوفایی را ایجاد و تضمین میکند.(مائده، آیه 96)
5- استقامت در دین: رشد کامل اقتصادی زمانی در خانواده یا اجتماع تحقق مییابد که شریعت محوری و ایمان و تقوا به سطح عالی برسد و افراد اجتماع در دین اسلام به چنان استواری و استقامت دست یابند که چیزی آنان را از این حرکت اصیل و اصلی دور نسازد و به تردید و شک نیفکند. از همین رو خدا بهصراحت میفرماید ملازمت با دين حق، از اسباب دستیابى به رشد کامل اقتصادى است(جن، آیه 16)؛ زیرا مقصود از «الطّريقهًْ» در آیه همان اسلام و ايمان و مراد از «ماء غدقاً» مثال براى توسعه در رزق و روزى است که همان رشد اقتصادی مورد نظر خواهد بود. (مجمعالبيان؛ الميزان، ذيلآيه) قرآن درباره نقش استقامت در تحقق شکوفایی و رشد اقتصادی میفرماید:در حقيقت كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست! سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند و میگويند: هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد. (فصلت، آیه ۳۰) پس امنیت و آرامش در سایه استقامت به دست میآید و این امنیت رشد و شکوفایی اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
6- انفاق: از نظر قرآن، هر گونه بذل و بخشش مادی و معنوی مانند آموزش علم و هنر و فن و حرفه، در قالب زکات علم ، یا زکات مال و صدقات و قرض الحسنه و مانند آنها، مهمترین عامل رشد و شکوفایی اقتصادی است؛ زیرا در نظام اقتصادی اسلام، هر مالی که در اختیار بشر است، مال الله است(نور، آیه 33) و بر انسانها است تا این مال امانی و ودیعت نهاده در دست مردم را به گونهای به کار گیرند که خدا برای تحقق اهداف آفرینش خواسته است. از سوی دیگر خدا، بهصراحت بیان کرده که این اموال ملک طلق و رهای هر کسی نیست، بلکه گروهها و اقشار خاص و نیازمند اجتماعی نیز مالک آن هستند و باید حق و حقوق آنان از هر مالی ادا شود.(ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25) از نظر قرآن، رشد و شکوفایی اقتصادی در هر جامعه با پرداخت حقوق واجب و مستحب مالی امکانپذیر است. از همین رو صدقات را مایه افزایش و رشد اقتصادی دانسته میفرماید: وَ يُربى الصّدقـاتِ؛ و خدا صدقات را افزایش میدهد.(بقره، آیه 276) از آیات قرآن این مطلب بهوضوح به دست میآید که بر خلاف تصور معمول، انفاقات نه تنها موجب کاهش سرمایه اقتصادی نیست، بلکه موجب رشد و شکوفایی اقتصادی خانواده و اجتماع است.(همان؛ روم، آیه 39؛ سباء، آیه 39؛ طلاق، آیه 7)
7- استغفار و توبه: از نظر قرآن گناه، دانسته و نادانسته یا خواسته و ناخواسته تاثیر منفی بر زندگی انسان میگذارد؛ بویژه آنکه برخی از اعمال دارای آثار و پیامدهای طبیعی و وضعی است که نمیتوان آن را از خود دور ساخت. به عنوان نمونه جهاد علیه کفار و کشتن آنان به طور طبیعی کینه آنان را به دنبال خواهد داشت. از همین رو، لازم است که انسان به پناهگاه امن الهی پناه برد و خود را تحت سپر حمایت خدا قرار دهد.(فتح، آیات 1 و 2) بر این اساس، باید گفت که برای آنکه از تبعات و پیامدهای اعمال و رفتار خود در امان مانیم، باید استغفار کنیم. این استغفار موجب میشود تا مقتضی برای عمل نیک و بهرهبرداری از نعمت فراهم آمده و موانع فعلی یا احتمالی بالقوه برداشته شود. (همان) بر همین اساس باید گفت که یکی از عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی، استغفار به درگاه خدا و توبه به سوی او است تا انسان در مسیر درست قرار گیرد و از انحراف و کژی و نیز تبعات و پیامدهای اعمال در امان ماند.(هود، آیات 3 و 52؛ نوح، آیات 10 و 11)
8- کار و تلاش: کار و کارگری از مهمترین عوامل رشد و پیشرفت اقتصادی است؛ زیرا انسان در دنیا و حتی آخرت بهرهمند از تلاش و کوشش خویش است؛ و برای انسان چیزی جز آنچه سعی میکند نیست: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى.(نجم، آیه 39) از نظر قرآن، كار و تلاش بر روى زمين، عامل تأمين روزى و زندگى انسان است؛ به طور طبیعی کار بیشتر به معنای بهرهمندی از فضل الهی است که فراتر از رزق معمولی که تقسیم شده است خواهد بود.(ملک، آیه 15؛ اسراء، آیات 12 و 66؛ قصص، آیه 73)
9- زمین پاک: از نظر قرآن، از جمله عوامل رشد اقتصادی، بهرهمندی از زمین پاک و طیب است؛ زیرا زمین اگر خبیث (بایر و غیرحاصلخیز) باشد نمیتواند برکاتی داشته و موجب رشد و شکوفایی اقتصادی شود.(ملک، آیه 15)
10- آب: همان اندازه که زمین خوب و پاک برای رشد اقتصادی نیاز است، نیاز به آب در افزایش تولید و رشد اقتصادی نیز نقش دارد. از همین رو آب بهویژه آب باران که قابل شرب و استفاده در کشاورزی و صنایع است یک عامل مادی مهم در رشد اقتصادی است.(هود، آیه 52؛ نوح، آیات 10 تا 12؛ جن، آیه 16)
11- متخصصان متعهد: از دیگر عوامل مهم در رشد و شکوفایی، انسانهای مومن و متعهد و باتقوایی است (مائده، آیه 96) که از تخصص به شکل احاطه علمی برخوردارند و به سبب تقوای الهی امین هستند.(قصص، آیه 26؛ یوسف، آیه 55) به سخن دیگر، منابع انسانی متخصص و متعهد از واجبات تحقق رشد اقتصادی و شکوفایی آن است. البته باید توجه داشت که تخصص بدون تعهد و تقوای الهی زیانبار است؛ چنانکه قارون با وجود دارا بودن تخصص مدیریت اقتصادی و دانایی به علم اقتصاد، گرفتار سوء رفتار اقتصادی و بلای الهی شد.(قصص، آیات 77 تا 83) از نظر قرآن، علم و تخصص بدون تعهد و تقوای الهی نه تنها عامل رشد نیست، بلکه خود عامل فتنه است و در بلندمدت به رشد و شکوفایی حقیقی اجتماع صدمه میزند.(زمر، آیه 49)
12- مدیریت قسطی: نظام اقتصادی زمانی به رشد و شکوفایی حقیقی دست مییابد که مدیریت آن در اختیار کسانی باشد که قوامین بالقسط هستند و سهمیه هر انسان و کسی را به او بر اساس قسمت الهی میدهند.(حدید، آیه 25؛ انعام، آیه 145؛ مائده، آیه 8؛ زخرف، آیه 32) با چنین رویکردی در اقتصاد، سرمایهها و منابع ثروتی اجتماع در اختیار همگان قرار گرفته و زمینه برای همکاری جمعی فراهم میآید.(حشر، آیه 7) بنابراین، ظلم و ستمی در هیچ یک از بخشها و عرصههای تولیدی و مصرفی روا نمیشود؛ بلکه اجتماع به شکل درست و عادلانه از اقتصاد و ثروت بهرهمند میشود.(همان؛ اعراف، آیه 85)
13- پذیرش تفاوتها: از نظر قرآن، همه انسانها در یک سطح ادراکی و توانایی بدنی و علمی و مانند آن نیستند و تفاوتهایی میان افراد جامعه وجود دارد. پذیرش این فرقها و تفاوتها موجب میشود تا توزیع ثروت و نیز مسئولیتها بر اساس آنها انجام شود و هر کسی در جای شایسته و بایسته خود قرارگیرد.(نساء، آیه 34؛ زخرف، آیه 32) البته پذیرش تفاوتها به معنای نادیده گرفتن حضور اقتصادی مثلا زنان در عرصه اقتصادی نیست؛ زیرا از نظر قرآن حضور آنان به معنای بخشی از اجتماع و استقلال اقتصادی آنان امری ضروری است؛ هر چندکه در چگونگی فعالیتهای اقتصادی آنان حدود و مقرراتی بیان شده است که نه تنها آسیب زا نیست بلکه به روند اقتصاد شکوفا و رو به رشد کمک میکند.(نساء، آیه 32؛ احزاب، آیات 33و 35)
14- مدیریت و نظارت دولتی: نظارت حكومت بر امور اقتصادى توليد، توزيع و مانند آنها بویژه در وضعيّت بحرانى امری لازم است.(یوسف، آیات 47 تا 55) این نظارت میتواند در همه دورهها انجام شود تا اقتصاد به گونهای در مسیر بالندگی و رشد قرار گیرد که همگان از آن بهره گیرند؛ بنابراین اختصاص به دورهای خاص و بحرانی ندارد؛ از همین رو خدا مسئولیت انفال و ثروت عمومی را در اختیار نظام سیاسی ولایی قرار داده و حضور در بخشهای مهم اقتصادی در قالب کسب مالیات و زکات و خمس و مانند آنها را وظیفه نظام ولایی دانسته است.(حشر، آیات 7 تا 9؛ انفال، آیات 1 و 44) این نظارت دولتی موجب میشود تا در توزیع ثروت و منابع طبیعی اجتماع، تولید کالا و خدمات مناسب و مورد نیاز آن، (یوسف، آیات 47 تا 55؛ حشر، آیه 7) و نیز مبادلات اقتصادی(اعراف، آیه 85)، احکام قضایی در حوزه فعالیتهای اقتصادی(نساء، آیه 60) و نیز جلوگیری از اسراف و تبذیر و مانند آنها نقش مستقیم ایفا کند تا زمینه برای رشد و شکوفایی اقتصادی فراهم شود و اموال در اختیار سفیهان و بیخردان قرار نگیرد.(نساء، آیه 5) این مدیریت و نظارت در همه عرصهها از تصمیم گیری در سطوح کلان اقتصادی تا سیاست گذاری و برنامهریزی و اجرا را در تولید و توزیع و مصرف در بر میگیرد. (یوسف، آیات 47 تا 55)
15- اصلاح اقتصادی: از آنجا که اقتصاد مانند هر امر اجتماعی گرفتار تغییرات نامطلوب است، نیازمند اصلاحات دائمی میباشد.(هود، آیات 84 و 85 و 88)
اینها از مهمترین عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی است. در مقابل بیتقوایی، بیتعهدی، اقتصاد ربوی، توزیع نابرابر ثروت، و مانند آنها از مهمترین موانع رشد و شکوفایی حقیقی اقتصادی است که باید از آنها پرهیز کرد.