به گزارش«شیعه نیوز»، صبح روز ششم اسفند سال ٩٥ پسر نوجوانی در تماس با پلیس از نشت گاز در خانهشان خبر داد.
دقایقی بعد وقتی مأموران به محل حادثه رفتند، بوی تند گاز در آنجا حس میشد. آنها با اجساد زن و مردی میانسال که پدر و مادر پسر نوجوان بودند روبهرو شدند. ١٠روز بعد از این حادثه شواهدی بهدست آمد که نشان میداد نشت گاز عمدی بوده و بهاحتمال زیاد پسر ١٧ساله خانواده به نام شروین و یکی از دوستان صمیمیاش به نام اشکان در این ماجرا نقش داشتهاند. آنها دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. شروین که دستداشتن در قتل پدر و مادرش را انکار میکرد، در ادامه به ارتکاب این جنایت اعتراف کرد و گفت: پدر و مادرم با دوستم، اشکان، خوب نبودند، به همین دلیل من با دوستم آنها را به قتل رساندیم.
وی ادامه داد: چندماه قبل با اشکان دوست شدم و با هم به پارک و قهوهخانه میرفتیم. کمکم دوستیمان خیلی صمیمی شد و با هم عهد کردیم که هیچوقت از یکدیگر جدا نشویم. چندمرتبه اشکان به خانهمان آمد، اما پدر و مادرم گفتند که او پسر خوبی نیست و بهتر است به دوستیام با او پایان دهم. این موضوع باعث ایجاد اختلاف بین من و پدر و مادرم شد و چندمرتبه بهخاطر اشکان با هم درگیر شدیم.
شروین در ادامه گفت: یک روز وقتی در پارک نشسته بودیم، اشکان گفت اگر جای تو بودم، پدر و مادرم را میکشتم. او من را برای این کار راضی کرد و بعد از تحقیق در اینترنت گفت باید با قرص برنج این کار را انجام دهیم. چند روز بعد درحالیکه مادرم قورمهسبزی درست کرده بود، قرصها را داخل آن ریختم و پدر و مادرم از آن خوردند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد.
متهم در ادامه گفت: یک روز که با مادرم در خانه تنها بودم، به او قرص خوابآور خوراندم و بعد با همدستی اشکان و با استفاده از شال، مادرم را به قتل رساندم.
متهم درباره دومین قتل گفت: چنددقیقه گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد و پدرم وارد شد. او جسد را ندید و من چند قرص داخل شربت انداختم و به پدرم دادم. او بعد از نوشیدن شربت بیحال شد و درست در همین زمان بود که اشکان شال را دور گردن پدرم انداخت و او را خفه کرد. بعد از آن بود که من شلنگ گاز را باز کردم و از خانه خارج شدیم.
میخواستم با این کار وانمود کنم که پدر و مادرم بهدلیل گازگرفتگی فوت شدهاند، اما چند روز بعد همهچیز برملا شد.
متهمان روز گذشته در شعبه ٧ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. در ابتدای جلسه، خواهر ١٣ساله متهم ردیف اول بهعنوان ولیدم گفت برای برادرم درخواست قصاص ندارم و او را میبخشم، اما برای دوستش درخواست دیه دارم. سپس پدربزرگ متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و برای هردو متهم درخواست قصاص کرد. در ادامه، متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت.
او از کارش ابراز پشیمانی کرد و گفت: در تمام این مدت مدام خواب مادرم را میبینم و عذاب میکشم. متهم که بهشدت گریه میکرد گفت مادرم مدام من را در خواب نوازش میکند. سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او گفت من گول حرفهای متهم ردیف اول را خوردم و از کارم پشیمان هستم. او میگفت اگر پدر و مادرش کشته شوند، ارثیه به او میرسد و ما میتوانیم موتور بخریم. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: شرق