شیعه نیوز: اگر تاریخ اسلام مطالعه شود، معلوم میگردد که اگر چه جنگ ابتدایی با حکام ظالم نیز حق یک نبی و یا حتی یک فرمانروای عاقل و عادل است، اما پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، آغازگر هیچ جنگی نبودند. منتهی دشمنان قصد داشته و دارند که شکست خود را در میدانها، در جنگ نرم و تبلیغاتی جبران کنند، لذا او و اسلام را دین جنگطلب خوانده و میخوانند. آنها القا کرده و میکنند که هر کس مقابل قدرت ظالمانه و منافع ما بایستد و دفاع کند، حتماً جنگ طلب و تروریست است
متن شبهه ای که در این قسمت ،سایت ایکس شبهه پاسخ داده ، بدین شرح است:
پرسش:با توجه به آیه «لا اکراه فی الدین»، چرا در صدر اسلام پیامبر اکرم (ص) به کشورهای مختلف لشکر کشی مینمود و به زور شمشیر مردم آن سرزمینها را به اسلام روی میآوردند؟
پاسخ: قبل از پاسخ دقت نمایید که غالباً یک صورت مسئلهی غلطی را اصل مسلّم فرض کرده و سپس راجع به آن چون و چرا میکنند و با این روش، صورت مسئله غلط را در ذهن نهادینه میکنند، حال خواه پاسخی داشته باشد و جوینده مجاب شود و یا نشود.
در این سؤال نیز فرض مسلم بر این قرار گرفته است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به کشورهای مختلف لشکر کِشی کرده و آنان را به زور شمشیر وادار به مسلمانی میکردند و بعد سؤال شده که چرا چنین میکردند؟
الف – قطعاً این سؤال یا بدون القای بیرونی در ذهن کسی ایجاد شده و یا در جای دیگری طرح شده و برای ذهن مخاطب مطرح شده است. لذا در هر دو حال ابتدا باید محقق و جوینده بداند که آیا واقعاً چنین بوده است؟ بعد بپرسد: چرا؟ حال ما سؤال میکنیم که در کجا خواندهاند که ایشان به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و مردم را به زور شمشیر مسلمان میکردند؟ اصلاً ایشان چند جنگ با کشورهای دیگر داشتهاند؟
ب – اگر چه پیامبران الهی، همه مأمور و موظف به ریشهکن کردن ظلم و ستم و از بین بردن جهل و نادانی بودند، لذا هیچ اشکالی نداشت اگر به امر خدا به حکام ظالم یا اقوام جاهل حمله برده باشند و مردمان را از یوغ بندگی مستکبرین یا ظلمات جهل و نادانی نجات دهند، اما تاریخ اسلام مبین آن است که تمامی جنگهای زمان ایشان، از طرف دشمن آغاز شده و بر ایشان و مسلمانان تحمیل گردیده است.
همین مسئله امروز هم مطرح میشود و میگویند: چرا جمهوری اسلامی ایران با امریکا و انگلیس و اسرائیل سر جنگ دارد، چرا اساساً جنگ طلب است و مثلاً با عراق جنگید و …؟ اما این یک دروغ تاکتیکی آشکار است، چرا که آغاز کننده مستقیم یا غیر مستقیم جنگ آنها بودند، آنان هستند که قصد دخالت، سلطه و هلاکت ما را کردهاند و البته این نهایت جهالت و زبونی است اگر با قدرت دفاع نکنیم و مثل برخی از مسلمانان داخلی و خارجی ذلیل و زبون باشیم.
ج – اگر تاریخ اسلام مطالعه شود، معلوم میگردد که اگر چه جنگ ابتدایی با حکام ظالم نیز حق یک نبی و یا حتی یک فرمانروای عاقل و عادل است، اما پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، آغازگر هیچ جنگی نبودند. منتهی دشمنان قصد داشته و دارند که شکست خود را در میدانها، در جنگ نرم و تبلیغاتی جبران کنند، لذا او و اسلام را دین جنگطلب خوانده و میخوانند. آنها القا کرده و میکنند که هر کس مقابل قدرت ظالمانه و منافع ما بایستد و دفاع کند، حتماً جنگ طلب و تروریست است. باید دست روی دست بگذارید و جلوی پای ما فرش قرمز بیاندازید تا انسانهای فرهیخته و صلح طلب قلمداد گردید!
جنگ بدر – به دلیل به سرقت اموال مسلمانان توسط مشرکان شکل گرفت. حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، با ۳۱۳ نفر که فقط ۲۰ نفر آنان شمشیر زن بودند و فقط هفتاد شتر و اسب داشتند از شهر بیرون آمد و سپاه ابوسفیان با نهصد نفر به جنگ آنها آمد و البته شکست خورد.
جنگ احد – این جنگ را سران کافر قریش برای جبران شکست جنگ بدر به راه انداختند. آنان پنجاه هزار دینار از سود کاروان تجاری ابوسفیان را به جنگ با رسول الله (ص) اختصاص دادند و سپاهی مرکب از سه هزار نفر با دویست اسب و سه هزار شتر با آذوقه و تجهیزاتی کافی تشکیل دادند. این سپاه در عصر روز چهارشنبه چهارم شوّال سال سوم هجری در درّۀ عقیق نزدیک احد مستقر شدند. پیامبر(ص) بوسیله نامه عموی خود عباس بن عبدالمطلب از حرکت قریش اگاه شده بود .
پیامبر اسلام(ص) پس از مشورت با مسلمانان در مورد اینکه در مدینه بمانند و دفاع کنند یا به خارج از مدینه بروند،عازم احد شدند. نیروهای اسلام در این نبرد هفتصد نفر بودند. در این جنگ ابتدا مسلمانان پیروز شدند ولی با تخلف برخی از نیروهای مسلمان از دستور پیامبر اکرم (ص) پیروزی مسلمانان به شکست تبدیل شد.
جنگ خندق: این سومین جنگی است که کفار عرب به رهبری ابوسفیان، علیه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به راه انداختند. ابوسفیان پس از پیروزی نسبی در جنگ احد، قصد داشت تا با تحمیل جنگ بزرگ دیگری و قتل ایشان، ریشهی اسلام را برای همیشه بخشکاند. البته طوایف یهود نیز با این که با پیامبر اسلام (ص) پیمان عدم تعرض بسته بودند، پنهانی دامن به این آتش میزدند و بالاخره، پیمان خود را نقض کرده، با کفار پیمان همکاری بستند.
جنگ خیبر: پس جنگ خیبر با یهودیان به خاطر پیمان شکنی، خیانت و آغازگری آنان در تحریک، ترغیب و تغذیه کفار عرب و یاری مستقیم آنها در جنگ صورت گرفت. البته حضرتش بسیار آنان را رعایت کرد تا هم تلفات ندهند و هم از منطقهی خود اخراج نگردند.
*- همینطور است حنین و تبوک و جنگهای دیگر. قیصر روم لشکری هزار نفری به مرز فرستاده بود تا حملهور شود و جنگ تبوک در گرفت.
*- حتی فتح مکه که بدون جنگ و خونریزی انجام گرفت، حتی اگر با حمله ایشان صورت میپذیرفت نیز دفاعی بود، چرا که این کفار بودند که ایشان و تمامی مسلمانان را پس از قتل و شکنجه و غارتها، از مکه اخراج کردند و آنها را تبعید یا مجبور به مهاجرت نمودند و خانهی خدا را غصب کرده و مرکز بتپرستی کرده بودند. پس آنها حق داشتند که به شهر خود برگردند.
در نتیجه: اگر چه همان گونه که بیان شد، کشورگشایی یا مرزهای جغرافیایی برای هیچ یک از انبیای الهی اهمیت نداشته است و برای اغلب آنان نیز مرز جغرافیایی که اعتبار ما انسانهاست تعیین نشده است، به ویژه برای پیامبری که خاتم الانبیاء و برای جهانیان است، لذا اگر به فراعنهی زمان خود و ظالمین و مستکبرین یورش هم میبردند، حق آنها بود، اما میبینیم که همیشه توطئه، جنایت، ظلم، خیانت و جنگافروزی از ناحیه کفار بوده و هنوز هم چنین است.