به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مهر، خياباني که هر ايراني وقتي ميخواهد اولين ويژگي آن را نام ببرد به دانشگاهي بودنش اشاره ميکند امروز محل ديدينيها شده است، ديدنيهايي که انتظار ميرود توسط برخي ديده شوند اما بي هيچ توجهي از کنار آنها به سادگي عبور ميشود. نميشود مسئول يک دانشکده روزانه حداقل دو بار از جلوي سر در دانشکده اش تردد کند اما زير پاي خود را نبيند.
پياده راه خيابان انقلاب ـ نبش خيابان فلسطين ـ دانشکده هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي تهران مرکزي محلي است که در آنجا نشاني فروش علم را اعلام کردهاند. در آنجا تحقيق، پژوهش و پايان نامه به همراه يک شماره تلفن همراه به طور مستند گواهي ميدهند که مسئولان دانشکده به يک بي احترامي انکارناپذير به جامعه علمي بي اعتنا بودهاند.
البته دانشجويان و اعضاي هيأت علمي که هر روز از پياده راه جلوي دانشکده عبور ميکنند نيز شايد آن قدر نوشتههاي روي زمين جلوي دانشکده برايشان مهم نبوده که حداقل نسبت به زدودن ظاهري اثر آن همت کنند. نوشته که نه، بلکه نيشخند گونههايي که از ريشه دواني بازاري زرد حول پژوهش، تحقيق و پايان نامه خبر ميدهند. شايد هم به اطلاعيههاي دست نويسي که بر روي زمين نقش بسته است به چشم يک شوخي نگاه کردهاند.
اما جاي اين سوال باقي است که چه اتفاقي بايد ميافتاد تا حساسيت دانشجو، عضو هيأت علمي و مسئولان دانشکده هنر و معماري دانشگاه آزاد را برانگيزد و آنها را به واکنش وا دارد. واکنش نسبت به اين نيشخند هيچ هزينهاي نداشت. نه واکنشي از جنس هياهو بود و نه واکنشي هزينه بردار، فقط کمي حساسيت ميخواست. فقط واکنش يا اقدامي از جنس دفاع يا صيانت از ماهيت و کارکرد دانشگاه بود.
از خيابان فلسطين که بگذريم به سردر معروف دانشگاه تهران ميرسيم، سردري که هر بينندهاي را رهنمون ميکند تا به تصويري خيالي از دو پرندهاي که بالهايشان را براي اوج گرفتن باز کردهاند بينديشد، سردر مادر دانشگاههاي ايران يعني دانشگاه تهران. شايد نام يکي از آن بالها جسارت باشد و نام ديگري خلاقيت. شايد در اين بناي نمادين آموزش عالي ايران، جسارت و خلاقيت به دو بال تشبيه شدهاند که موجب صعود افراد بر فراز اجتماع و پاسداري از آن ميشوند.
با نگاهي ديگر به سردر دانشگاه تهران آن را کتابي باز در مقابل ديدگان ميبيني، کتابي که در آن بايد سرمشق ديکته جامعه يا موضوع انشاي مردمان آن نگاشته شده باشد. اما وقتي چند گام از سردر عبور ميکني همه اين اوصاف که روايت گونهاي از کارکردها و نشانههاي مرکزي علمي دانشگاهي است رو به سردي ميروند.
وقتي اطلاعيه «فوري فوري، انواع پروژه و پايان نامه کمياب دانشجويي کارشناسي و کارشناسي ارشد و ...» را بر صورت اماکن دانشگاهي مشاهده ميکني انگارههايت اصرار ميکنند تا به آنها اجازه دهي که منجمد شوند. وقتي سردر دانشگاه را ميبيني که خود را پشت نردهها مخفي کرده است، بهتر ميتواني مهجوريت معرفت و تلاش عدهاي براي غروب علمي را دريابي و سوز نيشخند اطلاعيه فروش علم را حس کني.
گويا آنهايي که بايد ببينند، نميبينند که جرياني در صدد سبک جلوه دادن محصولات دانشگاه و دستاوردهاي علمي دانشجويان (اعم از تحقيق، پژوهش، پايان نامه، پروژه و ...) برآمده و رخوت و سستي در ميان دانشجويان را تبليغ ميکنند. اما محمد مهدي زاهدي وزير علوم، تحقيقات و فناوري در دولت نهم به اذعان خودش اين تبليغات را ديده بود.
وقتي زاهدي ششم بهمن ماه 1387 در مراسم چهلمين سال تاسيس پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمي ايران براي رونمايي پايگاه ثبت اطلاعات پايان نامهها و رسالههاي تحصيلات تکميلي کشور شرکت کرده بود حلقهاي از خبرنگاران را در اطراف خود يافت که در طرح اولين سوال خود از «وزير علم» پرسيدند: «آيا از آسيبي به نام فروش پايان نامه خبر داريد و اگر خبر داريد چه کاري در دستور قرار دادهايد؟»
محمد مهدي زاهدي در آن زمان با طرح اظهاراتي که حاکي از تاسف درباره اين آسيب بود، عنوان کرد: «متاسفانه يک جريان واقعا ضدعلمي که اخلاق علمي را زير پا گذاشته و با آگهيهاي غير رسمي نسبت به فروش پايان نامههاي کارشناسي ارشد و دکتري اقدام ميکند وجود دارد که قول ميدهم مانع فعاليت آنها شويم.»
گامهاي زاهدي در وزارتش به پايان رسيد اما نيشخندهاي چسبيده بر ديوار خيابان، کيوسک تلفن، ايستگاه اتوبوس، تير چراغ برق، شيشه مغازه نوشت افزار فروشي و ... هنوز هستند و هنوز نور ماه در غروبهاي زمستانه خيابان انقلاب ميدرخشد تا پس از ديدار آن آرزو کني کهاي کاش بهاندازه يک هزارم و شايد يک ده هزارم يا ... از نور اين ماه در چشمان آنهايي باشد که بايد ببينند. اما گويا آنهايي که بايد ببينند، نميبينند.
اکنون نيمههاي پاييز سال 1388 را سپري کرده ايم و از محمد مهدي زاهدي و همکارانش سوال ميکنيم که نتيجه اقداماتتان چه شد. آيا اطلاعيههايي که کماکان روزانه نو به نو بر چهره اين شهر نقش ميبندند در نتيجه اقدامات مديريتي شما هستند. امروز کامران دانشجو وزير چند ماهه علوم، تحقيقات و فناوري نيز خود را حساس نسبت به اين موضوع نشان ميدهد اما اين حساسيت فقط جنبه رسانهاي دارد يا اينکه در مکانيسم ديگري ميخواهد اثربخش باشد، سوالي است که بايد مدتي در انتظار پاسخش ماند.
البته اميد است کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي نيز که بايد در صف اول نظارت بر مجريان و متوليان مديريت علمي کشور قرار داشته باشد، ايفاي نقشي درخور اين جايگاه داشته باشد. اما يک سوال هم از اعضاي کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس باقي است که کدام اتفاق يا کدام هرج و مرج بايد در جريان علمي کشور رخ دهد تا اعضاي اين کميسيون را به سوال از متوليان وادارد.
به گزارش مهر، با اين همه به نظر ميرسد اگر در مديريت علمي کشور واحدهايي تحت عنوان «نظارت» وجود دارند، بهتر است مديران و کارکنان اين واحدها با خود به اين جمع بندي برسند که با پشت ميز نشستن در وزارتخانه يا هر جاي ديگر نميتوان نظارت کرد.
همچنين مديران علمي که در برابر حيات و بالندگي و حيثيت علمي کشور مسئولند نيز بهتر است در بحث مبارزه با جرياني که قصد تبليغ ابتذال علمي را دارد، از اشتغال به آيين نامه نويسي و منشور نويسي و تهيه طرحهاي تشريفاتي و شعاري پرهيز کنند.
تبليغ فروش پايان نامه بر سنگفرش پياده رو
دانشکده هنر و معماري دانشگاه آزاد تهران مرکزي