۰

چند شعر مهدوي از «قيصر امين‌پور» به بهانه درگذشت شاعر

کد خبر: ۱۵۰۰
۰۰:۰۰ - ۰۹ آبان ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»:صبح بي تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد / بي تو حتي مهرباني حالتي از کينه دارد
بي?تو مي?گويند تعطيل است کار عشقبازي / عشق اما کي خبر از شنبه و آدينه دارد!؟

فصل تقسيم گل و گندم و لبخند
چشم‌ها پرسش بي‌پاسخ حيراني‌ها / دست‌ها تشنه تقسيم فراواني‌ها
با گل زخم، سر راه تو آذين بستيم / داغ‌هاي دل ما، جاي چراغاني‌ها
حاليا! دست کريم تو براي دل ما / سرپناهي است در اين بي‌سر و ساماني‌ها
وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهي! / اي سرانگشت تو آغاز گل‌افشاني‌ها!
فصل تقسيم گل و گندم و لبخند رسيد / فصل تقسيم غزل‌ها و غزل‌خواني‌ها...
ساية امن کساي تو مرا بر سر، بس! / تا پناهم دهد از وحشت عرياني‌ها
چشم تو لايحه روشن آغاز بهار / طرح لبخند تو پايان پريشاني‌ها

 

سبزتر از بهار
طلوع مي?کند آن آفتاب پنهاني / زسمت مشرق جغرافياي عرياني
دوباره پلک دلم مي?پرد، نشانه چيست؟ / شنيده?ام که مي?آيد کسي به مهماني
کسي که سبزتر است از هزار بار بهار / کسي، شگفت کسي، آن چنان که مي?داني
تو از حوالي اقليم هر کجاآباد بيا / که مي?رود شهر ما رو به ويراني
در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست / که روشن است در اين کوچه?هاي ظلماني
کنار نام تو لنگر گرفت کشتي عشق / بيا که نام تو آرامشي است توفاني


دلالت
باران
بهاران را
جدّي نمي‌گيرد.
چشمان من
خيل غباران را.
هرچند
از جاده‌هاي شسته رُفته،
از اين خيابان‌هاي قيراندود
ديگر غباري برنخواهد خاست؛
هرچند
با آفتاب رنگ و رو ر‌َفته
از روي اين درياي سرب و دود،
هرگز بخاري برنخواهد خاست؛
امّا،
حتّي سواد هر غباري نيز
در چشم من ديگر
معناي ديدار سواري نيست؛
اين چشم‌ها
از من دليل تازه مي‌خواهند!

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: