به گزارش «شیعه نیوز»، منطقه جنوب سوریه، به خصوص پس از تجاوز نظامی آمریکا علیه فرودگاه نظامی «الشعیرات»، در ریف حمص که باید آن را تجاوزی روحیه بخش برای گروه های تروریستی فعال در سوریه به شمار آورد، این روزها به شکل بی سابقه ای ملتهب و ناآرام نشان می دهد.
فشارهای لابی های پر نفوذ بر ترامپ
تجاوز نظامی آمریکا علیه سوریه را باید یکی از نتایج فشارهای لابی های پر نفوذ آمریکایی علیه «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا تلقی کرد تا از یک سو، در چارچوب راهبرد آمریکا در قبال پرونده سوریه اما با تاکتیکی متفاوت گام بر دارد و از سوی دیگر، نگاه های منتقدانه داخلی را به خاطر عدم تحقق وعده های انتخاباتی اش چه در صحنه داخلی و چه در صحنه بین المللی و اداره انتقاد بر انگیز امور کشور به چالش ها و پرونده ها و بحران های خارجی و در راس آنها پرونده سوریه جلب کند و اولین تحرک در این راستا، حمله موشکی آمریکا به فرودگاه نظامی الشعیرات بود تا در گام دوم شاهد خیز آمریکایی ها برای جنوب سوریه باشیم که تاکنون از دیگر جبهه های سوریه آرام تر نشان می داد.
جنوب سوریه، قربانگاه جدید آمریکا
این گونه بود که قرعه فال آمریکایی به نام «جنوب سوریه» زده شد، منطقه ای که سه استان «سویداء»، «درعا» و «قنیطره» را در برگرفته و با اردن و سرزمین های اشغالی دارای مرزهای مشترک است.
آنچه این بار موجب تمرکز نگاه ها بر پرونده سوریه شد، تحرکاتی بود که آن سوی مرزهای جنوبی سوریه جریان داشت و اطلاعات به دست آمده تاکید می کرد، این تحرکات خطوط قرمز درگیری در سوریه را زیر پا گذاشته و باید در انتظار نبردهایی فراتر از جغرافیای سوریه باشیم، هم چنان که این تحرکات سرآغاز شکل گیری ائتلاف جدید نظامی در منطقه تحت عنوان «ناتو کوچک» ارزیابی شد تا بنابر ادعای واشنگتن سدی در برابر گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند و ترسیم کننده شکل و هیأتی جدید از نزاع ژئو سیاسی غرب با روسیه در منطقه باشد.
هماهنگی کامل سعودی – اردنی – صهیونیستی
به موازات این تحرکات، خبرگزاری ها از وجود هماهنگی های کامل بین عربستان سعودی و اردن و رژیم صهیونیستی با موافقت و پشتیبانی نظامی آمریکا خبر دادند که نمود عملی آن در میدان ورود زره پوش های آمریکایی به منطقه «المفرق» اردن در تدارک برای ورود به عرصه میدانی اردن و استقرار نیروهای ویژه ارتش اردن و نظامیان آمریکایی در طول مرزهای مشترک اردن و سوریه از سمت استان سویداء بود.
در ادامه و به تدریج آشکار گردید، سرویس های اطلاعاتی و امنیتی غرب به رهبری آمریکا از چندی پیش به بهانه «مبارزه با داعش» نقشه هایی را برای جنوب سوریه کشیده اند که در آن گروه مسلح «ارتش آزاد» نقش اصلی را ایفا می کند.
افشاگری تروریست ها
آنچه این اطلاعات را تایید می کرد، اظهارات «مهند الطلاع»، سرکرده گروه تروریستی موسوم به «جیش مغاویر الثورة» (ارتش کماندوهای انقلاب) از گروه های تشکیل دهنده گروه تروریستی «جیش سوریا الجدید» (ارتش جدید سوریه) وابسته به ارتش آزاد بود که در گفت و گو با روزنامه فرامنطقه ای «الشرق الاوسط» از آغاز نبردی گسترده و بزرگ با پشتیبانی لجستیکی اردن و همکاری و همراهی ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا در جبهه جنوبی خبر داده بود.
الطلاع درباره نقشه کشیده شده برای جنوب سوریه گفته بود که این عملیات به موازات مبارزه با داعش، از جنوب شروع شده و در دو جهت شرق و مرکز سوریه امتداد خواهد یافت و کم تر از یک ماه آینده شروع خواهد شد.
همچنین بنابر اظهارات منابع آگاه غربی تدارکات برای آغاز نبرد جنوب سوریه همچنان ادامه دارد و نیروهای ویژه آمریکایی و انگلیسی در حال توسعه پایگاه نظامی «التنف» هستند تا به عنوان اتاق عملیات جنوب سوریه که اولین مرحله از آن بیرون راندن داعش از شهر «البو کمال»، در استان دیر الزور بود، مورد بهره برداری قرار گیرد.
افزون بر آن در مرزهای مشترک اردن و سوریه ، عملیات نظامی گسترده ای توسط آمریکا، انگلیس و اردن جهت تشکیل خط دفاعی مستحکم و غیر قابل نفوذ از عشایر جنوب سوریه برای مقابله با داعش جریان دارد و این جدای از تدارکات اردن برای آماده کردن دو گروه مسلح به نام های «جیش أحرار العشائر» (ارتش آزادگان عشایر) و «اسود الشرقیه» (شیران شرق) است که تسلیح و تجهیز 3 هزار نفر از عشایر بادیه و شرق سوریه را شامل می شود.
همسویی با خواست رژیم صهیونیستی
اظهارات الطلاع با تصریحات مقامات مسئول صهیونیستی در این اواخر مطابقت داشت که طی آن بر ضرورت ایجاد منطقه امن در جنوب سوریه جهت دور کردن خطر ارتش سوریه و متحدین دمشق از منطقه جنوبی و ادامه سیاست حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی جنوب سوریه و شهرک سازی در جولان اشغالی تاکید کرده بودند.
برملا شدن مقاصد جدید آمریکا و اسرائیل در جنوب سوریه و تجاوز آمریکا به الشعیرات خشم مسکو را برانگیخت و کرملین را وادار کرد، به کاخ سفید در خصوص تکرار سناریو 2003 اشغال عراق در سوریه هشدار دهد.
الزامات اردن
کارشناسان مسائل منطقه تاکید می کنند، دلایل و اسباب متعددی اردن را وادار می کند، وارد عرصه میدانی سوریه شود که مهمترین آنها به شرح ذیل می باشد:
- حمایت از گروه های مسلح تروریستی در طول بحران سوریه به ویژه از طریق اتاق عملیات «الموک»
- داشتن مرزهای مشترک با سوریه و بیم از سرایت بحران سوریه به این کشور، به ویژه شهرهای مرزی الرکبان، الکرک، البقعة و إربد
- حضور بیش از 4 هزار شهروند سلفی اردنی در صفوف 2 گروه تروریستی تکفیری داعش و جبهه النصره در سوریه
- حضور ده ها تن از رهبران جریان سلفی اردن در صفوف داعش و جبهه النصره در سوریه
- بهره برداری از ایفای نقش در بحران سوریه جهت رهایی از بحران های بزرگ و متعدد اقتصادی که اقتصاد اردن را به شدت تهدید می کند
- مقابله با توسعه و گسترش نفوذ نیروی داوطلب مردمی عراق موسوم به «الحشد الشعبی» که هم اکنون گروه هایی از آن مانند «جنبش النجباء» و «حزب الله» در سوریه دوشادوش نیروهای سوری در مبارزه با گروه های تروریستی مشارکت دارند
- جلوگیری از شکل گیری کمربندی امنیتی از آن محور مقاومت در منطقه با آزادسازی ناحیه بسیار مهم و راهبردی «تلعفر» در غرب موصل در عراق به دست الحشد الشعبی و شکل گیری «هلال مقاومت» از ایران تا نوار غزه
اهداف پشت پرده آمریکایی ها
واشنگتن اگرچه ادعا می کند، تحرکات اخیرش در جنوب سوریه، بخشی از ماموریت آمریکا برای تامین امنیت این نقطه از جهان را می باشد، اما کارشناسان یکی از مهمترین اهداف واشنگتن را ایجاد منطقه امن در جنوب سوریه در راستای تامین منافع و اهداف خود و اسرائیل در پرونده سوریه ارزیابی می کنند که در حقیقت پیش زمینه و مقدمه ای بر اجرای طرح «فدرالیته» سوریه همانند شمال سوریه و سرانجام بستر سازی جهت شروع تقسیم و تجزیه سوریه می باشد.
اقدامات و تدابیر اتخاذ شده
برای تحقق این مهم آمریکا و هم پیمانانش تدابیری را اتخاذ و اقداماتی را به اجرا گذاشتند که بارزترین آنها عبارتند از:
یک: تلاش برای متحد کردن گروه های مسلح و تروریست های جنوب سوریه و تشکیل ائتلافی جدید از آنها
دو: بهبود روند پشتیبانی ها و توسعه و گسترش کمک های غربی – عربی - صهیونیستی در تمام سطوح و همه ابعاد از گروه های تروریستی
سه: آموزش نحوه اداره مناطقی که در آینده قرار است، با نسخه برداری از تجربه مناطق کُرد نشین در شمال سوریه به گروه های مسلح در جنوب سوریه تحویل داده شود و اولین بهره برداری از آنها احداث پایگاه های نظامی آمریکایی در جنوب سوریه خواهد بود
چهار: کلید زدن 2 نبرد «المنشیه» و «بنیان المرصوص» با هدف وارد کردن ارتش سوریه به جنگی فرسایشی در جنوب و ایجاد شرایط مناسب برای وارد کردن بیش از 3 هزار عنصر مسلح تازه نفس به میدان تحت پوشش مبارزه با داعش
پنج: برگزاری نشست های امنیتی و نظامی و جلسات هماهنگی در اردن با مشارکت سرکردگان گروه های تروریستی جنوب سوریه و افسران آمریکایی
نقشه عملیاتی آمریکاییها چیست
اطلاعات دقیقی از نقشه عملیاتی آمریکا در جنوب سوریه وجود ندارد، اما برخی خبرهای درز یافته به بیرون حکایت از آن دارد که اقدام نظامی آمریکا اقدامی چند گزینه ای است.
یکی از این گزینه ها، نقشه هلی برد نظامیان ائتلاف بین المللی پشت خطوط ارتش سوریه در جبهه عملیاتی جنوب است تا با قطع راه های امداد و کمک رسانی آنها، این نیروها به محاصره نظامیان آمریکایی و ائتلاف بین المللی درآیند.
گزینه دیگر، نیز از ایجاد انفجار ساختگی بزرگ در شمال اردن سخن می گوید تا زمینه ساز ورود مستقیم نظامیان آمریکایی و ائتلاف بین المللی به عمق خاک سوریه به ویژه در دو محور درعا و سویداء را فراهم کند.
همچنین دستاویز قرار دادن درخواست کمک گروه های مسلح از آمریکا برای مبارزه با داعش در جنوب سوریه، به ویژه آنکه در این اواخر گروه تروریستی «خالد بن الولید» هم پیمان داعش پیشروی های بسیاری به سمت مرزهای اردن انجام داده بود.
سناریوهای پیش روی جنوب سوریه
تحرکات آمریکا و هم پیمانان منطقه ای و بین المللی اش تحت عنوان «اقدام نظامی در جنوب سوریه» از آن نام برده شده، چندین سناریو را مطرح میکند:
یک: عدم ورود مستقیم به میدان
اولین سناریو از منتفی بودن ورود مستقیم آمریکایی ها به میدان سخن می گوید و در این راستا به درک کاخ سفید از پیامدهای چنین ورودی که ممکن است، فتیله جنگ سراسری در منطقه را روشن کند، اشاره می کنند، به ویژه آنکه پس از حمله الشعیرات آمریکایی ها شاهد صلابت و سرسختی مواضع مسکو و واکنش قاطع و تند «پوتین» در ادامه حمایت از دمشق و باقی ماندن در محور دمشق و تهران بودند.
واشنگتن به خوبی می داند، هرگونه اقدام خارج از چارچوب توافقات صورت گرفته با مسکو رویارویی نظامی آنها را در سوریه به دنبال خواهد داشت و مطمئنا این خواسته ترامپ نیست که دارای روابطی نزدیک با مسکو و پوتین است.
لذا این سناریو بر عدم تکرار تجاوز نظامی آمریکا به سوریه از جمله در جبهه جنوبی و ادامه همکاری روس ها و آمریکایی حتی به ظاهر هم شده در پرونده سوریه حکایت دارد.
دو: ادامه حمایت از داعش و کمک رسانی به آن
این سناریو با اشاره به نفوذ داعش در جنوب سوریه به ویژه ریف های شمالی و غربی درعا که دارای مرزهای مشترک با سرزمین های اشغالی است، تاکید می کند، آمریکا تلاش می کند، مرکز ثقل داعش در سوریه را از شرق این کشور یعنی استان دیرالزور به جنوب آن منتقل کند.
انتقال و تمرکز داعش در جنوب سوریه دو هدف بسیار مهم را برای کاخ سفید محقق می کند. اول آنکه دست آمریکایی ها را در مناطق نفت خیز شرق سوریه برای ملحق کردن این مناطق به مناطق تحت سیطره کُردها باز می گذارد و این بالطبع به معنای سیطره آمریکایی ها بر این مناطق خواهد بود.
از سوی دیگر، تمرکز داعش در جنوب سوریه معضل اساسی و مهمی به نام ادامه کمک و استمرار پشتیبانی از این گروه را به دور از جنجال رسانه ای و محکومیت بین المللی در خفا به واسطه رژیم صهیونیستی و از طریق بلندی های اشغالی جولان ادامه داده، بقای داعش و ادامه حضور خود در سوریه و همچنین بحران جاری در این کشور را تضمین خواهد کرد.
سه: تشکیل امارت داعش در جنوب سوریه
در این سناریو آمریکایی ها تلاش می کنند، پس از شکست داعش در مناطق غربی عراق و شمال سوریه و با توجه به عملیات برای آزادسازی «رقه» این گروه را در جنوب سوریه گرد آورده، از یک سو، زمینه تشکیل امارت داعش در جنوب سوریه را هموار کنند و از سوی دیگر، با بزرگ نمایی خطر داعش در این منطقه بر موجودیت اسرائیل، دستاویز تجاوز نظامی اسرائیل به خاک سوریه، تغییر بافت جمعیتی و جدا کردن تدریجی مناطقی از سوریه و ملحق کردن آن به سرزمین های اشغالی به بهانه مبارزه با داعش را فراهم کنند.
چهار: قطع ارتباط محور مقاومت
سناریو چهارم تاکید می کند، جنجال رسانه ای و روانی آمریکا در خصوص ورود نظامی مسقیم به عرصه میدانی سوریه نه تنها مبارزه با داعش نیست، بلکه قدرت بخشیدن به این گروه و متمرکز کردن آن در جنوب سوریه با هدف ممانعت از ارتباط اعضای محور مقاومت از تهران تا جنوب سوریه و نوار غزه است.
پنج: تهدید امنیت اردن
یکی دیگر از سناریوهای اقدام نظامی آمریکا در جنوب سوریه، تهدید امنیت و متزلزل کردن ثبات و استقرار در اردن است که با وجود گرد آوردن داعش در جنوب سوریه و قدرتمند کردن آن هدفی کاملا دست یافتنی است، هدفی که با منافع و چشم داشت های منطقه ای رژیم صهیونیستی مبنی بر تضعیف کشورهای عربی و تکه تکه کردن آنها مطابقت و همخوانی دارد.
بدون تردید اردن متحد و یکپارچه و قدرتمند که دارای مرزهایی مشترک با سرزمین های اشغالی است، به هیچ عنوان نمی تواند، خواسته ای صهیونیستی باشد و این مهم با وجود داعش به راحتی محقق خواهد شد.
شش: ممانعت از شکل گیری همکاری عراقی – سوری
این سناریو توضیح می دهد، اقدام آمریکایی ها در سوق دادن داعش به سمت جنوب سوریه و متمرکز کردن آن در این بخش از سوریه، هم زمان با گسترش نفوذ و انتشار نظامی در شرق سوریه، میدان های عملیاتی عراق و سوریه را از هم دیگر جدا کرده، از شکل گیری و تقویت همکاری های دو جانبه بین بغداد و دمشق در امر مبارزه با تروریسم جلوگیری کرده، مانع ادامه پروسه مبارزه با تروریسم در منطقه خواهد شد.
علاوه بر اینکه حضور نظامی آمریکا در مناطق شرقی سوریه به نحوی مانع عملیات علیه داعش در جنوب سوریه و ضامن بقای آن در این کشور و منطقه خواهد بود.
هفت: جنگ روانی برای امتیاز گیری
یک روی سکه این سناریو به تلاش آمریکا در به راه انداختن جنگ روانی جهت امتیازگیری از روسیه و تحت فشار گذاشتن پوتین در پرونده سوریه اشاره و تاکید می کند، هدف ترامپ از تجاوز نظامی آمریکا علیه پایگاه الشعیرات و به دنبال آن تحرکات نظامی در جنوب سوریه، رساندن این پیام به مسکو مبنی بر مطرح بودن گزینه اقدام نظامی در سوریه روی میز دونالد ترامپ و توانمندی آمریکایی ها در به خدمت گرفتن این گزینه در مقابل دست بسته بودن روس ها در برابر آن و داشتن اهرم فشار مورد نیاز جهت امتیاز گیری از روسیه در پرونده سوریه است.
اما این سناریو به آن روی سکه هم اشاره می کند که آنچه در جنوب سوریه شاهد آن هستیم، جنگ روانی – رسانه ای بیش نیست. چون ترامپ در هرگونه اقدام نظامی مستقیم در سوریه نمی تواند، نقش و تاثیر گذاری محور مقاومت را بر پرونده سوریه و دیگر پرونده های منطقه ای از جمله امنیت و موجودیت اسرائیل نادیده بگیرد.
خلاصه سخن
حمله به الشعیرات و تحرکات نظامی آمریکایی ها در جنوب سوریه بار دیگر، پیچیدگی میدانی و معادلات حاکم بر پرونده سوریه و موازنه قوا حاکم بر میدان سوریه را به اثبات می رساند و این موجب می شود تا دستیابی به راه حل برای بحران سوریه در عین سهل الوصول بودن، ممتنع هم باشد.
در عین حال این واقعیت را بار دیگر مورد تاکید قرار داد که محور مقاومت به عنوان بازیگری قدرتمند و تاثیر گذار بر معادلات منطقه ای و موازنه قدرت در آن مطرح است و این حقیقت آمریکا و اسرائیل را ملزم می کند، در محاسبات منطقه ای خود هیچ گاه نقش و تاثیر گذاری این بازیگر را نادیده نگیرند.