به گزارش «شیعه نیوز»، با گذری کوتاه به تاریخ معاصر، به خوبی در مییابیم که از زمان ورود صهیونیستها به فلسطین و تشکیل دولت نامشروع اسرائیل، رسانههای غربی هجمه خود علیه مقدسات و ارزشهای اسلامی، به ویژه جلوهها و نمادهای دین اسلام را تشدید کردند.
پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از خبرگزاریها و رسانههای معروف دنیای غرب توسط صهیونیستها خریداری و برای ترویج افکار و اندیشههای انحصارطلبانهشان به کار گرفته شدهاند.
صهیونیستها به دلیل دشمنی دیرینه با اسلام و مسلمانان و داشتن روحیه سلطهگرایانه، از همه توان و ظرفیت رسانهای و تبلیغاتی خود علیه دین اسلام و ارزشهای اسلامی استفاده مینمایند. گاهی پیامبر خدا (ص) را مورد اهانت قرار میدهند، گاهی آیات قرآن را مورد هجوم قرار میدهند.
گاهی قرآنسوزی را مورد ترویج و تبلیغ قرار میدهند، گاهی، عصمت معصومین (ع) را زیر سؤال میبرند و گاهی، اشخاص فرهیخته اسلامی و متدین؛گاهی نمادهای دین اسلام را مورد اهانت و تحقیر قرار میدهند و گاهی احمقهای همسو با خود را روشنفکر و اشخاصی که دستشان به خون انسانهای بیپناه و کودکان معصوم آغشته است، مدافع حقوق بشر معرفی و جایزه صلح میدهند و این رویکرد شیطانی کماکان به انحای مختلف ادامه دارد.
امروز ما شاهد بیسابقهترین هجمه تبلیغاتی رسانههای غربی - صهیونیستی علیه حجاب و ارزشهای اسلامی هستیم. گرچه حجاب یک نماد صرفاً اسلامی نیست، بلکه یک نماد انسانی است که در تمام ادیان الهی به آن توجه شده، ولی از آنجا که مسلمانان به این نماد ارزشی که مطابق با تمایلات فطری انسان است، علاقه و پایبندی قویتری از خود نشان میدهند، به عنوان یک نماد اسلامی شناخته شده است.
به هر ترتیب، در چند سال اخیر، حجم زیادی از تبلیغات ضد اسلامی رسانهها، معطوف به حجاب اسلامی زنان ایرانی است که یک یاز بارزترین آن، راهاندازی کمپینی تحت عنوان «آزادی یواشکی» با عاملیت افراد خود فروخته در غرب است که در کنار سایر فعالیتهای اسلامستیزانه دشمن، مشغول ترویج و انتشار ناهنجاریهای فرهنگی غرب در بین ایرانیان نجیبزاده و آریایی هستند.
این تلاشهای مذبوحانه، گرچه بسیاری از زنان و مردان ایرانیای که دارای تمایلات درونزاد به هنجارشکنی بودهاند را در ابراز رفتارهای ضد ارزشی و ضد اسلامی جری کرده است ولی در مقابل، بسیاری از زنان و مردان نجیبزاده و پاک ایرانی، پایبندی خود را به حجاب و ارزشهای دینی و اخلاقی حفظ نموده و تبلیغات دشمن خللی در ارادهشان ایجاد نکرده است.
دانستن پاسخ این سؤال خیلی مهم است که به رغم تبلیغات گسترده و پرهزینه رسانههای غربی علیه حجاب اسلامی، چرا بسیاری از خانوادههای ایرانی و نیز زنان مسلمان در اروپا و سایر کشورها، به حجاب و ارزشهای اسلامی پایبندند؟
سؤال دیگری که به نظر میرسد گردانندگان کمپین «آزادی یواشکی» در پاسخ به آن عاجزند، این است که برخلاف اظهارات آنها که پایبندی بسیاری از زنان ایرانی به حجاب اسلامی را امری برونزاد و اجباری میدانند، این است که چه عاملی موجب پایبندی بسیاری از زنان مسلمان ایرانی مقیم در کشورهای غربی به حجاب اسلامی شده است؟
آیا غیر از تمایلی درونزاد عشق و علاقه قلبی آنان به ارزشهای اسلامی است؟ سؤال اساسی دیگر، این است که چه مشوقهای درونی و فردی (روانشناختی) موجب این تمایل درونزاد در پایبندی اشخاص به حجاب اسلامی و ارزشهای دینی و اخلاقی میشود؟
علی ای حال، علاوه بر علاقه و پایبندی زنان ایرانی به حجاب اسلامی، بسیاری از زنان مسلمان در کشورهای خارجی از جمله در فیلیپین، اندونزی، سنگاپور، مالزی، هندوستان، پاکستان، کشورهای غربی و حتی در کشورهای غیر مسلمان اروپایی، آفریقایی و آمریکایی به طور تحسین برانگیزی دارای حجاب اسلامی هستند.
در واقع، گرایش به حجاب اسلامی در اثر تبلیغات دشمن، دارای افت و خیزهایی است، ولی اخبار دریافتی نشان میدهد که این نماد ارزشی در همه جای دنیا روبه گسترش است آیا پایبندی همه آنان به حجاب و ارزشهای اسلامی، امری اجباری است یا اختیاری؟!
چرا برخی افراد تحت هر شرایط، حجاب اسلامی خود را حفظ میکنند و برخیها از آن رویگردان هستند؟ چه تفاوتی بین زنان علاقهمند به حجاب و زنان علاقهمند به خودنمایی و جلوهگری وجود دارد؟
بیشک دلایل زیادی را برای بیان تفاوت بین این دو طیف از زنان و مردان میتوان برشمرد. ولی همه این دلایل از اهمیت و ارزش یکسانی برخوردار نیستند. برخی دارای نقش بیبدیل و اساسی و برخی دیگر از دلایل فرعی هستند.
در این نوشتار تلاش میشود با برشمردن برخی زمینههای آلوده و وسوسهآمیز با تحریک کننده بیحجابی، به واکنشهای متفاوت دختران و زنان ایرانی در این موقعیتهای وسوسهکننده و تحریکآمیز اشاره شود. سپس، با نتیجهگیری از بحث، به اساسیترین دلیل پایبندی زنان ایرانی و غیر ایرانی به حجاب اسلامی پرداخته خواهد شد.
شاید با این نوشتار، به مروجان بیحجابی و کسانی که نسبت به دین و ارزشهای اسلامی عناد و دشمنی دارند، یک شناخت بهتری نسبت به افراد محجبه ایجاد و آنها را با برخی از حقایق عالم آشنا نماید شاید بفهمند که هرگز با این تلاشها، به نتیجه دلخواه خود نخواهند رسید. همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است: «کافران میخواهند تا نور خدا را به گفتار باطل و طعن و مسخره خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند، تمام (و محفوظ) خواهد داشت» (سوره صف:8)
روی سخن ما در این مقاله، افرادی هستند که با دین اسلام و افراد متدین و نظام جمهوری اسلامی ایران عناد و دشمنی دارند و برای اغراض دنیوی و نفسانی خود درصدد ترویج بیبندوباری و گسترش بیحجابی هستند.
بدون شک همه انسانها در پایبندی به ارزشهای دینی یا برعکس، در شرارت و عناد نیست به دین و ارزشهای دینی، در یک در چه و سطح قرار ندارند. هر شخص با توجه به سطح رشد شخصیتی، تجربیات و دانشی فردی، شرایط محیطی، وضعیت شغلی و خانوادگی خود و...، سطحی از پایبندی به ارزشهای دینی را میپذیرد.
جامعه هدف ما در این مقاله، قشر خاکستری نیستند. زیرا این قشر، با دین عناد و دشمنی ندارند، بلکه اغلب به دلیل جهل و ناآگاهی و دلایل فردی و اجتماعی دیگر، رفتارهای غیر ارزشی از خود بروز میدهند واقعیت این است که قشر خاکستری جامعه معمولاً به کسانی گرایش مییابند که دارای قدرت، نفوذ و توانایی بیشتری در تأثیرگذاری بر اکثریت مردم هستند.
بنابراین، هر قدر شناخت درستتری از کانون قدرت داشته باشند، مسیر زندگیشان نیز به خیر و صلاح نزدیکتر خواهد شد. انسان متدین و مذهبی، قدرت لایزال الهی را باور داشته و نقش و تأثیر اراده خداوند در زندگی خود را به راحتی درک میکند. اما افرادی که با ارزشهای دینی عناد دارند، توانایی این درک را ندارند.
بدیهی است، از بدو خلفت بشر تاکنون، همواره دو جبهه حق و باطل در مقابل هم وجود داشتهاند و هر یک از این دو قطب متضاد برای تغییرات سبک زندگی مردم تلاش میکنند. جبهه باطل، برای تأمین منافع زیادهخواهانه دنیوی خود، ضعفا را مورد استثمار و ظلم قرار میدهند و آسانترین روش برای رسیدن به هدفشان، تهییج و تحریک مردم به سرگرمیهای حیوانی و غریزی لذتبخش و فساد انگیز است که نتیجه اجتنابناپذیر آن، افزایش خیانتها، ستیزهجویی، اختلاف و تکثرگرایی، فردگرایی برای کسب منافع بیشتر است.
در این شرایط، همانطور که گرگهای وحشی و درنده، گلههای پراکنده و دور از هم را بهتر و راحتتر شکار میکنند، سران جبهه کفر و باطل نیز، به راحتی نقشههای استثماری خود را در این وضعیت اجرا مینمایند. در مقابل، جبهه حق، تلاش میکند که مردم را به وحدت،همگرایی، انسجام اجتماعی و مشارکت در تأمین نیازهای غریزی و فیزیولوژیک و سایر نیازهای اجتماعی و معنوی در محور و چارچوبهای دینی، ترغیب نماید.
بیشک، آن خدایی که ما انسانها را آفریده است، بهتر از هر کس دیگر، خیر و صلاح بشر را میداند. بنابراین، برای نجات بشریت میفرماید:«.... و همگی به رشته دین خدا چنگ زده و به راههای متفرق نروید» (آلعمران:103).