شیعه نیوز: مهمترين دليل شيعه بر ولايت امير المومنين(عليهالسلام) همان جريان فراموش نشدني روز غدير خم بود كه رسول خدا(صلياللهعليهوآله) امير المومنين(عليهالسلام) را به امر پروردگار در برابر چشمان دهها هزار نفر به خلافت و جانشيني پس از خود نصب فرمود. حضرت فاطمه زهرا(عليهاالسلام) كه خود شاهد اعلام جانشيني حضرت از سوي پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) بود، روي همين ماجرا اصرار و پافشاري ميكرد.
محمود بن لبيد از جمله كساني است كه سخن فاطمه(عليهاالسلام) را ضمن ملاقات با وي در كنار قبر حمزه براي ما نقل كرده است، او ميگويد: «پس از وفات رسول خدا(صلياللهعليهوآله) فاطمه زهرا(عليهاالسلام) را در كنار قبر حمزه در احد مشاهده كردم، در حالي كه به شدّت منقلب بود و اشك ميريخت. صبر كردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ايشان رسيدم و عرضه داشتم: اي بانوي من! سؤالي برايم پيش آمده است كه ميخواهم با شما در ميان بگذارم. فرمود: بپرس! عرض كردم: آيا رسول خدا(صلياللهعليهوآله) قبل از وفات خود، تصريحي بر امامت امام علي(عليهالسلام) داشته است؟ و آيا از طرف ايشان نصّي بر اين مطلب وجود دارد؟ فرمود: شگفتا و عجبا! آيا روز غدير خم را فراموش كردهايد؟ عرضه داشتم: روز غدير را ميدانم. (و آن غير قابل انكار است) پرسيدم: بانوي من! پس چرا امام علي(عليهالسلام) سكوت كرد، و براي گرفتن حق خويش قيام نكرد؟»
حضرت زهرا (عليهاالسلام) در پاسخ فرمود: «امام، مانند كعبه است، كه مردم به سراغ آن ميروند، نه آنكه كعبه به سراغ مردم بيايد. سپس ادامه داد: آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار ميكردند و از عترت رسول خدا(صلياللهعليهوآله) اطاعت ميكردند، دو نفر هم (در حكم خداوند) با يكديگر اختلاف نميكردند.[۱]
حضرت زهرا(سلاماللهعليها) در اين روايت در مورد جايگاه امام تشبيه زيبايي بكار بردند، و آن اينكه همانطور كه حجگذار براي بجا آوردن مناسك حج بايد به مكه رفته و خانهي خدا را طواف كند، مردم نيز براي استفاده از امام، بايد به سراغ امام بروند، نه اينكه امام به سراغ آنها بيايد. دقيقاً با اين فرمايش حضرت، تفاوت ميان امام و نبي نيز مشخص ميشود، زيرا پيامبر بعد از مبعوث شدن بايد به تكتك افراد مراجعه كرده و به آنها اعلام كند كه من به پيامبري مبعوث شده و دين حق اين ديني است كه من از طرف خداوند براي شما آوردهام و به خاطر آن مبعوث شدهام. ولي امام بعد از بيان رسالت و شناساندن دين توسط نبي به مردم، وظيفهي تفسير و بيان احكام تفصيلي دين را دارد و اينجاست كه مردم بايد به امام رجوع كنند.
با اذعان و بيان دقيق شواهد تاريخي در غدير، پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) جانشين خود را به همگان معرفي ميكند كه طبق صريح قرآن اگر پيامبر(صلياللهعليهوآله) اين وظيفه را انجام نميدادند، رسالت خود را انجام نداده بود. آنگونه كه در سوره مباركه مائده ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ [مائده/۶۷] اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكني، رسالت او را انجام ندادهاي!»
اما يكي از سؤالات اساسي در تاريخ اين است كه چه اتفاقي افتاد كه مردم هفتاد روز بعد از حادثه بسيار مهم و تاريخي «غدير خم» كه رسول مكرّم اسلام(صلياللهعليهوآله) ديده از جهان فرو بست و روح مطهرشان به عالم ملكوت عروج كرد، خلف وعده كرده و با امام و جانشيني كه خود رسول اكرم(صلياللهعليهوآله) در روز ۱۸ ذيالحجه تعيين كرد، تجديد بيعت نكردند؟
اولين نكتهاي كه به ذهن ميآيد اينكه ابتدا بايد بزرگان و ريشسفيدان ميآمدند، همانهايي كه در روز غدير حضور داشته و نزد اميرالمؤمنين(عليهالسلام) آمده و با ايشان بيعت كردند كه در منابع تاريخي آمده است، همه آنها نزد اميرالمؤمنين(عليهالسلام) رفته و تعدادي بيعت را اينطور عرضه داشتند: «تبريك، تبريك (مبارك، مبارك) امروز شما مولا و سرور من و هر مرد مؤمن و زن مؤمنهاي شدهايد.»[2]
اين حاضران در غدير به جاي وفاي به عهد، شورايي تشكيل داده و خواستند خودشان در اين امر الهي پيشقدم شوند و امروز در جهان اسلام مسبب اينهمه اختلافات و تفرقهها را ميتوان، تشكيل همان شورا دانست، آري اگر خلافت به اميرالمومنبن(عليهالسلام) و پس از او به فرزندانش ميرسيد اختلافي پديدار نميشد. همچنين در سخنان امام باقر(عليهالسلام) نقش عظيم بزرگاني كه باعث گمراهي ميشود را اينطور بازگو ميفرمايد: «بپرهيزيد از آدمهاي خوبي كه ساده و نادان هستند، همچنين از كساني كه دانا هستند ولي اهل خيانتاند. اينها فريبدهنده هر آدمِ فريبخوري هستند.» [3] يعني اين انسانهاي فريبكار و مرموز، ميتوانند آدمها را فريب دهند. همانهايي كه در واقعه عظيم غدير حضور داشته و انبوه جمعيت حاضر را مشاهده كرده و با امام(عليهالسلام) نيز بيعت كردند، ولي در زمان وفاي به عهد، خلف وعده كردند.
لذا بايد دانست همين افراد به خوبي ميتوانند بسياري را فريب دهند و همچنين آدم متعبدي كه نادان و سادهلوح است، وقتي از سرِ ناداني رفتار غلطي انجام دهد، به شيوهٔ خاص خودش از رفتار غلط خود دفاع ميكند و باز هم مردم را فريب ميدهد.
به همين جهت است كه ميبينيم خود اميرالمؤمنين(عليهالسلام) ميفرمايد: «دو گروه پشت (كمر) من را شكستند: يكي عالم و دانشمندي كه با تباهكاريِ خودش خيانت ميكند و ديگري جاهلِ سادهلوحي كه ظاهرش آدم خوبي است.» [4] زيرا خائني كه عالم است، ميتواند خيانت خودش را با مغالطات و جدليات توجيه كند و مردم را فريب دهد. و آن جاهلي كه ظاهراً مؤمن است، و با خوب بودنش مردم را فريب ميدهد؛ اما با خشكه مقدس بودنش مردم را از دين زده ميكند، هركدام از اينها به نوبه خود در تحريف و گمراهي مردم نقش بزرگي دارند، زيرا عالم با علم خود و سادهلوح با ظاهر خود در اين انحراف نقش به سزايي دارند.
منبع: شفقنا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت
[۱]. عوالم العلوم و المعارف، بحراني اصفهاني، عبد الله، مؤسسه الإمام المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف، ايران ؛ قم، چاپ: دوم، ۱۳۸۲ ش، ص۱۹۷.
[۲]. التفسير المنسوب إلي الإمام الحسن العسكري (عليه السلام)، مدرسه الإمام المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ايران؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق، ص۱۱۲.
[۳]. حميري، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط – الحديثه)، ص۷۰، مؤسسه آل البيت عليهم السلام – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.
[۴].منيه المريد، شهيد ثاني، مكتب الإعلام الإسلامي- قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ق، ص181.