به گزارش «شیعه نیوز»، آیا می دانیم که بریتانیا از ارتباط با عربستان سعودی چه منافعی کسب می کند؟ این سؤالی است که اخیراً و پس از آن که مشخص شد ائتلاف عربستان سعودی در جنگ یمن از بمب های خوشه ای ساخت بریتانیا استفاده می کند، توسط پروفسور رُزماری هولیس مطرح شد.
ما کمابیش از منافع حاصل از قردادهای دفاعی میان بریتانیا و عربستان و همچنین تأثیرات آن بر اشتغال زایی آگاهیم اما درباره دستاوردهای حاصل از همکاری های اطلاعاتی میان این دو کشور اطلاعات چندانی در دست نیست. همیشه هم همین گونه بوده است چراکه بسیاری از متخصصان حوزه اطلاعات بر این باورند که حفظ اطلاعات محرمانه بسیار مهم تر از انتشار گسترده آن در میان عموم است.
باور کلی بر این است که عربستان سعودی و روابط این کشور با وهابیون و سلفی ها عامل اصلی ظهور تروریسم بوده است. اما برخی نیز در این میان معتقدند که همکاری اطلاعاتی میان بریتانیا و عربستان سعودی به مقاومت و پایداری هرچه بیشتر بریتانیا در قبال تروریست ها کمک خواهد کرد. وجود چنین طرز فکری دقیقاً همانند آن است که کسی فردی را زخمی کند و خود به دنبال مرهمی برای زخم های وی باشد.
یازده سال پیش و درست پس از بمبگذاری های لندن، من مقاله ای را در مجله «پراسپکت» منتشر کردم و در آن به سخنان بلر مبنی بر ضرورت بحث بر سر اعتقادات و باورها در میان جوامع مسلمان اشاره کردم. در آن مقاله من این گونه استدلال کردم که چنین بحث هایی نه تنها در میان جوامع اسلامی بلکه باید در ابعاد گسترده تری صورت گیرند. بدون شک عاملان حادثه تروریستی هفتم جولای سال 2005 دست به کشتار زدند چرا که ما نتوانستیم آنها را نسبت به ارزش های بریتانیا متقاعد کنیم. به نظر می رسد آگاه سازی در زمینه این اعتقادات، باورها و ارزش ها امری لازم و ضروری است که باید جدی گرفته شود.
شاید اگر بگوییم اعتقادات و باورهای یک جامعه در مقایسه با اقتصاد و پول از اهمیت بیشتری برخوردارند، کمی متکبرانه به نظر برسد اما این یک واقعیت است. یک کشور یا نظام سیاسی باید مبتنی بر مجموعه ای از عقاید و باورها باشد. سوال اساسی این است که آیا عقاید گروه هایی همچون القاعده و داعش، تعصبات، نفرت و نحوه اجرای عدالت این گروه ها بر عقاید و باورهای ما در زمینه آزادی، مدارا و عدالت ارجحیت دارد؟ من این گونه تصور نمی کنم اما بدون شک عاملان بمبگذاری های لندن و تمامی عاملان حملات تروریستی سال های اخیر این گونه فکر می کردند و هنوز هم چنین تصوری دارند. بدن های افراط گرایان اسلامی برای آنها در حُکم موشک های کروز و بمب های خوشه ای است و این نیز مسئله کاملاً درست است چرا که آنها به به کاری که انجام می دهند ایمان و باور کامل دارند و اگر ما به عقاید و ارزش هایمان ایمان و اعتقاد نداشته باشیم، در نهایت آنها برنده و ما بازنده این میدان خواهیم بود.
اما در کنار منافعی که از ارتباط با عربستان سعودی کسب می کنیم لازم است تا به مواردی که به واسطه این ارتباط از دست می دهیم نیز توجه خاصی داشته باشیم. اگر ما به واسطه ارتباط با عربستان سعود مقداری از اعتبار خود را از دست دهیم، این امر چندان خوشایند نخواهد بود اما اگر به خاطر این ارتباط اتحاد و یکپارچگی کشور را از دست دهیم بسیار فاجعه آمیز خواهد بود.
ما نمی توانیم بگوییم که با استفاده از تسلیحات علیه غیرنظامیان در حلب مخالفیم ولی از آن طرف تسلیحاتی را برای عربستان سعودی فراهم آوریم تا از آنها علیه غیرنظامیان در جنگ یمن استفاده کند. ما هیچ گاه دوست خوبی برای کشورهایی همچون عربستان سعودی، امارات و بحرین نخواهیم بود چرا که صرفاٌ پول آنها را می گیریم و به آنها چیزهایی را می گوییم که خواهان شنیدنش هستند. در حال حاضر سعودی ها در موقعیت دشواری قرار دارند و جنگ آنها در یمن کمکی به بهبود شرایط و اوضاع نکرده است. لازم است که آنها از حقایق موجود هرچند تلخ، آگاهی یابند و این وظیفه ماست که این حقایق را به آنها یادآوری کنیم.
عقاید و باورها اهمیت دارند، دین و مذهب نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است. اما اگر تمامی کشورهای درگیر در منطقه خاورمیانه تلاش های هماهنگ و مشترکی را برای بهتر شدن اوضاع این منطقه صورت ندهند، بدون شک تقابل و درگیری های فرقه ای میان شیعه و سنی تشدید خواهد شد. اشتباه بریتانیا این بود که در درگیری های فرقه ای خاورمیانه از یکی از طرفین جانبداری کرد و این در حالی بود که کشورهای دیگری همچون آلمان از آن به شدت اجتناب کردند.
اگرچه بریتانیا دیگر آن نفوذ و قدرت سابق خود را ندارد، اما سوالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا این کشور از نفوذ و قدرت کنونی خود در مسیر درست یا برای اهداف مناسب استفاده می کند؟ آیا بریتانیا از نفوذ خود در راستای ایجاد ثبات و یافتن راه حل بلند مدتی برای این درگیری ها استفاده کرده یا این که از این نفوذ در جهت کسب منافع مالی بیشتر بهره جسته است؟ تصور می کنم که همه ما پاسخ این سوالات را به خوبی می دانیم.
به نظر می رسد که «بوریس جانسون»، وزیر امور خارجه بریتانیا پاسخ این پرسش ها را می داند و اخیراً نیز در اظهاراتی عنوان کرد عربستان سعودی و ایران هر دو در جنگ های نیابتی خود در منطقه خاورمیانه به یک اندازه مقصر هستند. جانسون به خاطر چنین گافی از سوی بسیاری مورد تمسخر قرار گرفت زیرا در زمانی این اظهارات را مطرح کرد که «ترزا می»، نخست وزیر بریتانیا به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و عربستان سعودی سفر کرده بود و مقامات سعودی را به خاطر رهبری شان مورد تقدیر و ستایش فراوانی قرار داده بود.
حقیقت امر این است که در اظهارات اخیر بوریس جانسون هیچ گاف و یا اشتباهی وجود ندارد. لازم است که ما نیز همانند جانسون این جرأت و شهامت را داشته باشیم تا حقیقت را به سعودی ها و متحدان این کشور یادآوری کنیم. زیرا در غیر این صورت، برنده نهایی این بازی در آینده داعش و یارانش خواهند بود.