به گزارش «شیعه نیوز»، تصمیمات مستقیم دولت ترامپ درباره توافق هسته ای با ایران از لحاظ عدم گسترش سلاح های هسته ای بسیار مهم هستند. همچنین فرصت ساختن توافقنامه ای سازنده بین دو کشور ایران و ایالات متحده نیز از اهمیت برخوردار است. اما این خطر وجود دارد که سیاست دولت جدید در قبال ایران منجر به چرخش به سمت فاجعه ای شود که باید از آن پرهیز کرد. فاجعه ای پرهزینه برای منافع آمریکا در رابطه با ایران.
به یاد آورید که چگونه گزینه های سیاسی، بحث های عمومی در آمریکا را از حدود چهار سال پیش، قبل از آغاز مذاکراتی که به ایجاد توافق هسته ای انجامید که اکنون در حال اجرا است، شکل می داد. در میان بحث های جنجال آفرین فراوانی که در مورد سلاح های هسته ای در گوشه و کنار در جریان بود، «گزینه نظامی» بارها و بارها به طور جدی به عنوان جایگزین اصلی برای مذاکرات مورد بحث قرار گرفت. به عبارت دیگر مردم در مورد شروع جنگ با ایران صحبت می کردند، اگر چه این گزینه ای نبود که معمولا محور صحبت ها باشد.
حمله نظامی در واقع طوری در نظر گرفته می شد که آسیبی بالقوه به تجهیزات تولید سلاح وارد کند. اگرچه هر گونه حمله ای شامل تجاوزی غیرقانونی و مستقیم خواهد بود. در صورت بروز این وضع ایران احتمالا تصمیم به ساخت سلاح های هسته ای می گرفت حتی اگر تا قبل از آن چنین تصمیمی در سر نداشت. اما درباره کیفیت این گزینه آلترناتیو هرگز بحثی در کار نبود. برخی گزینه حمله نظامی را بیشتر یک بلوف تلقی می کردند اما برای برخی این یک هدف واقعی است.
مهمترین چهره در تصویر مخوف آینده، جدا از خود رئیس جمهور منتخب، انتخاب او در پست مشاور امنیت ملی، مایکل فلین است. نگرش فلین در قبال ایران نتیجه ای فرعی از دیدگاه های گسترده اسلام هراسانه او است. برداشت های دست راستی که برای این طیف سیاستمداران کاملا عجیب وغریب هم نیستند. اگر تصورات از پیش پنداشته فلین درباره این موضوعات با حقیقت تطابق نداشته باشد او تلاش می کند تا حقایق را با تصوراتش مطابقت دهد. گزارش نیویورک تایمز درباره حوادث بنغازی در لیبی در سال 2012 نمونه ای از این اعمال است. فلین اصرار داشت که ایران در حمله دست داشت و به زیردستانش در آژانس اطلاعات دفاع، که در آن زمان مدیریت آن را برعهده داشت، دستور داد که کار آنها یافتن شواهدی است که ثابت کنند او حق دارد. نباید از کارهای آینده فردی تعجب کنیم که در یک پست اطلاعاتی از چنین روش هایی استفاده می کند یا اخیرا اخبار جعلی را درباره نامزد دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری به اشتراک گذاشته است.
رفتار سایر مقاماتی که تا کنون توسط ترامپ منصوب شده اند نشانه ای از امید در اصلاح تمایلات فلین و رئیس جمهور منتخب در رابطه با ایران ندارد. هیچ کس نمی تواند انتظار داشته باشد که چنین اصلاحی ار سوی رئیس سازمان سیا مایک پومپئو، انجام بگیرد. فردی که در دستور کاری اش فرستادن توافق هسته ای به سطل زباله را مد نظر دارد. این اصلاح از نامزد وزارت دفاع، جیمز ماتیس هم انتظار نمی رود که در این موارد حتی از فلین هم سرسخت تر است. در واقع باید روی این نکته تاکید کرد که هیچ شور و شوقی برای ارزیانی دقیق و واقع بینانه شرایط ایران وجود ندارد. این نشان دهنده شکست در درک یا امتناع در درک تاریخ سیاسی و سیاست ایران در چهار دهه گذشته از انقلاب و نحوه تکامل روابط ایران با سایر مناطق است. این نکته ای است مشخص، وقتی فلین می گوید: «ایران دشمن داعش نیست» یا می گوید: «به نظر من داعش هیچ چیز جز بهانه ای برای ایران برای ادامه فسادش نیست.»
همه چیز در حال سقوط غم انگیزی به سمت جنگ احتمالی با ایران است. ما چنین صحنه نمایشی را نیز قبلا دیده ایم وقتی که بازیگران تغییر کرده اند. دوران جورج دبلیو بوش، با معاونت دیک چنی و افسران اطلاعاتی که به نادرستی ادعا کردند که رژیم صدام حسین با القاعده متحد شده است. چنین صحبت هایی نیز در گفته های ماتیس دیده می شود که در تلاش است داعش و ایران را به هم مربوط کند.
جنگ عراق در زمانی به وجود آمد که مردم آماده چنین کاری بودند تا آمریکا دوباره در موضع قدرت قرار بگیرد اما با حضور رئیس جمهوری که تجربه لازم برای رهبری چنین شرایطی را داشت. در حال حاضر ما با رئیس جمهوری مواجه هستیم که ناآماده ترین فرد تاریخ ایالات متحده برای چنین کاری است. در حالی که افرادی اطراف او قرار گرفته اند که ظرفیت اندکی برای رهبری دارند و تنها صداهای ژنرال هایی بازنشسته هستند. جورج دبلیو بوش اگرچه فاقد تجربه سیاست خارجی بود اما می توانست چیزهایی از پدرش بیاموزد در حالی که پدر دونالد ترامپ مانند خودش یک توسعه دهنده املاک و مستغلات است. حادثه 11 سپتامبر تغییرات لازم را در خلق وخوی مردم آمریکا برای هضم خوراک حیاتی جنگ ایجاد کرد. اما هیچ مقیاسی بین 11 سپتامبر و جنگ عراق با موضع فعلی در قبال ایران وجود ندارد.
ترامپ ملاقات ها و نشست های بیشتری پیش رو دارد تا سیاست هایش در قبال ایران را تنظیم کند. یک امید می تواند این باشد که فردی با قدرت تجزیه وتحلیل بیشتر انتصاب شود هر چند با روند کنونی این مساله ای امیدوارکننده نیست. حتی برخی افراد تعیین شده برای پست های فرعی مهم کابینه هم موافق از بین بردن توافق هسته ای با ایران هستند.
جنگ آمریکا با ایران می تواند برای منافع همه طرف های حاضر در منطقه فاجعه بار باشد به جز تندروهای ایرانی، داعش، دلالان نفتی که از افزایش قیمت نفت سود می برند و کسانی که از بی ثباتی در خاورمیانه بهره می برند. ایران با یک حمله نامتقارن در زمان و مکانی که انتخاب خواهد کرد پاسخ آمریکا را خواهد داد. ایالات متحده با یک جنگ می تواند یک خصومت را تبدیل به مخاطره ای برای منطقه کند تا کار تندروها آسان تر شود. خاورمیانه غرق در خون و جنگ، خونین تر و خشن تر خواهد شد.
کسانی که در ایالات متحده به درستی خواهان جلوگیری از بروز چنین فاجعه ای هستند باید زودتر قرار ملاقات های خود را با ترامپ بگذارند و به او هشدار دهند. این قرار ملاقات ها زنگ خطری است برای کسانی که بیش از حد روی مواضع تند هیلاری کلینتون متمرکز شده یا بیش از حد از سخنان ترامپ در مورد مداخله خارجی هیجان زده شده بودند. نگرانی در مورد تخریب چشم انداز فعلی روابط با ایران یک تشویش حقیقی است.
نمی توان به یقین پیش بینی کرد که جنگی در کار خواهد بود اما این خطر بزرگتر از دوران قبل از 8 نوامبر است. بسیار باید هوشیار بود تا از اقداماتی که امکان بروز یک جنگ را افزایش می دهند جلوگیری کرد. موضوع تماشای سرنوشت توافق هسته ای فوری است اما تنها مشکل موجود نیست. همه حرکات باید به دقت مورد نظر قرار بگیرد از جمله یک عملیات نظامی تهاجمی ارتش ایالات متحده در خلیج فارس که می تواند گامی بلند برای لغزیدن به سمت یک آتش بزرگ باشد.