۰

مگر تا کنون دیوار و در ندیده بودی؟

کد خبر: ۱۳۰۷۰
۰۲:۴۱ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۸
السلام علیک یا فاطمة الزهراء ایتها الصدیقة الشهیدة
 
این روزها در و دیوار دلم حال و هوای دیگری دارد؛ این روزها قلبم خاطرات تیره ای را مرور می کند؛ این روزها روحم به زندگی روزمره پوزخند می زند و جانم به افقی کبود، خیره می شود. از خود می پرسم چرا این گونه ای؟ چرا دیدن آنچه همیشه می دیدی امروز برایت سراینده ی شعری تلخ است؟ مگر تا کنون دیوار و در ندیده...
 
مگر تا کنون دیوار و در ندیده بودی؟ مگر تا کنون زبانه های آتش را نگاه نکرده بودی؟ مگر تا کنون کمرخمیده ای مریض احوال را به عیادت نرفته بودی؟ مگر تا کنون بر سر کودکانی زار در غم مادر، دست نوازش نکشیده بودی؟ آیا اولین باراست که تشییع جنازه ای را می نگری؟ آیا اولین باراست که شکوه یک مرد را در عزای همسری عزیز، در هم شکسته می یابی؟ مگر اولین باراست که تسلی بخش زانوان لرزان شوهری غمگین می شوی؟ این همه بغض که راه را بر گلویت بسته، از کجاست؟ این همه اشک که دنیا را در نگاهت به تلاطم کشانده، از چیست؟ این همه ناله که صدایت را خشکانده، به چه خاطر است؟ .... ...
 
 نگاهی به آسمان کرد، چشمان بی رمقش را به من دوخت و گفت: می دانی این روزها آسمان در عزای خورشید سیاه پوش شده؟ می دانی فرشته های هفت آسمان، در وداع مادری با فرزندانش بی تاب شده و به خروش آمدند؟ می دانی دل مخفی زمین بدنی پاک را از چنگال خفاشان بدسیرت، پوشیده داشته؟ می دانی خانه ای نیم سوخته شاهد بزم خاموش کودکانی شده که با نگاه شان، دل کباب پدر را آتش می زنند؟ می دانی پدری استوار و مهربان هزار سوال ناگفته ی کودکان را به دست عطوفت خود پاسخ می دهد؟ می دانی شوهری عاشق، شبها سربرخاک می نهد و های های گریه می کند؟ می دانی مردی که حالا تنهای تنها شده، نجوایی پرخواهش با باغبان نیلوفرش دارد؟ می دانی پدری سفر کرده میزبان دختری رنج کشیده اش شده است؟ می دانی بنده ای بی نظیر به لقای پروردگارش رسیده است؟ می دانی فاطمیــــــــــــــــــه آمده است؟ نام فاطمیه را که شنیدم، بدنم لرزید، قلبم سوخت و دانه های اشک از خط چشمم مسابقه ای برای رها شدن را آغاز کردند. آری بار دیگر جمادی از راه رسید... و من امروز پرچمی سیاه در عزای فاطمه (س) بر سردر خانه ام نصب می کنم. پرچمی که نشان از عقیده ام دارد، عقیده ای که سر در برابر هیچ مصلحتی فرود نخواهد آورد و سرفراز از حضورش و وجودش، سر مرا به عرش خدا خواهد سائید تا همه بدانند انا عبد من عبید الزهراء سلام الله علیها
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: