به گزارش «شيعه نيوز»، عبدالباری عطوان، روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم در مقاله ای که تحت عنوان «ترامپ با زلزله پیروزی خود بسیاری را شگفت زده کرد، چگونه توانست این شگفتی بزگ را رقم بزند؟ سیاست وی در جهان عرب چگونه خواهد بود؟ دوستی وی با پوتین چه پیامدهایی در سوریه، عراق، لیبی، منطقه خلیج (فارس) و ایران خواهد داشت؟» در این روزنامه اینترنتی منتشر شده، آورده است:
«دونالد ترامپ به پیروزی رسید و نظام حاکم آمریکا و نماینده دلخواه و نازپروده آن یعنی هیلاری کلینتون را شکست داد همان گونه که امپراتوری های رسانه ای قدرتمند را مقهور کرد و بطلان و بی اعتباری نظرسنجی ها را نیز به اثبات رساند، این مسئله در مورد ده ها و یا صدها تحلیلگر، کارشناس و مغزهای متفکر که شکست وی در دور نخست آن هم با ضربه فنی را پیش بینی کرده بودند نیز صدق می کند.
وی را نادان و فاقد تجربه سیاسی توصیف کردند و رهبران حزب جمهوری خواه و نخبگان این حزب در کنگره و مجلس سنا نیز از وی تبری جستند با این حال ایستادگی کرد، با چالش به رویارویی با چالش پرداخت و ثابت کرد که در زمینه درک ملت آمریکا و خواسته های آنها، خواندن خلق و خوی عمومی این ملت با دقت زیاد و همچنین تدوین خطوط گفتمانی که به صورت موثر به آنها می رسد، بهترین و توانمندترین است.
ملت آمریکا همان گونه که این انتخابات روشن ساخت، از نخبگان حاکم و دوگانگی شخصیتی که از آن رنج می برند و همچنین جدایی آنها از ملت، نگرانی ها، مشکلات و بلندپروازی های آن خسته شده و به همین دلیل نیز از این «شورشی و یاغی» علیه نظام حاکم طرفداری کرده و تصمیم گرفت به وی رای دهد و اعتماد کند.
به هیچ وجه با بسیاری که در مورد ویژگی های منفی این مرد و تناقض های زیاد در شخصیت و رفتار وی سخن می گویند، هیچ گونه اختلاف نظری نداریم با این حال قضاوت در مورد وی از سوی ملت و از طریق صندوق های رای گیری صورت گرفت.
این در حالی است که برای ما تصور این مسئله دشوار بود میلیاردری همچون ترامپ که سوار هواپیماهای شخصی و کشتی های تفریحی مجلل می شود، خود را به عنوان نماینده و مدافع حقوق و خواسته های فقرای به حاشیه رانده شده معرفی کند و سرخورده ها نیز باورش کنند و آرای خود را به وی دهند، اقدامی که شاید به دلیل رک گویی و خودجوش بودنش باشد که در میان سیاستمداردان حرفه ای وابسته به نظام حاکم غیر معمول است.
ترامپ در معرض هجمه های رسانه ای شدیدی قرار گرفت که آبروی وی را هدف قرار داده، به کوچک ترین ویژگی های شخصی و خانوادگی اش پرداخته و اظهارنامه مالیاتی اش را نیز زیر سوال بردند با این حال وی در میان این میدان های مین به راه خود ادامه داده و ۱۶ رقیبش بر سر نامزدی حزب جمهوری خواه را کنار زد و حال نیز رقیب اصلی یا همان نهنگ بزرگ یعنی کلینتون را شکست داده و با کراوات قرمز روشن خود به کاخ سفید می رسد.
نژادپرست است، راست گرا است، زن را خوار و حقیر می شمارد، به زنان آزار و اذیت جنسی می رساند، از اسلام و مسلمانان نفرت دارد و می خواهد مرزهای کشورش را به روی آنها و همچنین فقرای مکزیکی و آمریکای لاتین ببندد؟ کدام یک از این مسائل یک شگفتی به شمار می آید؟ مگر این آمریکا نیست؟ آیا این همان کشوری نیست که با تانک ها، بمب افکن ها و مزدوران خود نزدمان می آید، میلیون ها تن از ما را به قتل می رساند، بذرهای جنگ فرقه گرایانه را می کارد، نظام های حاکم را تغییر می دهد و هرج و مرج خونین را منتشر می کند؟ مگر خانم کلینتون عاشق و شیفته مسلمانان بود؟ مگر تهدید نکرد که در سوریه دخالت نظامی می کند، با شور و اشتیاق حمله به عراق و اشغال آن را مورد تایید قرار نداد و به قتل یک رهبر عرب (معمر القذافی) و تعرض به آبرو و جسد وی نیز تحریک نکرد؟
شاید این دو نامزد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در مورد بسیاری از مسائل داخلی و خارجی اختلاف نظر داشته باشند با این حال هر دوی آنها بر سر تحقیر اعراب و همچنین مسلمانان توافق نظر دارند و تنها چیزی که تفاوت داشت، شیوه بیان آن بود در حالی که اصل مسئله یکی است.
امروز ترامپ در قلب کاخ سفید قرار گرفت و ما و دیگران نیز به اجبار باید با وی به عنوان رئیس جمهوری تعامل داشته باشیم، بدون شک وی مجبور خواهد بود بسیاری از موضع گیری ها و رفتارهای خود را تغییر دهد و گر نه همانند روسای جمهوری دیگری که نظام حاکم را برآشفتند به قتل می رسد.
تهدید ترامپ مبنی بر این که برخی بندهای توافقنامه هسته ای با ایران را تغییر داده و یا لغو می کند نیز به احتمال زیاد روی تاقچه قرار می گیرد چرا که این توافقنامه پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان با ایران است و توافقنامه ای میان ایران و آمریکا به شمار نمی آید، جایگزین لغو آن نیز بازگشت ایران به غنی سازی اورانیوم، به دست آوردن سلاح هسته ای و روی آوردن به جنگ برای جلوگیری از این گزینه می باشد.
با افراد زیادی که تصویر کلیشه ای تبلیغ شده از سوی ماشین رسانه ای و سازمانی غول آسای توصیف کننده این مرد به عنوان یک دیوانه، بی پروا و فاقد شایستگی حکمرانی یک کشور بزرگ و حتی کوچک را را باور کردند، موافق نیستیم چرا که اگر وضعیت وی چنین بود، در یک انتخابات آزاد و شفاف اکثریت آرای نزدیک به ۳۰۰ میلیون شهروند آمریکایی را به دست نمی آورد.
این که ترامپ، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه را ستایش کند، یک ویژگی منفی و یا گناه بزرگ به شمار نمی آید، چرا نیمه پر لیوان را نبینیم و به صورت متفاوتی نیندیشیم تا در این ستایش شاهد پدیده مثبتی باشیم که می تواند به گفت و گو، تفاهم و هماهنگی دو ابرقدرت جهان در رابطه با پرونده های متشنج زیادی که شاخص ترین آنها جنگ های منطقه خاور میانه است، منجر شود، مگر ضرور دارد روسای جمهوری دو ابرقدرت در وضعیت خصومت، روابط متشنج و جنگ های سرد و گرم به سر برند؟ آیا فراموش کردیم که هر جنگی میان آنها، در خاک ما روی می دهد و قربانیان آن نیز خانواده و فرزندان ما هستند؟
ترامب هدد بنقل السفاره الامریکیه الى القدس المحتله؟ وبدأنا نصرخ من هذه الخطوه الکارثیه، وهی کذلک فعلا، ولکن ماذا فعلنا، او هل نملک القوه والوسیله لمنعها فی ظل الوضع المؤلم الذی تعیشه الامه الاسلامیه حالیا؟ وهل منعنا احتلال القدس، ووقف اقتحاماتها وتهویدها؟ وهل هناک من انتصر لالمرابطین من اهل الارض المحتله الذین یضحون بأرواحهم ودمائهم، للحفاط على عروبتها واسلامها؟
ترامپ تهدید کرد که سفارتخانه آمریکا را به بیت المقدس اشغالی منتقل می کند و ما نیز شروع کردیم به فریاد کشیدن از این اقدام فاجعه بار که در واقع هم چنین است، با این حال چه کاری انجام دادیم؟ آیا در شرایط دردناک کنونی امت اسلام، توان و ابزار لازم برای جلوگیری از این اقدام را داریم؟ آیا از اشغال بیت المقدس جلوگیری کرده و تهاجم به این شهر و یهودی سازی آن را متوقف ساختیم؟ آیا کسی به محافظان ساکن سرزمین های اشغالی که برای محافظت از هویت عربی و اسلامی آن، با جان و خون خود فداکاری می کنند، یاری رساند؟
نکته دیگری که بسیاری بدان توجه می کنند این است که ترامپ تهدید کرده از ورود مسلمانان به آمریکا جلوگیری می کند، این یک اقدام نژادپرستانه، نفرت انگیز و فاشیستی است با این حال از این حق برخورداریم که بپرسیم آیا کشورهای عرب به ویژه کشورهای حاشیه خلیج (فارس) مرزهای خود را به روی پناهندگان سوری و پیش از آنها نیز پناهندگان عراقی باز کردند؟ کشورهایی که با هزینه میلیاردها دلار برای سرنگونی نظام حاکم در سوریه و پشتیبانی از حمله به عراق، محاصره این کشور و تغییر نظام حاکم در آن، مسئولیت اصلی مصیبت پناهندگان مذکور را بر عهده دارند.
چرا پاسخ این اقدام از طریق ممنوعیت ورود آمریکایی ها به بیش از ۵۰ کشور اسلامی انجام نمی شود؟ اصلا چرا مسلمانان به آمریکا می روند؟ جایگزین های دیگر زیادی وجود دارند و گمان نمی کنیم مسلمانان اگر به عنوان بازدیدکننده و یا مهاجر در خاک آمریکا پا نگذارند، از حسرت بمیرند؛ برای پاسخ به اقدام مذکور باید سراغ حاکمان فاسد خود روند که ثروت های آنها را هدر دادند، حاصل زحمت هایشان را دزدیدند و در بانک های آمریکایی قرار دادند؛ پاسخ همچنین در تلاش برای برقراری حکمرانی مناسب، برابری، عدالت اجتماعی و اصلاحات سیاسی و اقتصادی نهفته است.
ما از هواداران ترامپ نیستیم و امکان ندارد از مریدان وی یا هر رئیس جمهوری آمریکایی دیگری باشیم چرا که باور راسخ داریم این کشور و حاکمان عرب هم پیمان آن عامل بیشتر مصیبت های ما هستند، با این حال خواستیم خوانش متفاوتی از این زلزله انتخاباتی آمریکایی و چگونگی تعامل با آن را ارائه دهیم و همزمان تاکید کنیم که تکیه گاه نخست و مهم ما به عنوان عرب و مسلمان باید خودمان باشد و محترم بودن خود را نیز بر دیگران تحمیل کنیم، نه این که از جمله وحشت زدگان از تمامی نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشیم آن هم در حالی که خودمان به جز در موارد نادر، چیزی به نام انتخابات را نمی شناسیم.
آمریکا تغییر می کند و راهیابی ترامپ به کاخ سفید آغاز این تغییر می باشد، عقل و منطق می گوید که ما نیز باید تغییر کنیم، از اشتباه های فاجعه بار خود درس بگیریم و از ذهنیت وابستگی به سرپرست آمریکایی که می خواهد مالیات و خراج را بر ما تحمیل کند و آن چه از ثروتمان باقی مانده را نیز به یغما ببرد، رهایی یابیم.»