به گزارش «شیعه نیوز»، سال ۹۳ گزارشی اعلام شده بود دال بر اینکه آمریکا پرخاشگرترین جامعه در جهان است و میزان پرخاشگری به صورت قتل، استفاده از اسلحه و تجاوز جنسی در این کشور بسیار بالا است. روانشناسان معتقدند در امریکا اصولاً پرخاشگری تشویق می شود و این تشویق معمولاً به وسیله فیلم های هالیوودی نمود پیدا می کند.
این در حالی است که سازمان پزشکی قانونی تهران در گزارشی اعلام کرده است که تنها در فروردین ماه امسال ۶هزار و ۳۹۰ نفر به دلیل آسیب دیدگی ناشیاز نزاع به مراکز این سازمان مراجعه کرده اند. این رقم نشان می دهد که روزانه حدود ۲۲۳ نفر در تهران بایکدیگر دست به گریبان می شوند.
اما علت این نوع کتک کاری و زدوخوردها حائز اهمیت است. که در جامعه ای که برنامه های خشونت آمیز نمایش داده نمی شود و از نگاه های مختلف دینی، فرهنگی و ... افراد به آرامش و مصالحه دعوت می شوند، چرا باید خشونت آمار بالایی داشته باشد؟
در حوزه روانشناسی، نزاع و درگیری به دو دسته تقسیم بندی می شود. نزاع خانگی و نزاع خیابانی. نزاع یکی از عواملی است که بررسیها نشان میدهد بحثهایی نظیر مالکیت، سوءتفاهمها، تعصب و... در بروز آن نقش قابلتوجهی دارد.
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس، با اشاره به نزاعهایی که در بیرون از محیط خانه رخ میدهد، توضیح می دهد که برخی بحثها بر سر مالکیت یا اثبات حقانیت باعث وقوع نزاع میشود که تصادف ها خودرویی نمونه بارز آن است، به طوری که امروزه میتوان گفت بخش قابلتوجهی از تصادفات، به نزاع چه از نوع فیزیکی و چه از نوع زبانی ختم میشود.
کاهش آستانه تحمل مردم، فقر و بیکاری، گرانی و... منجر به ایجاد شرایطی شده است که به نزاع و پرخاشگری ختم میشود، از سوی دیگر استفاده از برخی آرامبخشها و موادمخدر صنعتی نیز حساسیتهای عصبی را در افراد افزایش داده و سبب پرخاشگری آنان میشود.
اما با کمی دقت در رفتار و وقایع ساده در سطح شهر به خوبی می توان المان های مختلف خشونت را مشاهده کرد. به عنوان مثال نوع بوق زدن اتومیبل ها که در جامعه ایرانی خود یک بان مستقل تلقی می شود، نوعی ناهنجاری است. وقتی در موراد مختلفی از وق اتومیبل استفاده می شود جدا از منظوری که صدای بوق میرساند، آلودگی صوتی که در استفاده از آن ایجاد می شودخود باعث بروز خشم و واکنش های تند می شود.
مورد دیگری که می توان به لحاظ حقوقی آن را مورد بررسی قرار داد بحث احترام گذاشتن به حقوق شهروندی است. اینکهدر اخبار و رسانه ها گفته می وشد حقوق هروندی مصوب شد. فلان قشر از حقوق شهروندی بر خوردار هستند و یا در مکالمه روزمره خود درباره حقوقی صحبت می کنیم که هیچ آگاهی از آن نداریم و تنها از این عبارن برای تحقق اهداف خود استفاده می کنیم نمونه ای خشم درونی است که به صورت زورگویی منطقی بیان می شود.
قطعا همه افراد یاشاهد بوده اند و یا برای خودشان اتفاق افتاده است که در پرداخت کرایه با رانند تاکسی مشاجره ای صورت گرفته است. و هیچ یک از طرفین حاضر نیستند که ۱۰۰ یا ۲۰۰ تومانی که هیچ ارزشی ندارد را به دیگری ببخشد و هر یک از طرفین حق را برای خود می داند. راننده معتقد است که این شغل اواست و باید حقش را بگیرد و مسافر نیز مدعی می شود که این مبلغ اگه اهمیتی دارد باید از سوی راننده به او پرداخت شود و یا اگر اسکناس خوردی ندارد این را وظیفه راننده می داند تا با ضافه پرداخت وجه کرایه اورا حساب کند.
در حالی که با توجه به قانون مدنی که با صراحت به این موضوع اشاره کرده است که خورد کردن وجه و پرداخت آن به عهده مسافر است و نه راننده. همچنین اگر نرخ کرایه ای بر اساس تاکسی متر در دو روز متفاوت نرخ یکسانی نداشته باشد باید عرف کرایه برای آن مسیر از سوی مسافر پرداخت شود.
شاید بتوان اینگونه استنباط کرد که جدا از کاهش آستانه تحمل افاد به دلیل درگیری های ذهنی که در مواجه با مسائل دارند محق شدن خواسته های خود به هر نحوی باعث ایجاد خشونت و اعمال کتک کاری از سوی افراد باشد.
دکتر حسینی "استاد دانشگاه و آسیب شناس اجتماعی"، با توجه به وقایعی که در جامعه رخ می دهد و هر روز در قالب های مختلفی منعکس می شوند، جامعه ایران را یک جامعه خشن می داند.
به گفته او، متأسفانه وقتی پروندههای قضایی ایران را مورد بررسی قرار میدهیم با توجه به مقیاس نسبی با جمعیت کشورمان، باید بگوییم که یک جامعه خشن هستیم. به عبارت دیگر وقتی ردیفهای قابل ملاحظه و آماری که را در قتل عمد، درگیریها و خشونتهای فیزیکی وجود دارد که منجر به تشکیل پروندههای قضایی شده و آن پروندهها به پزشکی قانونی ارجاع داده میشود را نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که جامعه خشنی داریم.
اما بحثی که در علوم اجتماعی وجود دارد این است که جامعه مدرن مجموعه ای از تناقض ها و تعارضات است. این تعارضات در دو سطح وجود دارد؛ یکی سطح فردگرایی، جمع گرایی، اقتصادگرایی و... است که آثار مفهومی و نظری دارد ولی سطح بعدی ساحت تجربی است؛
در جامعه مدرن، برابری در جوار اختلاف و ناهمگونی، فقر در کنار ثروت، کم طاقتی و تحمل و نهایتاً خشونت در همسایگی مهربانی در حال همزیستی است . این نوع تعبیر تناقض در جامعه مدرن به ما این اجازه را می دهد که بگوییم در زندگی مدرن، خشونت، فساد، نابرابری و فقر بیش از آنکه تصور می کنیم در لایه های زندگی اجتماعی ما جاریست و جزئی لاینفک از زندگی روزمره ما را تشکیل می دهد.آماری که در حقیقت از عمق آسیبهای جامعه کنونی و کلان شهری همچون تهران پرده بر می دارد.