به گزارش«شیعه نیوز»، جمعی از مدیران و مسئولان دانشگاه امام صادق(علیه السلام) با آیت الله علوی بروجردی تولیت مسجد اعظم قم دیدار و گفتگو کردند که متن این گفتگو جهت استفاده مخاطبان در زیر می آید:
آیت الله علوی بروجردی پس از ذکر یادی از آیت الله مهدوی کنی موسس این دانشگاه اظهار داشت: ایده اصلی شکلگیری دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ـ که حتی قبل از انقلاب صحبت تشکیلش بود ـ این است که به هر حال ما ناچاریم در شریعت با زبان روز حرکت کنیم، چون ما علاوه بر مردم عادی با قشر تحصیلکرده و نیز با مردم سایر کشورها و با فرهنگ های گوناگون نیز سر و کار داریم. کشور هندوستان به اندازه جمعیت ایران شیعه دارد؛ یکسوم جمعیت پاکستان شیعهاند؛ افغانستان هم همینطور. تمام این منطقه شیعه دارد. حتی عربستان، که این مسئله را به روی خودش نمیآورد و هیچ وقت هم آمار نمیدهد، اما تعداد شیعیان در این کشور بسیار زیاد است؛ گفته میشود یک پنجم است اما خود شیعیان صحبت یک سوم میکنند. حرکت ما باید به زبان روز و قابل انطباق با تمام فرهنگها باشد. اصل سنگ بنای تأسیس این دانشگاه هم بر همین اساس بوده و الحمد لله تا به امروز بهخوبی ادامه پیدا کرده است.
مطلب دیگر اینکه باید توجه داشته باشیم، بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، حرکتی که با زبان پیغمبر؛ یعنی با «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» آغاز شده است، ائمه طاهرین (علیهم السلام)، وجود مقدس حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین حرکتی را برای حفظ اصالتها آغاز کردند؛ چراکه دیگران این اصالتها را نمیخواستند؛ لذا بعد از رحلت پیغمبر برخی مسائل انحرافی پیش آمد. دیگران میخواستند عنوان «اسلامی» باشد اما قدرت را خودشان در دست بگیرند و سلطنت عربی و خلافت مطلوب خودشان را بر گرده اسلام دایر کنند. آن تفکری که غیر از شیعه بود تفکر توجیهگر کارهای ظالمان، خلفا و نظایر آن بود. این واقعیت قصه است. پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) صدیقه کبری (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام) فعالیتهایی کردند و بعد هم امام حسن مجتبی (علیه السلام) و سیدالشهداء هر یک این راه را ادامه دادند و بعدها حرکت فرهنگی امام باقر و صادق (علیهما السلام) شکل گرفت و سپس سفر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به ایران پیش آمد. بعد هم حرکت ائمه اطهار بعد از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) پیش آمد که به صورت محدود و محصور در سامرا جریان داشت که بسیار باشکوه است. در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) تعداد وکلای امام از هر زمانی بیشتر و بیشتر و پراکندهتر است، با اینکه امام محصور است و مردم نوعاً نمیتوانند خدمت امام برسند، اما مکاتبهها در آنجا رشد چشمگیری پیدا میکند؛ یعنی در زمان امام جواد (علیه السلام)، امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) که دسترسی به امام محدود بود باز هم کوشیدند حرکت شیعی را اداره کنند تا اصالتها محفوظ بماند و انحرافات غلبه نکند. بعد هم علما و بزرگان همین راه را در در طول این هزار و چهارصد سال با تدبیر خود و بسته به موقعیت زمانه هر یک به روشی برای پیشبرد این هدف کوشیدند تا اینکه امروز این پرچم به دست ما افتاده است. یعنی آن اصالتها را به دست ما رساندهاند. بعد از هزار و چهارصد سال، از دل حوزه شخصیتی قیام کرده که مرجع تقلید و عَلَم بوده و این حرکت را به پا کرده و نظام اسلامی را بعد از قتلعامهای متعدد تشکیل داده است. چنانکه میدانید، در طول تاریخ بارها شیعیان قتلعام شدهاند؛ مثلا در ترکیه، در دوره عثمانی، دستکم چهار بار شیعیان قتلعام شدند. در همین گوشه و کنار ایران خودمان و نیز در دیگر کشورها بارها شیعیان را کشتند. علیرغم تمام این دشواریها امروز بعد از هزار و چهارصد سال حکومتی از خودمان داریم. این مسئله مسئولیت ما را بسیار سنگین و مشکل میکند.
قبلاً در حوزه اگر کسی باسواد بود و باتقوا و در محل زندگی خودش یا جایی دیگر مجاهده میکرد و تعالیم و معارف اهل بیت را بیان میکرد کافی بود. اما امروز این کافی نیست. امروز کل دنیا مخاطب ما هستند نه شیعیان. هرچند شیعیان حضور دارند اما گروههای تکفیری نظیر داعش و القاعده به کمک پولهای نفتی و سیاستهای آمریکایی و سازمانهای اطلاعاتیشان فعالیت میکنند. تمام اینها دلالت بر رشد شیعه دارد. یعنی تفکر اهل بیت (علیهم السلام) در همه جای دنیا روزبهروز بیشتر میشود. رشد شیعه در کشورهای مختلف مشهود است. مثلاً در جنوب تایوان، بانکوک و … شیعه داریم. در جنوب تایوان شیعه نداشتیم اما بعد از انقلاب اسلامی است شیعیان در آنجا رشد کردند و به طرز عجیبی روز به روز بیشتر میشوند. مرحوم حضرت آیتالله العظمی خویی در جنوب تایلند مدرسهای دارند. برخی ساکنان آن منطقه طلبه هستند. درس میخوانند و رشد میکنند. برخی از آنها استاد دانشگاه شدهاند. این منطقه هممرز مالزی است. مالزی کشوری است که در حال حاضر شیعیان را میکوبد و بهتازگی معلوم شد که نخستوزیرش چندصد میلیون دلار از عربستان رشوه گرفته است تا شیعیان را بکوبد. اما این تلاشها علیه شیعه هم فایدهای ندارد و شیعه رشد خودش را میکند. زیرا ما منطقی داریم که این منطق قابلیت رشد دارد. وقتی میگوییم «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» طبق روایات ما مراد از «اولی الامر» امام معصوم است. چگونه میتوانیم این مسئله را برای جوان دانشگاهی، روشنفکر و کسانی که اهل مطالعهاند تبیین کنیم؟ و چگونه میتوانیم با بیانی زیبا و منطقی به این جوان نشان دهیم که تفاسیر دیگر غیر از تفسیر شیعه «اولی الامر» نادرست است؟ چون برخی از تفاسیر غیر شیعه میگویند هر حاکمی هرچند ستمگر، کودتاچی و ظالم ستمگر باشد، اطاعتش واجب است؛ چون «اولی الامر» است. در کشورهای مختلف، در خطبههای نماز جمعه، برای اولی الامر دعا میکنند. چگونه باید نادرستی این مسئله را ثابت کنیم؟ چگونه ممکن است قرآن اطاعت از ظالم را واجب کند؟ اگر تفسیر آنان از «اولی الامر» صحیح باشد، اصلاً لازم نبوده است، اسلام بیاید و به اطاعت از حکام ستمگر امر کند. چون قبل از اسلام، در دوره جاهلیت، ابیسفیانها بودند اگرچه شرعاً اطاعتشان واجب نبود؛ اما به زور سلاح و پول اطاعت خودشان را تحمیل میکردند. آیا پیامبر مبعوث شد و این همه صدمه دید تا اضافه بر آنچه داشتند به آنها مشروعیت بدهد؟ یعنی بگوید اگر کسی از این ظالمان اطاعت نکند جهنم میرود؟!! آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) میخواست چنین چیزی بگوید؟ این تفسیر منطقی نیست، حتی اگر وهابیت به آن رنگ و لعاب بدهد و شبکههای مختلف تأسیس کند فایدهای ندارد. شیعه با حریت، آزادیخواهی، تعقل و تفکر عجین شده است. اگر ما امروز از حضرت علی (علیه السلام) سخن میگوییم و از ایشان دفاع میکنیم به این دلیل نیست که داماد پیغمبر (صلی الله علیه وآله) بوده است، بلکه به این دلیل است که در آن زمان بنا بر اعتراف خودشان واقعاً بر دیگران برتری داشت. این امری عقلی است و همین دلیل عقلی کافی است. حرف شیعه با منطق همراه است.
آنچه شیعه دارد با نمادهایی عجین شده است. یک نماد ما خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. ایشان در یکی از خطبههایش، که خطاب به نساء مدینه است، به خلیفه انذار میدهد و میگوید: « وأبشروا بسیف صارم وهرج شامل واستبداد من الظالمین یدع فیئکم زهیدا وزرعکم حصیدا . » اینها سخنان زن جوان هفده- هجده سالهای است، حال آنکه زنان در آن زمان این سطح از عمق و درایت را نداشتند. خطبه ایشان در مسجد نیز بسیار خواندنی و آموزنده است و عمق اطلاع ایشان از آیات قرآن و دلالتهای آن و نیز توانایی حضرت در استشهاد به آیات قرآن را نشان میدهد. من در ایام ماه رمضان در مسجدالحرام بودم. تلویزیون المستقله، مناظرهای میان شیعه و سنی گذاشته بود آقای تیجانی را از آمریکا دعوت کردند که به لندن بیاید و در مناظره شرکت کند. من آن زمان در عربستان بودم و چون معمم بودم جوانان سنی در مسجدالحرام میآمدند و با من بحث میکردند. در ساعاتی که این شبکه مناظره پخش میکرد خیابانها خلوت میشد. در میان جوانان عربستانی این مناظره شبکه المستقله پربیننده بود و در هنگام پخش آن مسجد الحرام خلوت میشد. یکی از شبها که من در هتل بودم و تلویزیون ما قطع بود از طریق اهالی آنجا مطلع شدم که در حین مناظره، صحبت خطبه حضرت صدیقه (سلام الله علیها) میشود و آقای تیجانی نواری که در آن یکی از قراء معروف مصری خطبه صدیقه کبری را خوانده و در قاهره پخش شده است. ایشان نوار را به تلویزیون المستقله میدهد و این تلویزیون آن را پخش میکند. جوانان سنی مخاطب این مناظره، که از اول با تعالیم وهابیت بار آمده بودند، بهشدت تحت تأثیر این خطبه قرار گرفتند.
نماد دیگر ما علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. علی بن ابیطالب کم نمادی نیست. نهجالبلاغه ایشان اثر ارزشمندی است که شروح مختلفی بر آن نوشته شده است. صرف نظر از شروح علمای شیعه، شرح ابن ابی الحدید را نباید دستکم گرفت. حتی در عربستان هم این شرح مهم است. واقعاً ابن ابی الحدید نمیشود غیر شیعه باشد. در این کتاب نکات عجیب و غریبی از عظمت امیرالمؤمنین هست که گاه ابن ابی الحدید میخواهد به زبان نیاورد، اما ناچار میشود. کسانی که اهل فکر بودهاند نتوانستهاند به عظمت علی بن ابیطالب (علیه السلام) اذعان نکنند. ایشان نماد شیعه هستند.
امام حسین (علیه السلام) و عاشورا و کربلا نیز نماد شیعه و سبب غنای آن است. آقای سید عمار حکیم به من میگفت: وقتی شبکه فرات عراق حرکت دسته طویریج را در روز عاشورا پخش مستقیم میکرد، طبق آماری که گرفتند، پنجاه و پنج میلیون بیننده داشتیم. در زمان صدام اینها را به گلوله بستند و قتلعام کردند. آن زمان دسته طویریج تعطیل شد. اما صدام رفت و امام حسین (علیه السلام) ماند و دسته طویریج هم ماند. امروز دسته طویرج بزرگتر شده و عظمتی پیدا کرده است.
راهپیمایی اربعین بزرگترین اجتماع بشری است، هرچند شبکههای خارجی گاهی در آمار خدشه میکنند. امسال دیدیم که عربستان نتوانست سه میلیون جمعیت حاجی را اداره کند و فضاحت به بار آورد، حال آنکه عراق پانزده میلیون جمعیت را در کشوری که امنیت چندانی ندارد بهخوبی مدیریت کرد. اینها عظمت است و نمادهای ما است که تشیع را رشد میدهد و به آن جلوه میبخشد.
امروز شیعه در تمام دنیا گسترش پیدا کرده است. در گذشته، هیچ گاه در منطقه اسپانیاییزبان در آمریکای لاتین نه مخاطب داشتیم و نه مبلغ، اما امروز هم مخاطبان زیادی داریم و هم مبلغانی مسلط به زبانهای مختلف. امروز در نقاط مختلف دنیا مخاطب داریم. لذا رسالت ما رسالت متفاوتی میشود و دیگر نمیتوانیم مثل دیروز فقط به درس و تبلیغ قناعت کنیم. باید جهانی فکر کنیم و به زبان روز این معارف را مطرح کنیم. این کار سلیقه میخواهد. ما نباید هر روایتی را برای مردم بخوانیم؛ مثلاً روایاتی را که مردم نمیتوانند بفهمند و شرح و توضیح مفصلی میطلبد نباید در تلویزیون برای عامه مردم یا کسانی که فرصت مطالعه ندارند مطرح کنیم. سخنگفتن و همچنین نوشتن سلیقه میخواهد. ما باید زبان روز را بفهمیم.
آیتالله بروجردی برای اولین بار در تاریخ شیعه مبلغانی را به اروپا فرستادند و شروع به ساخت مسجد کردند. یکی از کسانی که فرستادند جناب مرحوم آقای محمدی گلپایگانی بودند؛ یعنی پدر حضرت حجت الاسلام آقای محمدی گلپایگانی. ایشان مدتی در آلمان ماندند و برگشتند. بعد آقای دکتر محققی را فرستادند که استاد دانشگاه بودند و به زبان انگلیسی و عربی تسلط داشتند. آن زمان چنین افرادی کم بودند، ولی آیتالله روجردی آنها را مییافتند و میفرستادند. آیتالله بهشتی از دیگر افرادی بودند که بعد از فوت آیتالله بروجردی به آلمان رفتند. ایشان میگفتند به هامبورگ که رفتم دیدم که آقای محققی چقدر زیبا و با زبان روز ورود کرده و توانسته است دانشجویان و استادان آلمانی و ایرانی، و خانمهای بیحجاب را جذب کند. آیتالله بروجردی تبحر خاصی داشتند و مبلغان شایستهای را برای اعزام به اروپا انتخاب میکردند.
آقای محققی نقل میکردند که خدمت آیتالله بروجردی رسیدیم و گفتیم ما در آلمان زمین خریدیم و مسجد را ساختیم و جلساتی در آنجا تشکیل میدهیم این تشکیلات را با سهم امام اداره میکنیم. زنهایی که به آنجا میآیند بیحجاب هستند و طول میکشد تا حجاب را بپذیرند. چه باید بکنیم؟ آیتالله بروجردی گفتند روی این جهات خیلی تکیه نکنید، بلکه نتیجه را در نظر بگیرید. این در نظر گرفتن اقتضائات زمانه است که ما تحمل افراد مختلف را داشته باشیم. گاهی اوقات در سفرهایی که میرویم، مخصوصاً خارج از کشور، مخاطبان معیارها و فرهنگ خودشان را دارند. مثلاً مردان انگشتر طلا استفاده میکنند یا زنان حجاب ندارند. لذا باید از مسائل مهمتر شروع کنیم و قدم به قدم پیش برویم و فرهنگهای مختلف را در نظر بگیریم و با همه تعامل داشته باشیم. این رسالت امروز ما است. بهخصوص در این دانشگاه که اساساً برای این کار تأسیس شده است؛ یعنی روزی که نقشه تأسیس این دانشگاه را کشیدند با این هدف بود که ما برای اداره جامعه افرادی را در شئون مختلف داشته باشیم. مثلاً امروزه در اقتصاد نمیتوانیم فقط به مکاسب تکیه کنیم، بلکه باید تمام نظریات اقتصادی روز، اعم از چپی و راستی را زیر و رو کنیم و خودمان هم در رشتههای مختلف علوم انسانی نظریه بدهیم. امروزه در بیشتر دانشگاههای دنیا، در رشتههای مختلف نظریات غربیها مطرح است. در چنین موقعیتی ما باید چگونه ورود کنیم؟ باید به همه نظریات مسلط باشیم و آنها را اساسی نقد کنیم و آرامآرام توان آن را پیدا کنیم که نظریه بدهیم؛ چراکه ما غیر از منابعی که آنها در اختیار داشتند منابع دین را هم در اختیار داریم. ما کتابی مثل نهجالبلاغه را داریم که عهدنامه مالک اشترش سند رسمی سازمان ملل است؛ سندی رسمی و ثبت شده در سازمان ملل. چنین منابعی در دست داریم، اما این منابع مواد خام است که باید آنها را پخته کنیم. باید با استفاده از این منابع نظریاتی را در علوم انسانی مطرح کنیم و آنها را در دیگر دانشگاههای علوم انسانی دنیا هم عرضه کنیم تا بحث و بررسی و نقادی شود. مگر ما در حوزهها نقد مکاسب شیخ را مطرح نمیکنیم؟ در درسهای خارج اصول حرف صاحب کفایه مطرح میشود و اشکال پشت اشکال مطرح نمیشود. یا مثلاً کتاب عروه الوثقی را پیش رو میگذارند و حاشیه پشت حاشیه. نقد نشانه آن است که آن مطلب مهم است که نقد میشود. لذا باید در این حوزهها ورود کنیم. شما در مرکزی علمی مشغول به تحصیل هستید که باید برای این نظام به زبان علمی روز و کارآمد در رشتههای مختلف علوم انسانی فعالیت علمی کند. بعد از قرنها این فرصت به دست آمد و امام خمینی بعد از هزار و چهارصد سال حکومتی از خودمان تشکیل داد. باید این حکومت را حفظ کنیم. صیانت و حفاظت از آن فقط امنیتی نیست. صیانت از آن باید علمی باشد؛ یعنی از طریق سلطه فکری بر جامعه. سلطه فکری هم به معنای استبداد فکری بر جامعه نیست، بلکه سلطه یعنی جذب. یعنی حرفی برای گفتن داشته باشید؛ مثل قبل از انقلاب که منابر پرشوری در مساجد برگزار میشد و گاه چندین هزار نفر پای منبر مینشستند. افراد مختلفی بودند که منبر میرفتند؛ از جمله آقای فلسفی و آقای کافی. مخاطبان سطوح مختلفی داشتند و متنوع بودند، ولی منبریان حرف جاذب داشتند و مخاطبان هم با اشتیاق جمع میشدند. امروز هم تفاوتی نکرده، ولی نمیتوان عین همان حرفها را امروز هم گفت. زبان روز فرق کرده است. باید برای فعالیتها و اهدافمان با زبان روز حرف بزنیم و از طریق آن با مخاطبان ارتباط برقرار کنیم. بالاترین حد ارتباطی که بتوانیم برقرار کنیم، حتی قبل از استادان، با دانشجویان دانشگاهها است. شما زمانی موفق هستید که اگر در دانشگاه شهید بهشتی یا دانشگاه تهران سخنرانی گذاشتید، دانشجویان رشتههایی که هیچ ربطی به مذهب ندارد نیز حاضر شوند و آنقدر جلوه کنید که اگر یک ساعت وقت سخنرانی شما است دو ساعت هم شما را سر پا نگه دارند و با شما گفتوگو کنند و چیزهایی از شما بپرسند. این جلوهگری است.
امیدوارم ما به این مسئولیتها توجه کافی داشته باشیم. مسئولیت خطیری متوجه ما است. رسالت بزرگی داریم. امروز ما داعیهای داریم که خیلی بزرگ است. وقتی میگوییم جمهوری اسلامی، در واقع سخن از نظام اسلامی نهجالبلاغه، نظام علوی و نظام فاطمی میگوییم. حرکت، عمل، تفکر، عرضه و زبان ما باید علوی و فاطمی باشد. توجه داشته باشید که اگر در رسالتی که بر عهده داریم کوتاهی کنیم و آن طور که باید و شاید بر اساس تعقل و تفکر و منطق، مطالب را عرضه نکنیم به شخص ضربه نمیخورد، بلکه به اساس و مکتب ضربه میخورد. اگر مردم از ما ناامید شوند اشکالی ندارد، اما نباید از علی بن ابیطالب یا عاشورا ناامید شوند. عاشورا منبعی بوده که در طول این هزار و چهارصد سال در ایران و دیگر کشورها موجب حرکت شده است. بعضی از مستشرقان میگویند روز عاشورا خون شیعهها به جوش میآید. نهضت مشروطه ما کمک فراوانی از عاشورا گرفت. وقتی مشروطه در ایران با کمک مرحوم آخوند خراسانی شکل گرفت، هنوز نه در نجف خبری از انقلاب بود و نه در مصر و بلاد عربی و نه در هندوستان. زیرا در کشور ما عاشورا نقش داشت. ما منابعی بسیار غنی در اختیار داریم. رسالت ما خیلی بزرگ است. نباید از آن غافل شویم. باید در یادگیری وقت بگذارید؛ شب و روز کار و مطالعه کنید و مکتبها و تفکرهای مختلف را بررسی کنید. مرحوم مطهری (رضوان الله علیه)، که بنده افتخار شاگردی ایشان را داشتم و مباحث حرکت اسفار را پیش ایشان خواندم، طلبهای بود که در حوزه جان گرفته بود؛ در سطح بالا هم جان گرفته بود و به فقه و اصول مسلط بود و در فلسفه صاحب نظر. البته ایشان تنها نبود و مثل ایشان نمونههای دیگری هم داشتیم. ایشان کسی بود که در آن زمان در دانشگاه جلوه کرد. چون اهل مطالعه و تفکر بود و به همه مکتبها وقوف داشت. وقتی دانشجو از او چیزی میپرسید از آن ریشه شروع میکرد و پیش میرفت تا به آن مقصود میرسید. هیچ حرفی برای گفتن و اعتراض باقی نمیگذاشت. ما چنین کسانی را دیدهایم و امروز نیز باید با تفاوت چهل-پنجاه سال و با زبان روز چنین سلطهای داشته باشیم. ما وظیفه داریم این امانتی را که در دست ما است حفظ کنیم. امام خمینی در میان ما نیست و از دنیا رفته است. ایشان این حرکت را به راه انداخت و امروز تمام آحاد شیعه متولی آن هستند. در بین آحاد شیعه نیز، کسانی که اهل علم هستند و به اصطلاح داعیهای در خصوص اهل بیت (علیه السلام) دارند مسئولیت اساسی و اولیه را دارند. شما عزیزان چنین رسالتی دارید؛ چراکه اصلاً دانشگاه امام صادق (علیه السلام) به این منظور تأسیس شده و نام امام صادق (علیه السلام) رسالت شما را افزون میکند. امام صادق (علیه السلام) حرکت فرهنگی مناسبی کرد که اگر این حرکت نبود تفکر شیعی و تفکر اهل بیت و عاشورا رشد نداشت. فعالیتهای ما خوب است اما کافی نیست. حرکت امام صادق (علیه السلام) در همه جهات بود. شخصی نقل میکند که سالها بود که امام صادق (علیه السلام) از دنیا رفته بود، اما وقتی به مسجد کوفه رفت دید هفتاد کرسی منبر است و روی هر کرسی کسی نشسته و میگوید «حدثنی جعفر بن محمد»، که هنوز هم همین «حدثنی جعفر بن محمد» مانده و حتی از زبان ابوحنیفه نیز هست. هرچند امروز معاندانی از وهابیت و داعش شکل گرفتهاند و خون ما را میریزند، اما شیعه باکی از آنها ندارد. شهادت میراث شیعه است. همواره خون ما ریخته شده، اما از میان نرفتهایم. اگر آقایان منطق داشتند میتوانستند با منطق ما را بکوبند. لذا جلیقه انفجاری نمیپوشیدند. اینکه اینطور رفتار میکنند معنایش این است که منطقی در کار نیست. علیرغم اینها شیعه دارد رشد میکند، بدون اینکه کمک دلارهای نفتی در میان باشد. مثلاً در فیلیپین، آقایی که امام جماعت یکی از مساجد است شبکه تلویزیونی کابلی راه انداخته و دو میلیون مخاطب دارد. حال آنکه این آقا در هیچ حوزه و دانشگاهی درس نخوانده ولی حالا امام جماعت است و بانی این شبکه شده است. وی کارگر بوده و از فیلیپین به عربستان رفته است تا در آنجا کار کند. نزدیک محل کارش مسجدی بوده که کتابخانه داشته است. در آن کتابخانه کتاب المراجعات شرفالدین را میبیند و با همان متحول میشود و تمام برنامههای تلویزیونی را از این طرف و آن طرف جمع، و ترجمه میکند. در حال حاضر، دو میلیون مخاطب در فیلیپین دارد. شیعه نیازی به دلار نفتی ندارد. شیعه را حقانیت و اصالت خودش پیش میبرد. ما میکوشیم خودمان را با فعالیت و تلاش در مسیر ائمه (علیه السلام) قرار دهیم. یعنی ما از حفاظت ائمه (علیه السلام) و حضرت حجت بن الحسن (علیه السلام) بهره میبریم. نباید گمان کنیم که این ما هستیم که بساط را حفظ میکنیم. خیر. آنها دارند ما را حفظ میکنند. باید در این مسیر این را سرمایه کنیم. برای آنکه این نظام سر پا و سربلند باشد و در سر تا سر دنیا حرف برای گفتن داشته باشد باید در همه جا وظیفه خود را بهخوبی انجام دهیم. امیدوارم خداوند هم ما را یاری کند تا به این مسئولیت عمل کنیم.
خوشحال شدم که شما عزیزان را از نزدیک دیدم و با شما درد دل کردم. میدانم که شما میتوانید و لایق آن هستید که خودتان منشأ حرکت فکری و اجتماعی شوید. مگر امام غیر از یک طلبه حوزه بود که منشأ حرکت شد؟ ما این امید را به شماها داریم و امیدواریم خدا هم، همه کسانی را که در این مسیر تلاش کردهاند و میکنند و خون دادهاند و میدهند، از جمله امام بزرگوار، شهدا، شهدای مدافع حرم، مقام معظم رهبری و دیگر عزیزان را یاری کند. همچنین، بزرگانی مثل مرحوم آیتالله مهدوی کنی و دیگرانی که در حضورشان هستیم، از جمله آقای باقری کنی، که به هر حال شخصیتی حوزوی به تمام معنا هستند و اگر با ایشان مأنوس باشید خاطرات فراوانی از علما، من جمله آیتالله بروجردی، دارند که ذکر میکنند. درس اخلاق ایشان غنی است و عملاً هم معلم و مروج اخلاق هستند. امیدواریم خدا همه را یاری کند و همراه ما باشد و ما را در این رسالت سخت و طاقتفرسا موفق و مؤید بدارد.
انتهای پیام/654