به گزارش «شیعه نیوز»، از ابتدای اقدام نظامی روسیه در سوریه مشخص بود که امریکا و غرب در نهایت نمی توانند این اقدام را تحمل کنند؛ چرا که نه تنها همه معادلات مفروض امریکا، متحدان اروپایی و متحدان منطقه ای اش(ترکیه، سعودی، قطر) را که از قضا متحدین پشت پرده داعش و سایر گروههای بنیادگرا در سوریه اند را تغییر می دهد، بلکه قدرت جدیدی به روسیه در منطقه و جهان می بخشید.
تغییر در وضعیت میدانی سوریه مدتی است آغاز شده و شاهد تضعیف تدریجی نیروهای تروریستی در سوریه هستیم و عده ای اقدام به بمبگذاری در هواپیمای مسافری روسی و حوادث پاریس را واکنش داعش به این تضعیف توصیف کرده اند. امریکا و متحدانش با تشکیل ائتلافی شصت و چند کشوری، بیش از یکسال به ظاهر به داعش حمله کردند، اما بنا بر شواهد خودِ پنتاگون، از حدود 70 هزار سورتی پرواز جنگی که برای مبارزه با داعش انجام شد، فقط 6هزار و خرده ای پرواز شامل بمباران بود؛ یعنی کمتر از ده درصد، و این بمبارانها هم ضربه اساسی به داعش وارد نکرد. مثلا خودروهای داعش در روز روشن از جاده ای کویری به سمت پالمیرا حرکت کرد و هواپیماهای امریکایی هیچ حرکتی در جهت مانع شدن آنها انجام ندادند.
تعجبی هم نداشت، چرا که نباید انتظار می رفت که کشورهایی که با صرف دهها و شاید صدها میلیارد دلار، خود مستقیم و غیرمستقیم به ساخت و ساز و تجهیز داعش پرداخته بودند، ناگهان تغییر استراتژی دهند و شروع کنند به نابود کردن آن. حتی گاه حملات به نفع داعش بود؛ مشخصا حملات ترکیه که تحت لوای جنگ با داعش، کردها، یعنی یکی از نیروهای مهم مبارزه علیه این گروه را بمباران می کرد. پس حملات ائتلاف امریکا بازی ای بیش نبود.
اما حضور روسیه، این بازی را به شکست کشید و صوری بودن آن را عیان کرد. ضرباتی که روسیه در این حدودا دو ماه به داعش زد، قابل قیاس با ضربات جزئی نبود که ائتلاف امریکا در یکسال و چند ماه گذشته به این گروه زدند. پس، روسیه در حال در دست گیری کنترل سوریه و حفظ اسد به عنوان یگانه منجی منافع روسیه و تنها کسی که می تواند دولت سوریه را حفظ کند و ثبات احتمالی را به این کشور بازگرداند بوده است، و این یعنی خراب شدن کل برنامه های استراتژیک امریکا و متحدانش. پس این ایجاب می کرد که امریکا و شرکایش، غیرمستقیم یا نهایتا مستقیم با روسیه مقابله کنند. اقدامات غیرمستقیم شامل اعلام افزایش اقدامات نظامی علیه داعش توسط نیروهای ائتلاف امریکا و افزودن به نیروهایشان در منطقه بود.
حوادث پاریس که در ابتدا این گمان را ایجاد کرد که غرب با روسیه جبهه ای مشترک علیه داعش تشکیل خواهد داد و روسیه هم برای چنین چیزی اعلام آمادگی کرد، این فرصت طلبی را برای غرب مهیا کرد که تا خود را بیش از پیش مصمم برای مبارزه با داعش نشان دهد. به بیان دیگر، بخواهد زمین بازی سوریه را به نوعی برای روسیه تنگ کند.
اخباری که در رابطه با افزایش حملات هوایی امریکا به سوریه و اعزام نیروهای انگلیسی به عراق و گسیل شدن ناو فرانسوی شارل دوگل به منطقه مخابره شده اند در همین راستاست. (به بی توجهی نسبی رسانه های غرب به حادثه غم انگیز تروریستی بمبگذاری در هواپیمای مسافری روسی توسط داعش، و از آن طرف، تیتر اول کردن و پرداختن همه جانبه به حوادث دردناک پاریس برای چندین روز متوالی توجه کنید.)
با توجه به سطور بالا، باید حرکت ترکیه در سرنگونی جنگنده روس را که مسلما با هماهنگی و احتمالا دستور مستقیم ناتو صورت گرفته است، به عنوان اقدام مستقیم غرب علیه مسکو در نظر گرفت؛ اقدامی که معنایش به طور خلاصه این است که غرب به هیچ وجه قصد ندارد با روسها در سوریه همکاری کند، بلکه موضعی کاملا متضاد دارد. باید توجه داشت که نیروهای جنگ طلبِ فاقد عقلانیت متعارف نظامی-سیاسی در امریکا دارای قدرت زیادی هستند و اوباما را هم بخاطر اینکه معتقدند ضعیف در برابر سوریه و روسها عمل کرده، تحت فشار قرار داده اند.(اکتبر سال 1962 را در نظر بگیرید که نبرد اتمی بین امریکا و شوروی، بسیار محتمل شده بود و بسیاری می گویند اگر کندی، به مشاوران نظامی اش گوش می کرد، این جنگ آغاز می شد.)
البته در این میان، نباید از سابقه روابط عنادآمیز عثمانی و روسیه در قرون 18 و 19 و جنگ اول جهانی غافل بود. ترکیه به عنوان وارث اصلی عثمانی همیشه احساس بد متقابلی نسبت به روسیه داشته است که مسلما در حافظه تاریخی مردم دو کشور هم ضبط شده است و این، شاید بر عزم ترکیه بر اجرای توصیه یا دستور ناتو در ساقط کردن جنگنده روس تاثیر داشته است. خصوصا آنکه این اقدام یک روز پس از دیدار پوتین از ایران صورت گرفت.
نکته دیگر اینکه روسیه در روزهای اخیر، روی بمباران تانکرهای نفتی داعش که به صورت غیرعلنی به ترکیه نفت می فروختند، تمرکز کرده بود و گفته می شود تصاویر هوایی آماده کرده بود که مستقیما خرید نفت از داعش توسط ترکیه را اثبات می کرد. ترکیه هم که حامی شماره یک داعش است، می گفت روسها مردم ترکمان را، که آنکارا آنها را همنژاد خود می داند، بمباران می کند و به این عمل شدیدا معترض بود.( این ترکمانان، خلبان روسی را که با چتر پایین پریده بود، به جای به اسارت گرفتن، الله اکبر گویان با گلوله کشتند؛ در حالی که آنکارا آنها را روستاییان بی دفاع می خواند.)
با این همه، نباید شک داشت که روسیه، علاوه بر محدود کردن روابطش با آنکارا، پاسخی در خور به این اقدام خواهد داد، چرا که در غیر اینصورت، جدا از هر چیز، به عنوان یک قدرت جهانی در مقابل دشمنش ناتو(امریکا) تحقیر خواهد شد و باید پذیرای اقدامات تهاجمی آتی غرب باشد؛ اصلا شاید این اقدام، حرکتی بود از جانب ناتو برای محک زدن واکنش مسکو، برای داشتن برآوردی به منظور اقدامات ضد روسی آینده اش.(محتمل است که در آینده نزدیک، در صورت مزاحمت جنگنده های ترکیه یا به طور کلی در صورتی که ترکیه بهانه لازم را به روسیه دهد، شاهد سرنگونی هواپیما یا حمله به نیروهای ترکیه توسط ارتش روسیه باشیم؛ کما اینکه روسیه اقدامات حفاظتی برای جنگنده هایش را افزایش داده و اخطار داده هر خطر بالقوه ای را در آسمان سرنگون می کند.)
در نهایت باید گفت، رجب طیب اردوغان، که با حرف و حدیث و به قول برخی، با دست زدن به جنایت و در مخمصه گذاشتن مردمی که امنیت و ثبات را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند، کرسی ریاست جمهوری اش را حفظ کرده، مثل چند سال اخیر و این بار مستقیما به پشتگرمی روسایش در ناتو، در یک قمار نه چندان آسان شرکت کرده؛ قماری از جنس قمارهایی که قبلا چند بار در آنها شکست خورده بود.
انتهای پیام/ 242