به گزارش «شیعه نیوز»، وبسایت مباحثات مصاحبه ای را در آستانه ماه محرم با رییس مجلس خبرگان انجام داده است که به شرح زیر است :
" وظیفه مبلغین ما این است که از فرصتهای تبلیغی استفاده کنند و مردم را
روشن کنند؛ ضمن مطالبی که از اهداف مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در ایام
عاشورا گفته میشود، به این نکته هم توجه شود که یکی از مهمترین اهداف
حضرت سیدالشهدا(ع) حاکمیت اسلام بوده و امروز که پس از قرنها، حاکمیت
اسلام در کشور جمهوری اسلامی ایران محقق شده، حفاظت و نگهداری و حمایت از
این حاکمیت اسلام، یک وظیفهی شرعی و در حقیقت وظیفهی عقلی و عقلایی و ملی
برای همه ماست."
همانگونه که مستحضر هستید، در آستانه فرا رسیدن ماه محرم قرار داریم و مبلغان و روحانیون زیادی به نقاط مختلف کشور سفر میکنند و از نزدیک با مردم سراسر کشورمان در ارتباط هستند. در ابتدای مصاحبه خواهشمندیم نکاتی را در این خصوص بیان بفرمایید.
بسمالله الرحمن الرحیم
تبلیغ از وظایف مهمی است که در درجه اول به شخص پیامبر اسلام(ص) تکلیف شده تا پیام الهی را به امت اسلامی برساند؛ چه معارف الهی، اعتقادات و افکار اسلامی و چه احکام و دستورات و تکالیفی که برای فرد، اجتماع یا مسائل حکومتی صادر شده است. در صدر آیه شریفه تبلیغ، آمده است: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»؛ یعنی آنچه را خداوند به شما نازل کرده باید به مسلمانان ابلاغ کنید. پیغمبر خدا، هم مبشر است و هم منذر؛ همانطور که در آیه ۱۱۹ سوره بقره آمده است: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً». مبشر بهمعنای بشارتدهنده و بیانکننده نتایج اعمال خوب؛ و نذیر بهمعنای ترساننده و تخویفکننده. انذار و تبشیر از وظایف رسول اکرم(ص) است. بنابراین اصل تبلیغ به شخص رسول خدا(ص) دستور داده شده و ایشان هم عمل کردهاند.
بعد از پیامبر اسلام هم ائمه معصومین(ع)، دو کار اصلی در امامت خود داشتهاند؛ یکی حفظ افکار و عقاید و تکالیف و دستورات و دیگری ابلاغ و رساندن این احکام و عقاید به مردم. یعنی اگر بپرسیم وظیفهی اصلی ائمه ما – از امیرالمؤمنین(ع) تا امام دوازدهم(ع) – چیست، باید گفت دوچیز است؛ یکی حفاظت از اصول عقاید و افکار و تکالیف و دستورات و جلوگیری از بدعتها و دیگری، ابلاغ احکام الهی به مردم.
معنای اولیه ابلاغ و تبلیغ در ذهن افراد این است که یعنی نصیحت و راهنمایی و ارشاد کنند و بگویند کارهای مثبت چیست و کارهای منفی کدام است؛ از خوبیها حمایت شود و از بدیها دوری شود؛ در حالی که تبلیغ دایرهی وسیعتری دارد و در درجهی اول باید زیربنای عمل مورد توجه باشد. یک مبلغ، در درجه اول باید به مسائل اعتقادی و زیربناییِ مسائل عملی توجه داشته باشد.
اگر کسی خدای عالم را درست نشناسد، اگر اعتقادی به وحدت ربوبیت نداشته باشد و نداند که این عالم مبدأ و منتهایی دارد و قیامتی هست، حساب و کتابی در کار است، بهشت و جهنمی در کار است، اگر این اعتقادات را نداشته باشد، حتی اگر به او ابلاغ کنید که باید عبادت کند و گناهان را ترک کند، کار شما فایدهای نخواهد داشت. بنابراین دایره تبلیغ اعم است و علاوه بر تکالیف و دستورات عملی – که میتواند احکام فردی و اجتماعی باشد – مبانی زیربنایی و اعتقادی را هم شامل میشود.
در زمان ما یعنی دوران غیبت کبری که فقهای عظام جانشین امام معصوم(ع) هستند و موظفند که وظایف امام را انجام دهند، مبلغینی که از طرف مراجع عظام و فقهای بزرگ اعزام میشوند، وظایف مهمی دارند. خوشبختانه از حوزههای کوچک و بزرگ علمیه در سراسر کشور، در فرصتها و مناسبتهای مختلف، مثل ایام ماه محرم، ایام صفر، ایام فاطمیه، روزهای موالید و وفیات ائمه و یا مناسبتهای مذهبی، مبلغانی بهطور رسمی به شهرها و روستاهای داخل کشور و حتی به نقاطی خارج از کشور اعزام میشوند و در جاهایی که نیاز به تبلیغ اسلام و تشیع است، حضور پیدا میکنند. اینها موظفند که بروند و احکام اسلام و مبانی اسلامی را برای عامه مردم توضیح دهند و تشریح کنند. خوشبختانه در زمان ما کار تبلیغ و اعزام، شکل گرفته و قانونمند شده است.
در حال حاضر تبلیغ و اعزام مبلغان چه تفاوتهایی با دوران گذشته دارد؟
در گذشته به این شکل نبود؛ یعنی این نظم و ترتیب خاصی که امروز وجود دارد، دیده نمیشد و افراد به شکل شخصی و با ارتباطات فردی خود، به نقاط مختلف میرفتند. اشخاص استخاره میکردند و اگر استخاره خوب میآمد، بدون هیچ هماهنگی و دعوتی برای تبلیغ میرفتند. وضعیت خیلی نامنظمی بود. من آن وضعیت را در یک جزوه مفصل تشریح کرده بودم. خوشبختانه مسئولان حوزههای علمیه به این مسئله رسیدگی کردند و امروز تبلیغ حساب و کتاب خاصی دارد؛ چه در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چه سازمان تبلیغات اسلامی، چه از ناحیهی مراجع عظام تقلید و چه در شورای عالی حوزه. همین که مبدأ و مقصد تبلیغ روشن است، باعث حفظ حیثیت و عزت نفس مبلغ میشود.
برای من مایهی خرسندی است که آن دورهی بیسروسامانی به پایان رسیده است. یکی از دوستان ما میگفت که در یک ماه رمضان، هر روز به یک جا میرفتم و هرجا که میرفتم میگفتند ما با شما کاری نداریم و شما را نمیخواهیم؛ صدایت خوب نیست یا اطلاعات کافی ندارید و به درد ما نمیخورید. میگفت آنقدر جاهای مختلف رفتم تا سهچهار روز آخر در یکجا ماندم و به تبلیغ پرداختم. چنین وضعیت نابسامان ناراحتکنندهای بود. در بعضی شهرها، عالم شهر حتی با مبلغان دعوا میکرد و به آنها توهین میکرد که چرا به اینجا آمدهاید و چه کسی به شما گفته بیایید؟ اینچنین منظرههایی را خود من در یکی از شهرها ناظر بودم. اما الحمدلله امروزه شرایط بهگونهای است که هم مبدأ سامان دارد و هم مقصد.
آیا خاطرهای از سفرهای تبلیغی خودتان دارید؟
درخصوص تبلیغ خاطرهای برایتان نقل میکنم که بیانکننده اهمیت این موضوع است. بنده در مناسبتهای مختلف سفرهای زیادی به نقاط مختلف کشور داشتم؛ اما از یک زمانی تصمیم گرفتم که وقتم را بیشتر به درس و بحث اختصاص بدهم. در همان زمانها، آیتالله محسن فرید اراکی از آیات شناخته شده بودند و یک درس اخلاق هم در منزل خودشان داشتند و ما هم میرفتیم. آقای جوادی و حسنزاده هم میآمدند. یک روز که به منزل ایشان رفتم، چند نفر دیگر هم بودند، همین که سلام کردم و نشستم، ایشان خیلی تند و شدید شروع کردند به دعوا کردن با من!
گفتم مگر من چه کردهام و چه خلافی از من سر زده که با من بدرفتاری میکنید؟ گفت: شنیدهام تصمیم گرفتهای منبر نروی. بعد قسم خوردند که اگر من با همین سن و شرایطم، به اندازهای که تو بلدی با مردم حرف بزنی، توانایی داشتم، در روزگاری که «یخرجون من دینالله افواجا!»، حتماً منبر میرفتم. چطور تو میگویی من منبر نمیروم؟ وظیفه شرعی توست که منبر بروی. خلاف کردهای که میگویی منبر نمیروم. من باید دعوایت کنم. گفتم آقا نکته اصلی منبر نرفتن من این است که دلم میخواهد درس بخوانم. من طلبه هستم و نمیخواهم فقط یک منبری باشم و از درس و بحث جدا شوم. گفتند نه؛ باید منبر بروی؛ اما ایام تحصیل منبر نرو.
مبلغان چه نکاتی را باید در نظر داشته باشند که از این فرصت بهتر و بیشتر برای ارتباط با مخاطبان خود استفاده کنند؟
در وهلهی اول باید تناسب مبلغ با مخاطبان لحاظ شود؛ مثلاً کسانی باید به شهرهای مرزی ما که بسیاری از آنها برادران اهل سنت هستند اعزام شوند که آشناییهای ویژهای داشته باشند و تدبیرهای خاصی را بدانند و علاوه بر آشنایی علمی، متوجه مشکلات سیاسی و اجتماعی زمانه هم باشند. اگر شهری چند دانشگاه دارد و معمولاً دانشجویان در جلسات تبلیغی حضور پیدا میکنند، مبلغی که به اینچنین شهری اعزام میشود باید با وضعیت مخاطبان آشنا باشد و برای آن آماده باشد.
یکی از شرایطی که در هنگام اعزام مبلغ باید به آن توجه داشت، روانشناسی و جامعهشناسی تبلیغ است. مبلغ در هر جلسهای باید بتواند تشخیص بدهد که اکثریت حاضرین و مخاطبین چه کسانی هستند. جلسهای که در روز عاشورا تشکیل شده، خیلی تفاوت میکند با جلسهای که در اول محرم است؛ یا جلسهای که در ۱۵ شعبان تشکیل میشود. مبلغ باید بتواند موضوعات متناسب با روز و مخاطبین خود مطرح کند.
اینکه میگویم مبلغ باید جامعهشناسی و روانشناسی داشته باشد، به این معناست که امروز برخلاف گذشتهها نمیشود خواب و قصه نقل کرد؛ امروز نمیتوان مطالبی گفت که پایههای درست علمی یا تجربی ندارد. در شهرهایی با جمعیتی چهار یا پنج میلیون نفری، یا در شهرهایی که دانشگاه دارد و دانشجویان در جلسات حاضر میشوند، اگر مطالب سستی گفته شود، حاضران حتی مطالب درست و محکم و مستدل را هم به حساب آن گفتههای سست میگذارند و به آن بخش سخنان درست هم توجهی نمیشود. روحانیان و مبلغان باید سعی کنند خودشان را به سطحی برسانند که بتوانند مخاطبین خود را درست بشناسند و نسل جوان امروز را جذب کنند.
از نکات مهم در جریان مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن، تأکیدات مکرر حضرت امام خمینی(ره) درخصوص تأثیرپذیری نهضت اسلامی از شعائر مذهبی مخصوصاً قیام حضرت امام حسین(ع) و حادثه کربلا است؛ در این خصوص هم نکاتی را بیان بفرمایید.
حضرت امام خمینی(ره) بارها اشاره فرمودند که ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم؛ چون ایام محرم و صفر، اجتماع مردم بهطور طبیعی به دلیل عزاداری برای شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برقرار است و دهه آخر صفر هم مناسبتهای متعددی دارد و اجتماعات زیاد هستند. در جریان انقلاب، دو حادثه پیش آمد؛ یکی محرم و صفر بود. مبلغان در محرم و صفر به تبلیغ میرفتند و چون انقلاب گرم شده بود و مردم انقلابی هم مبلغان انقلابی را بیشتر میپذیرفتند، اهداف اصلی حضرت امام در مجالس عزاداری تبیین میشد. محرم و صفر با دورانی مصادف شد که مسائل انقلاب و مبارزات امام خمینی(ره) علیه حکومت وقت شروع شده بود و مبلغین از این فرصت استفاده کردند و محرم و صفر نقش فوقالعادهای پیدا کرد.
حادثه دیگر، جریان رحلت یا شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی بود. جلسه اول ختم ایشان در مسجد اعظم گرفته شد و مرحوم آقای غلامرضا گلسرخی منبر رفت؛ جلسهی بسیار گرمی بود و من هم حضور داشتم. اجتماع عظیمی بود. مسائل انقلاب هم در آن مجلس بیان شد. بعد هم چهلم حاج آقا مصطفی در شهرهای مختلف گرفته شد.
این دو حادثه، روند انقلاب را تسریع کرد و آگاهی مردم را عمق بخشید. ایام محرم و صفر، فرصتی طبیعی برای انقلاب بود و نظام ستمگر و طاغوتی شاهنشاهی، واقعاً درمانده بود و نمیتوانست جلو جلسات را بگیرد. چون نمیتوانستند به کلی جلو جلسات را بگیرند و عزاداری را تعطیل کنند، همیشه سفارش میکردند که شما کاری به مثلاً فلان بحث نداشته باشید؛ اسم اسرائیل را نبرید؛ اسم شاه را نبرید؛ هرچه دلتان میخواهد بگویید؛ اما به این موارد کاری نداشته باشید؛ میگفتند راجع به امام زمان (عج) بگویید و دربارهی انجمن حجتیه بحث کنید.
آنها جهات انحرافی را به مبلغین اشاره میکردند. مبلغین هم از همین توجه یا از همین تذکر حسن استفاده را میکردند و درست در نقطه مقابل، بحثهایشان را به سمت نکاتی میبردند که امام(ره) اشاره میکردند و میگفتند که این نظام طاغوتی است و اسلامی نیست و به مقدسات اسلام اعتنا نمیکند. مبلغان دربارهی وضعیت حجاب، وضعیت مشروبات الکلی، وضعیت فحشا و منکرات صحبت میکردند و اینکه وضعیت کشور، وضعیت یک کشور اسلامی نیست؛ حکومت، حکومت اسلامی نیست و این موضوعات برای مردم تبیین میشد.
بنابراین محرم و صفر از فرصتهای فوقالعاده بود و مبلغان – بهخصوص شاگردان امام و علاقمندان به انقلاب – در یکی دو سال آخر، بیشترین استفاده را از این فرصت انجام دادند تا مردم را آگاه کنند.
انتهای پیام / 434