به گزارش «شیعه نیوز»، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس، چندی پیش به عربستانسعودی سفر کرده بود. این سفر با واکنش برخی از منابع خبری در داخل کشور مواجه شده بود. حتی یکی از روزنامهها در گزارشی با عنوان «شماره حسابی در تهران و سنگری در ریاض» خبر سفر مشعل به عربستان را پوشش داده بود.
خالد مشعل اما با دفاع از سفر اخیرش به عربستانسعودی و دیدار با پادشاه این کشور این سفر را توفیق الهی دانسته است. خالد مشعل در مراسمی به مناسبت عید سعید فطر در دوحه با انتقاد از جنجال رسانهای علیه سفرش به عربستان، گفت: خداوند این توفیق را به بنده داد که در اواخر ماه مبارک رمضان برای انجام مناسک عمره و شرکت در نماز عید فطر به مسجدالحرام مشرف شوم. وی تأکید کرد که آرمان و مسأله اول و اساسی ما، قضیه فلسطین و رهایی از اشغالگری و مبارزه با اشغالگران است. مشعل بیان داشت: حماس وقتی هر در عربی یا اسلامی را میزند نباید مورد سرزنش قرار گیرد، چون هدف ما از این کار این است تا به امت اسلام گوشزد کنیم که فلسطین امانتی بر گردن شماست و ما خط دفاع اول از شما مسلمانان و عربها هستیم. ما با شما و همراه شما بر صهیونیستها و دشمنان پیروز میشویم. رئیس دفتر سیاسی حماس با ابراز شگفتی از تحلیل های نادرست و شایعات مطرح شده درباره سفرش به عربستان، اظهار داشت: حماس وارد جبههگیریهای منطقهای نخواهد شد و با طرفهای متعددی ارتباط دارد، اما این رابطه علیه و ضد هیچکسی نیست و تنها در راه و مسیر دفاع از قدس، فلسطین و مسجدالاقصی است.
این سخنان خالد مشعل را نباید با معیارهای تقلیل داده شده سیاسی بررسی کرد. نگاهی واقعگرایانه و دقیقتر به سخنان مشعل نشان میدهد که حماس نیز در مواقع لزوم کاملا عملگرایانه عمل میکند. عربستان سعودی و حماس تاریخچه طولانی از روابط دارند. یکی از نقاط ضعف بسیار مهم حماس، وابستگی مالی به کمکهای خارجی است. حماس همواره به انواع و اقسام کمکهای مالی نیازمند بوده است. در اوایل دهه ٢٠٠٠ میلادی، عربستانسعودی از حامیان مالی اصلی حماس بود. برخی از گزارشها حاکی از آن بود که عربستانسعودی بیش از نیمی از بودجه عملیاتی حماس را تأمین میکند.
اما در اوایل سال ٢٠٠٤ بود که عربستانسعودی به تدریج عدم تمایل خود را برای تأمین نیازهای مالی حماس نشان داد. در آن زمان حملات ١١ سپتامبر موضوع اصلی تحولات جهانی بود. با توجه به ریشههای گروههای تندرویی چون طالبان و القاعده در عربستان سعودی، فشار غرب بر دولت عربستان برای قطع ارتباط مالی با گروههای شبهنظامی افزایش یافت و حماس نیز از القاعده مستثنی نبود. اما در سال ٢٠٠٦، وقتی که حماس در انتخابات بهعنوان تشکیل دهنده دولت ملی فلسطین انتخاب شد، عربستانسعودی با واسطه این انتخابات در مقابل فشارهای غرب بهخصوص آمریکا برای قطع کمکهای مالی به حماس ایستاد. به فاصله کوتاهی درسال ٢٠٠٧، ریاض نقش میانجی حماس و فتح را ایفا کرد و به این ترتیب دولت ائتلافی با حضور فتح و حماس در فلسطین ایجاد شد. اگرچه عمر این دولت بسیار کوتاه بود اما عربستان همچنان یکی از حامیان مالی حماس باقی ماند و همواره بر ضرورت تعامل میان فتح و حماس تأکید کرد.
شکلگیری رقابت عربستان و ایران
درست در همین زمان بود که حمایت ایران از حماس شدت بیشتری یافت. این حمایت اما از نظر عربستانسعودی یک حمایت ساده نبود. عربستان بر این عقیده بود که ایران در تلاش است تا با حمایت از گروههایی مقاومت سنی فلسطینی نظیر حماس، پایگاهی برای خود در میان اهل تسنن منطقه که در مقابل اسراییل ایستادهاند، ایجاد کند. اگرچه ایران همواره اعلام میکرد که سیاست حمایت از گروههایی نظیر حماس در راستای استراتژی اصولی ایران در حمایت از گروههای مقاومت در سراسر منطقه است، اما ریاض نمیتواند این مسأله را هضم کند که چطور میشود کشوری شیعی نظیر ایران از گروهی شبهنظامی سنی الهام گرفته از اخوانالمسلمین حمایت مالی کند.
درسال ٢٠٠٧، پس از اینکه حماس کنترل نوار غزه را در اختیار گرفت و پس از اعتراض فتح به این اقدام دولت ائتلافی فلسطین که با میانجیگری عربستان ایجاد شده بود، از هم فروپاشید، روابط ایران و حماس مستحکمتر از گذشته شد و حمایت ایران از حماس نیز بسیار علنی و بیشتر شد. این حمایتها تا سال ٢٠١٢ ادامه داشت. اما از سال ٢٠١٢ و در گیر و دار ناآرامیهای سوریه، خالد مشعل انتقادات تندی علیه بشار اسد مطرح کرد و او را به سرکوب مسلمان سنی سوریه متهم کرد. مسلما این موضعگیری حماس علیه بشار اسد که در آن زمان تحت حمایت تمام و کمال ایران بود، نمیتواند از چشمان مقامات کشورمان دور بماند.
اما برخلاف انتظارها، حمایت ایران از حماس، بهرغم کاهشیافتن، همچنان ادامه یافت. در برخی مواقع، نظیر عملیات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، ایران حتی بر کمکهایش نیز افزود. اما بهطورکلی نمیتوان این مسأله را انکار کرد که ایران بهطورکلی از میزان کمکهای مالی و نظامیاش به حماس کاست. بخشی از کاهش کمک به دلایلی نظیر شرایط سخت ایران در دوران تحریم بود. به هر ترتیب، حماس به تدریج مجبور شد برای جذب کمکهای بیشتر به ترکیه و قطر روی بیاورد. حماس البته در عین حال از عربستانسعودی غافل نشد و سعی کرد دوستی خود با ریاض را نیز نو به نو کند. چراکه حماس بر این باور بود که با توجه به هویت عربی سنی، عربستانسعودی قاعدتا باید شریکی نزدیکتر باشد تا ایران. عربستانیها هم که به نیازهای حیاتی حماس واقف هستند تلاش میکنند از نو کردن روابط خود با حماس در راستای اهداف منطقه ای خود برای محدود کردن حوزه نفوذ ایران استفاده کنند.
هدف عربستان از نزدیکی دوباره به حماس
به طور کلی عربستان سعودی تلاش میکند از تمامی ظرفیتهای جهان سنی برای ممانعت از گسترش حوزه نفوذ ایران استفاده کند. در این میان ریاض ابایی ندارد از اینکه حماس را نیز به ابزاری در مسیر رسیدن به این هدف تبدیل کند. درحال حاضر عربستان بر این عقیده است که در یمن، سوریه و عراق درحال مبارزه با ایران است! عربستانسعودی حتی تلاش کرده است تا در روابط ایران و سودان نیز اخلال ایجاد کند و در این مورد موفق نیز بوده و توانسته است که سودان را گرد محور سیاستهای خود قرار دهد. اما حمایت از حماس چه سودی برای عربستان دارد؟
نخست اینکه اگر عربستانسعودی بتواند خود را تبدیل به حامی نخست حماس تبدیل کند، میتواند راه خود را به یکی از شاهراههای سیاسی منطقه باز کند. اگر حماس روابط خود را در ریاض مستحکم کند، در این صورت اسراییل و مصر نیز در مواقعی که مشکلی با حماس پیدا میکنند، مجبور خواهند شد با عربستان وارد گفتوگو و رایزنی شوند. در نتیجه عربستان میتواند روزنه نفوذی در منطقه ایجاد کند. هرچقدر نفوذ عربستانسعودی در منطقه افزایش یابد و هر چقدر عربستان سعودی بتواند در مسیر تبدیل شدن به یک بازیگر مهم، تاثیرگذار و بزرگ منطقهای موفق عملکند، در آن صورت آمریکا نیز مجبور خواهد بود که سیاستهای منطقهای خود را با در نظر گرفتن تام و تمام ریاض هماهنگ کند. در چنین شرایطی عربستان میتواند امیدوار باشد که آمریکا در اجرای سیاستهای منطقهایاش حتی به صورت موردی هم با ایران مشورت نخواهد کرد.
دوم اینکه عربستان با حمایت از حماس میتواند اعتبار کمک به مبارزه با داعش را که این روزها به تهدیدی برای غزه نیز تبدیل شده است، به دست آورد. درحال حاضر گروههای کوچکی در غزه هستند که سنگ داعش را به سینه میزنند و حماس دیر یا زود مجبور خواهد بود با این چالش رودررو شود. برای مثال هفته گذشته، گروهی از حامیان داعش ٥ خودرو متعلق به اعضای شاخه نظامی حماس و گروهاسلامی جهاد فلسطین را منهدم کردند. اگرچه عربستانسعودی درحال حاضر به هیچ عنوان مایل نیست از قدرت داعش در منطقه کاسته شود و بر این عقیده است که تاخت و تاز داعش در سوریه و عراق، کاملا در راستای منافع ریاض است، اما در عین حال تمایل دارد تا در سطح افکار عمومی منطقه بهعنوان یکی از مخالفان داعش شناخته شود و کمک به حماس برای مقابله با داعش در غزه، این هدف عربستان را تأمین میکند.
و اما سوم اینکه افزایش حمایت عربستان از حماس موجب میشود که بهطور طبیعی حماس رفته رفته از ایران دورتر شود. بنابراین عربستانسعودی در عین حال که به ترمیم روابط خود با حماس میپردازد، تلاش میکند پروژه ایرانزدایی را از سیاستها و ذهنیت استراتژیک رهبران حماس به پیش ببرد. از نظر عربستان سعودی، شکل رابطه میان حماس و ایران به گونهای بوده است که اگر از دست برود، ایران یکی از بازوان خود را در منطقه از دست خواهد داد.
اقدامات عملی ریاض برای بهبود روابط با حماس
با توجه به همه آنچه که ذکر شد، ریاض ماهها است که تلاش میکند روابط خود را با حماس ترمیم کند. برای نمونه از مصر خواسته است تا محدودیتها بر حماس را کاهش دهد و احتمالا به دلیل فشارها و یا شاید مشوقهای ارایه شده از سوی ریاض به قاهره بوده است که دولت مصر حاضر شده است حماس را از لیست گروههای تروریستی خارج کند و طی هفتههای اخیر گذرگاه رفح را باز کند. اما به هر صورت آشکارترین نشانه مصالحه میان حماس و عربستان هفته گذشته و با سفر خالد مشعل به عربستانسعودی مشاهده شد. این سفر اگرچه در نوع خود خاص بود اما ملاقاتی که در این سفر صورت گرفت نیز خاص بود.
خالدمشعل در سفر خود به عربستان با ملکسلمان پادشاه عربستان دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار طرفین درخصوص داعش و روش مبارزه با آن و امکان افزایش کمکهای مالی عربستان به حماس گفتوگو کردند. حتی برخی منابع خبر داده اند که خالد مشعل در این دیدار درخصوص امکان همکاری محدود مقطعی ایران و عربستان برای مبارزه با داعش سخن به میان آورده است. اما ظاهرا عدم اعتماد و شدت خصومت ریاض نسبت به ایران به اندازهای بوده است که چنین امکانی را شدنی ندانسته است.
موانع سد راه عربستان برای دوستی بیشتر با حماس
عربستانیها برای بازسازی روابط خود با حماس از موانعی چند نیز باید گذر کنند. نخست اینکه گرمتر شدن روابط عربستان با حماس بهطور طبیعی میتواند موجب سردتر شدن روابط عربستان با فتح، رقیب سرسخت حماس شود. اینکه عربستان چگونه خواهد توانست این دو تضاد را در یک جا در کنار هم جمع کند، مسالهای است که باید منتظر نتیجهاش ماند. اما اگر عربستان نتواند در برقرار کردن این بالانس موفق عمل کند، این امکان وجود دارد که فتح در اقدامی عملگرایانه و تلافیجویانه به سمت ایران متمایل شود.
ایران در عرصه عمل و در سیاستی واقعگرایانه نشان داده است که همه تخممرغهایش را در سبد حماس نگذاشته است. ایران در عمل با سیاستهایش نشان داده است که تنها تا زمانی از گروههای فلسطینی حمایت میکند که آنها در مسیر مقاومت حرکت کنند. برای مثال در جنگ سال ٢٠١٤ که اسراییل در نوار غزه به راه انداخت، ایران در عمل حمایت بسیار زیادی از گروه جهاد اسلامی در نوار غزه کرد. اما ماههای اخیر و از زمان آغاز حمله عربستانسعودی به یمن، روابط ایران با این گروه فلسطینی اندکی دستخوش چالش شد. چراکه از موضعی که این گروه فلسطینی در قبال یمن اتخاذ کرد خشنود نبود و معتقد بود مواضع این گروه در تأیید حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان به یمن است.
بهرغم همه این اختلافنظرها، سیاست اصولی ایران حمایت از گروههای مقاومت در فلسطین است. وانگهی، ترمیم روابط عربستان و حماس به معنی قطع اهرمهای نفوذ ایران در میان گروههای فلسطینی نیست. کما اینکه گروه جهاد اسلامی یک گروه عرب و سنی است اما ایران همچنان یکی از حامیان اصلی آن است. بهطورکلی ایجاد روابط مستحکم میان عربستان و حماس ممکن است تعدادی از گزینههای روی میز ایران را کم کند اما قادر نخواهد بود نفوذ ایران در میان گروههای فلسطینی را بهطور کامل از میان ببرد.
اثر توافق هستهای در نزدیکی عربستان و حماس
شاید فکر کنید که توافق هستهای چه اثری میتواند در نزدیکی عربستان و حماس داشته باشد؟ شاید بگویید حماس بعد از توافق هستهای باید به ایران رو کند چراکه ایران حال و روز بهتری خواهد داشت! واقعیت این است که در منطقه پسا توافق، باید به همان اندازه که در انتظار ظهور ائتلافهای گوناگون باشیم، شکست ائتلافها را نیز به نظاره بنشینیم. ماجرا از آنجا آغاز میشود که چندی پیش رسانههای غربی از همکاریهای نزدیک عربستانسعودی و اسراییل برای ممانعت از انجام توافق هستهای خبر دادند. درواقع توافق هستهای میان ایران و غرب موجب شکلگیری یک ائتلاف جدید میان عربستان و اسراییل شد.
اما حماس زمانی وارد ماجرا میشود که بدانیم فعالیتهای شبهنظامیانی نظیر حماس در نوار غزه میتواند ائتلاف عربستان و اسراییل را به خطر بیندازد. بنابراین بعید نیست اگر طی ماههای آینده شاهد فشار فزاینده عربستانسعودی بر حماس برای کاهش فعالیتهایش علیه رژیم صهیونیستی باشیم.
از سوی دیگر کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و مصر نیز در سطوح مختلف روابطی با حماس دارند و این امکان وجود دارد که عربستانسعودی از تواناییاش برای کنترل اقدامات حماس بهعنوان اهرم و مشوقی برای بهبود روابطش با این کشورها نیز استفاده کند. این مسأله خصوصا درباره مصر بسیار مصداق دارد چراکه مصر همواره به حماس بهعنوان یک تهدید نگریسته است و نگاه اخوانی حماس خطری بالقوه برای مصر محسوب میشود. بنابراین اگر عربستانسعودی بتواند تغییراتی در استراتژی حماس در راستای رفع نگرانیهای مصر ایجاد کند، میتواند به بهبود روابط با مصر نیز امیدوار باشد.
به طور کلی میتوان گفت که توافق هستهای تحولی را در روابط و ائتلافهای منطقهای ایجاد کرده و خواهد کرد. عربستان سعودی به سرعت در تلاش است تا پیش از آنکه ایران بتواند از مواهب رفع تحریمها استفاده کرده و با قدرت تمام در منطقه عرضاندام کند، خلأهای موجود را به سود خود پر کرده و خود به بازیگر منطقهای تبدیل شود و فضایی برای بازی ایران باقی نگذارد. نزدیک شدن عربستان به حماس میتواند گام نخست عربستان باشد. در ماهها و سالهای آینده باید در انتظار ظهور و بروز ائتلافهای دیگر نیز بود و البته مسلما ایران نیز در مقابل بیکار نخواهد ماند.