به گزارش «شیعه نیوز»، در خصوص خانه تکانی آل سعود در روزنامه ایران نوشت:خانه تکانی گسترده ملک
سلمان در ساختار سیاسی آلسعود رویدادی بود که پرسشهای مهمی را در میان
افکار عمومی جهانی و محافل سیاسی مطرح ساخت. این دیدگاه که چه دلایل و
عواملی مسبب بروز تغییرات بنیادین در کادر سیاسی عربستان شده است و پادشاه
جدید از انجام این تغییرات چه راهبردی را دنبال میکند، نه تنها ما را در
شناخت رویدادهای یکی از بازیگران منطقه یاری میکند، که باعث میشود نسبت
به تحولات پیش روی خاورمیانه با آگاهی بیشتری قدم برداریم. در این خصوص با
دکتر صباح زنگنه دلایل و پیامدهای تغییرات نخبگان در عربستان را مورد بحث
قرار دادهایم.
هفته گذشته شاهد تغییرات وسیعی در کاخ آل سعود
بودیم. آیا در تاریخ سیاسی عربستان، ایجاد چنین تغییر و تحول گستردهای
سابقه داشته است؟
دولت عربستان سعودی از ابتدای شکل گیری اش در سال
1932 که توسط ملک عبدالعزیز بن سعود صورت گرفت، همواره روند آرام و نسبتاً
باثباتی را در عرصه سیاست داخلی خود پشت سر گذاشته است. سیستم سیاسی این
کشور مبتنی بر نوعی سلطنت مطلقه است و در عرصه فکری و ایدئولوژیک نیز خود
را تابع مرام وهابیت میداند. از همین رو حاکمان این کشور در طول تاریخ
پادشاهی خود، اجازه ندادهاند هیچ گونه تغییر و تحول بنیادینی در این کشور
رخ دهد و طی این سالها به طور انحصاری قدرت و سیاست را در دست گرفتهاند.
اما با این احوال، امروز ملک سلمان با گماردن چهرههای جدید به پستهای
بالای حاکمیتی سنت دیرینه آلسعود را شکست. به این شکل که برای اولین بار
فردی به نام عادل الجبیری که خارج از خانواده آلسعود است به قدرت سیاسی در
این کشور دست یافت. در خصوص این تصمیمات کارشناسان دیدگاههای مختلفی را
مطرح ساختهاند که از مهمترین آنها میتوان به مواردی همچون شرایط نامنسجم
داخلی عربستان در ابعاد سیاسی و اجتماعی و همچنین تحولات پرشتاب خاورمیانه
اشاره کرد که هر دو این عوامل دست به دست هم داد تا ملک سلمان در تصمیمی
بزرگ دست به خانه تکانی گسترده در ساختار قدرت عربستان بزند و چهرههای
قدیمی را با افراد جدید تعویض کند. امری که احتمالاً در آینده نیز بیشتر
شاهد
خواهیم بود.
به نظر شما روی کار آمدن چهرههای جدیدی همچون
عادل الجبیری در ساختار قدرت میتواند بتدریج منجر به اصلاحات بیشتر در
مناسبات این کشور شود؟
تغییرات بهوجود آمده در عربستان بیشتر شکلی است
تا محتوایی و ساختارشکن. درست است که فردی مثل الجبیری از بیرون از دایره
آلسعود وارد سیستم سیاسی شده است اما این به معنی پشت پا زدن به ارزشهای
دیرین آل سعود و وهابیت نیست. اصول و مبانی این خاندان همان اصول و مبانی
همیشگی هستند که از ابتدای شکل گیری دولت عربستان وجود داشتند. اگر هم
تغییراتی صورت میگیرد، بیشتر تغییر در شخصیتها است نه افکار و مرامها.
از این رو قدرت همچنان در انحصار خاندان آلسعود باقی خواهد ماند و تا
زمانی که یک نیروی قوی اجتماعی با پشتوانه جامعه مدنی سیاست و حکمرانی را
در این کشور به تحرک درنیاورد و شهروند و ملت را جایگزین خانواده نسازد،
احتمال انجام هرگونه تغییر از سوی آلسعود منتفی است.
چه ارتباطی میان
تغییرات داخلی و تحولات بیرونی عربستان برقرار است. به عبارتی آیا ناکامی
این کشور در بحران یمن در عزل و نصبهای جدید تأثیر داشته است؟
بی تردید
با جهانی شدن سیاست امروز تحولات و دگرگونیها از تأثیر و تأثر متقابلی
برخوردار هستند و هر اتفاقی در برون مرزها بر تحولات و جهتگیریهای داخلی
تأثیر فراوانی دارد. از این رو در خصوص زلزله سیاسی اخیر عربستان هم باید
گفت، ورود نیروهای جوان و فاقد تجربه به عرصه قدرت باعث اتخاذ تصمیمات
شتابزده و نامعقول شده است. از آنجا که این نیروها از جهانبینی دقیق و
روشنی برخوردار نیستند و بیشتر متأثر از انگیزههای روانی و هیجانی شخصی
هستند، در تصمیمی نابخردانه عربستان را درگیر رویارویی نظامی با یمن کردند.
آنها جایگاه عربستان در سیاستها و ترتیبات منطقهای را در حال نزول
میدیدند. ازهمین رو به دلیل خامی و شتابزدگی ناشی از جوانی خود، راه چاره
را برای کنترل این امر در ورود مستقیم به تحولات دیدند، امری که باعث
افزایش انتقادهای داخلی و بینالمللی شد. در چنین شرایطی ملک سلمان برای
کاستن از فشارهای داخلی چاره را تغییر در کادر عرصه قدرت عربستان دید و دست
به تغییراتی که دیدید، زد.
رویکرد محافظهکارانه سنتی عربستان با جلوس
سلمان بر تخت سلطنت در حال تغییر به سمت استراتژی مداخلهگرایانه و فعال
در خاورمیانه است. آیا این پدیده موقتی است یا اینکه شاهد تداوم آن خواهیم
بود؟
عربستان به طور سنتی برای خود نقشی محوری و تعیین کننده در منطقه
قائل است و از این رو بارها به مراتب ضرورت دیدهایم در بحرانهای داخلی
دیگر کشورها همچون لبنان، افغانستان و بحرین نفوذ و مداخله میکرد. با این
حال تا قبل از دوره سلمان هرگز مشاهده نشده بود، ریاض به چنین صراحتی وارد
بحرانها شود و حتی به جنگ روی آورد و از سازوکارهای نیابتی مرسوم خود، دور
شود. با روی کار آمدن سلمان به سکان سیاسی این کشور سیاست مداخله گرایانه
این کشور نیز جنبه قهری و عریان به خود گرفت. طبعاً با توجه به محدودیتها
و محذوریتهای مداخله نظامی، پیشبینی می شود، دولت عربستان در بلندمدت
متوجه اشتباه محاسباتی خود شود. اما چه بسا تا آن زمان پوشش امنیتیاش را
از سوی امریکا از دست بدهد و خطرات قریبالوقوعی از سوی نیروهای افراطی
متوجه امنیت این کشورشود.
انتهای پیام/ ز. ا