به نظر میرسد بهترین واژهای که برای فهم سیاست خارجی ترکیه میتوان به کار برد، سیاست شتر گاو پلنگ میباشد؛ سیاستی مرکب از ناهماهنگی و بیتناسبی. بهعبارتدیگر به نظر میرسد ترکیه از اتخاذ یک رویکرد منطقی، معقول و سنجیده در عرصه سیاست خارجی ناتوان بوده و رفتارهای این کشور در عرصه بینالملل بیش از آنکه نتیجه فهم دولتمردان این کشور باشد، بر اساس تصمیمات دفعی و عجولانه و یا نسخه دیکته شده از خارج میباشد.
آقای اردوغان که با کودککش خطاب کردن سردمداران رژیم صهیونیستی، برای خود در نزد افکار عمومی آزادیخواهان جهان، اعتباری کسب نموده بود، مدتها است که در راستای اهداف رژیم صهیونیستی و علیه جبهه مقاومت، مشغول فعالیت و توطئه است. توطئه علیه نظام مشروع و قانونی بشار اسد و حمایت صریح از تروریستهای داعش و دیگر مخالفان سوریه با عنوان کاذب مخالفان میانهرو دقیقاً در راستای سیاست رژیم صهیونیستی در خصوص ضربه به محور مقاومت است و ترکیه نقش محوری در این خصوص دارد. بهعبارتدیگر چگونه میتوان ادعای مخالفت ترکیه با رژیم صهیونیستی را باور کرد درحالیکه تروریستهای دستپرورده این رژیم، در ترکیه آموزش دیده، تسلیح شده و به داخل خاک سوریه تزریق میگردند و هرگاه که این تروریستها با مشکل مواجه میشوند، کمکها و بعضاً حضور مستقیم نظامیان ترکیه از راه میرسد.
ترکیه در موضوع یمن نیز همراهی خود با نظام سلطه را نشان داد. تجاوزی آشکار بر خلاف تمام موازین بینالملل توسط حکومت فتنهانگیز عربستان و به درخواست به اصطلاح رییسجمهوری! که قبل از فرار؛ رسماً استعفا داده و عملاً هیچ منصب رسمی ندارد، آن هم به بهانه حمایت از ملت یمن، خندهدارترین لطیفه در عصر کنونی است. رژیمی که همانند دوران جاهلیت، بر اساس سلطنت موروثی بر سر کار است و مردم این کشور از حقوق اولیه نیز محروم هستند، شعار حمایت از ملتهای دیگر میدهد و برخی دولتهای مرتجع منطقه نیز از این شعار حمایت میکنند و در این میان ترکیه که نه مرزی با یمن دارد و نه دولتی عربزبان است که حداقل بهانه برای دخالت در این معرکه را داشته باشد از این تجاوز حمایت مینماید. نکته جالب و قابل تأمل این است که آقای اردوغان در خصوص اعتراضات مردم بحرین و سرکوب این قیام توسط آل خلیفه و آل سعود، اظهار داشته بود «آنچه در بحرین روی میدهد، تکرار تراژدی کربلا است» و مشخص نیست که چگونه در این فاصله، امثال شمر و یزید که مشغول کشتار مردم بحرین و خلق تراژدی کربلا بودند، در یمن، آزادیخواهانی شدهاند که مستحق حمایت اردوغان از ایشان گشتهاند.
در آخرین اقدامات، آقای اردوغان با اظهارات سخیف و بیپایه، ایران را به دخالت در امور کشورهای منطقه متهم و اقدامات ایران را عامل بیثباتی در منطقه معرفی کرد. نکته قابل تأمل این است که وی در در بهمن ماه 1392 و در حضور خود در ایران و ملاقات با مقام معظم رهبری، ایران را خانه دوم خویش خوانده بود.
به نظر میرسد برخلاف آنچه ادعا میشود که راهبرد ترکیه برطرف سازی و حل مشکلات خود با کشورهای همسایه است، این کشور مسیر پیشرفت خود و تبدیلشدن به یک قدرت منطقهای را در تخریب و ویرانی همسایگان میداند. اختلافات این کشور با سوریه، عراق، ایران، ارمنستان و... تنها بخشی از این موارد است و به نظر میرسد رفتار این کشور در یمن ادامه مسیر ترکیه به ناکجاآباد خواهد بود. این مسئله قطعاً در مقبولیت این دولت در نزد افکار عمومی مردم ترکیه که اتفاقاً ضد رژیم صهیونیستی هستند، قطعاً تأثیرگذار خواهد بود؛ ضمن آنکه سرریز شدن نابسامانی و بحران در منطقه، ترکیه را بیش از دیگران با مشکل مواجه خواهد ساخت. کردها، علویان و حتی ترکهای مخالف سیاست اردوغان، قطعاً آرام نخواهند ماند تا آقای اردوغان این کشور را بر پایه اوهام و خیالات خویش با بحران مواجه سازد. بهترین راهکاری که اردوغان و دولت وی میتوانند در پیش بگیرند همان سیاستی است که بر اساس اعلام و رفتار اولیه به آن شناخته شده بودند یعنی حمایت از ملتها و دوری از رژیم صهیونیستی و نظام سلطه. قطعاً ایران اسلامی، قرار داشتن ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه در مسیر تعالی و پیشرفت را باعث تقویت جایگاه مسلمانان ارزیابی مینماید و البته این دولتمردان ترکیه هستند که باید مسیر خویش را انتخاب نمایند. ادامه حیات سیاسی اردوغان بستگی به انتخاب وی در مسایل سیاسی و منطقهای دارد.
انتهای پیام/ ن . ش