به گزارش «شیعه نیوز»، محققان زيادي در ارتباط با قيام كربلا و حماسه حسيني دست به نگارش زده اند. در اين زمينه محققان غربي نيز آثاري را ارائه نمودهاند كه به قيام سيدالشهداء حسين بن علي(علیهماالسلام) پرداختهاند. همه كساني كه به اين حماسه پرشور پرداختهاند بدون شك به رسالت حضرت زينب(سلام الله علیها) كه در واقع رسالتي بعد از عاشورا سال 61 هـ. بوده است نيز پرداختهاند.
به نظر ميرسد جايگاه حضرت زينب(سلام الله علیها) در نزد شيعيان، اهل سنت، مسيحيان و ساير مكاتب كه به اين مبحث پرداختهاند با يكديگر تفاوتي نداشته باشد. عموماً محققان مكاتب مختلف، حضرت زينب(سلام الله الله علیها) را فردي شجاع، مسئوليتپذير و صبور معرفي كردهاند كه با خطابههاي آتشين خويش چهره حقيقت را آشكار ساخت و حكومت اموي را رسوا نمود.
«كورت فريشلر» آلماني كه كتابي نسبتاً مفصل در ارتباط با امام حسين(علیه السلام) نوشته است رسالت حضرت زينب(سلام الله علیها) را به خوبي بيان كرده و مينويسد: «بعد از آنكه تمام اسيران وارد مجلس عبيدالله بن زياد شدند و نشستند، زينب دخت امام علي بن ابيطالب(علیهمالسلام) و خواهر امام حسين(علیه السلام) وارد شد، علت تاخير ورود زينب اين بود كه وي مسئوليت اداره امور اسيران را داشت و قبل از اينكه وارد بر حاكم عراق شود دقت كرد كه هيچ يك از كودكان در خارج نمانند يا اينكه گم شوند و غذاي كودكان را خود ميداد و همواره در موقع غذا دادن شماره غذاها و شماره كودكان را تطبيق ميكرد كه مبادا طفلي بيغذا بماند و چون تقسيم كننده غذا بود بعضي از اوقات حتي يك لقمه براي او نميماند و با گرسنگي بسر ميبرد... عبيدالله بن زياد گفت: خدا را شكر ميكنم كه نشان داد شما ناحق هستيد... زينب گفت: خدا را شكر ميكنم كه ما را از هر گونه آلودگي مصون كرد و مردان ما در تمام عمر با امانت و تقوي و صداقت زندگي كردند... خداوند پاداش برادرم حسين(علیه السلام) را داد و او اينك در بهشت با جدش رسول خدا(صلی الله علیها) بسر ميبرد. آنهايي كه او را كشتند هم در اين دنيا ملعون و سرافكنده ميشوند و هم در آن دنيا»[1].
كورت فريشلر بعد از آنكه به شجاعت حضرت زينب(سلام الله علیها) در مجلس يزيد در شام اشاره ميكند، خطبه تاريخي آن حضرت را ذكر كرده است.
وي مينويسد، «مضمون قسمت اصلي نطق حضرت زينب دختر علي بن ابی طالب علیهماالسلام كه بدون وقفه و في البداهه ايراد شد از اين قرار است»[2] و سپس اين خطبه مهم را بیان می کند. سپس مينويسد: «هنوز صحبت زينب تمام نشده بود و كساني كه در مجلس يزيد حضور داشتند بدقت سخنان آن زن را ميشنيدند و از شجاعت وي حيرت ميكردند تا آن روز كسي جرأت نكرده بود كه آن طور صريح و بدون پرده ظلم و فسق و رشوه خواري دستگاه خلافت يزيد بن معاويه را رودررو و با حضور شاهدان و مستمعان زيادي به او بگويد. حتي در دوره معاويه، پدر يزيد با اين كه وي نسبت به پسرش مردي معتدل و آرام بود كسي جرأت نكرد آن طور بيپرده و صريح صحبت كند»[3]