به گزارش «شیعه نیوز»،، ثقةالاسلام كليني در كتاب گرانسنگ كافي
(يكي از چهار كتاب حديثي مهم تشيع) نوشته است: سليمانبن جعفر جعفري گويد
به همراه امام رضا(ع) به دنبال انجام كاري بودم. پس (از انجام كار) خواستم
به منزل برگردم، حضرت فرمود: «از اين تصميم منصرف شو، با من باش و امشب را
نزد من بمان.» با ايشان رفتم. هنگام غروب آفتاب بود كه حضرت وارد خانه شد و
ديد كه غلامانش مشغول ساختن اتاقكهايي از گل براي نگهداري علوفه
چهارپايان و چيزهاي ديگر هستند. در اين هنگام چشم حضرت به كارگر سياهي
افتاد كه از غلامان حضرت نبود.
فرمود: «اين مرد كه با شماست چه
ميكند؟» گفتند: «كمكمان ميكند و (در برابر آن) چيزي به او ميدهيم.»
فرمود: «آيا اجرتش را با او طي كردهايد؟» گفتند: «نه. او به هرچه عطايش
كنيم رضايت ميدهد.» حضرت بهشدت خشمگين شد. گفتم: «فدايت شوم، چرا خود را
ناراحت ميكنيد؟» فرمود: «من بارها اينها را از چنين كاري نهي كردهام (و
دستور دادهام) كسي را به كاري وادار نكنند جز آنكه اجرتش را طي كنند. بدان
كه هر كس برايتان كاري انجام داد بدون آنكه اجرتش را طي كنيد بعداً اگر سه
برابر اجرتش را هم به او بدهيد تصور ميكند كه كم دادهايد! اما اگر با او
طي كنيد، سپس همان اجرت را به او بدهيد از شما بابت اداي اجرت تشكر خواهد
كرد و در اين صورت اگر به اندازۀ دانۀ (گندمي) به او اضافه بدهيد، آنرا از
سوي شما ميداند (و با ديدۀ تشكر به شما نگاه ميكند) و معتقد است كه شما
به او اضافه دادهايد.»
منبع:
كتاب مستدرك عوالمالعلوم، محقق: آيتالله سيد محمدباقر موحد ابطحي اصفهاني، انتشارات بنياد بينالمللي فرهنگي هنري امام رضا
انتهای پیام/ ا . ح