سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

تحقیر یک زن مسلمان در هواپیمای آمریکایی

یک زن مسلمان در هواپیمایی که از فلوریدا عازم دیترویت بود مورد اهانت قرار گرفت.
کد خبر: ۸۴۷۲۳
۱۰:۲۲ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
به گزارش «شیعه نیوز»، «دارلن حیدر» یک زن مسلمان آمریکایی در حالی که داشت سعی می‌کرد خود و چهار فرزندش را در صندلی خود در هواپیمایی از فلوریدا به مقصد دیترویت مستقر کند، مورد توهین و تبعیض قرار گرفت.

در ویدئویی که توسط یک تلفن همراه فیلمبرداری شده است ماجرا اینگونه آغاز شده که کودک ۹ ماهه این زن که بیمار بوده است بی‌توقف گریه می‌کرده، مسافران از این موضوع ناراحت بودند، تا اینکه یک زن خطاب به او می‌گوید: «اینجا ایالات متحده است» و یکی از مهمانداران با هدف آرام کردن اوضاع، زن و چهار بچه او را به انتهای هواپیما منتقل می‌کند و در ادامه او نیز این زن را تهدید می‌کند: «من حواسم به شما‌ها هست دفعه بعد که سر و صدا کنید می‌اندازمتان بیرون».



زن مسلمان در گفتگو با برخی رسانه‌ها عنوان کرده نهایتا برخی از مسافران که از دیدن این صحنه شوکه شده‌اند با او ابراز همدردی کرده‌اند.

اما در این میان یک اتفاق جالب نیز رخ داده است. برادر این زن مسلمان «عابد عیود» که به همراه او مسافرت می‌کرده است رئیس کمیته ضد تبعیض جامعه اعراب آمریکایی است. او با انتشار عکسی از خواهرش در توئیتر که منجر به واکنش‌های فراوانی نسبت به این اتفاق شد نوشته است: «دلتا [نام کمپانی هواپیمایی] وقتی شما قربانی توهین هستید چه کاری برایتان انجام می‌دهد؟»

وی گفته است ما به طور مداوم گزارشی از اعضای جامعه مسلمانان پیرامون آزار، اذیت و تبعیض دریافت می‌کنیم. مساله‌ای که دیگر برای اعراب، مسلمانان و افرادی که از نظر آمریکایی‌ها ظاهر اینچنینی دارند، عادی شده است.



عابد عیود اظهار کرد: مساله به حدی بغرج شده که برای این طور افراد استفاده از هواپیما دشوار شده است. واقعا یک نگرانی در این رابطه وجود دارد. در بسیاری از موارد عامل آزار و اذیت، ماموران دستگاه‌های دولتی مانند ماموران امنیت وسایل نقلیه در حین مسافرت هستند.

انتهای پیام/ ص . خ
منبع: ابنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
yas par par
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
با نام یا حی یا قیوم
با سلام

مادر با اعلام قبولی در دانشگاه ..... در ینگه دنیادر ایالت......به دوستان و اشنایان زنگ زد ومرا بدرقه تا فرودگاه نمودند.

خدا را شکر با بوسیدن کتاب اسمانی قران کریم و دعای همه عازم شدم
قرار بود تا شهر.... زمینی مسافرت نمایم هم فال و هم تماشا باشد.
از انجا سوار هواپیما شده به مقصد بروم

مهماندار یک بسته بسیار حجیم به افراد خاصی می داد به همه ان را نداد
با تعجب از مسافر بغلی سوال کردم
گفت این برای مسلمنان است تعجب کردم

مهمانداران بسیار خوش برخوردند یعنی لازمه کارشان است چرا با عبوسی در چهره اش در رفت و امد به ما چند نفر نگاهی خشمگین می اندازد

حتم دارم از نام من پی به دینم برده سرم را بلند کردم چرا باید پایم ان جا نرسیده
هنوز به اسمان هم نرسیده ترس داشته باشم.
خلاصه مدتی گذشت

خواستم چرت بزنم گفت برای شما ممنوع

خواستم مطالعه کنم گفت ممنوع

خواستم با بغل دستی سوالی را مطرح کنم امد ممنوع
خواستم خمیازه بکشم امد ممنوع
ساعات طولانی در هواپیما اوامر ان نامهماندار را تحمل می کردم

ساعت من در ایران عزیز روی زمان اعلام وقت شرعی تنظیم بود انهم با ولوم پایین
امد و گفت خسته شدم سریعا بسته را باز کن
نمی دانستم چیست
با کمک ان نامهربان باز کردیم چشمان من از حدقه در امده بود می دانید چه بود

پاراشوت نه قایق نه تشک بادی نه

لطف کرده بودند یک کوله بزرگ رنگ ورو رفته

داده بودند درون ان هم گفت

کافی بطری اب بروشور ایالت برای مسافرین

در هواپیما در ان ارتفاع باز شود همه را با خود به بیرون پرتاب می کند

اصرار ای نادان در را باز نکن

فکر می کرد من از ترسم می گویم

لا اقل ان را نفهمیده بود با لجاجت گفت تورا به بیرون می اندازم
در را باز کردن همان تمامی سرنشینان جزمن به بیرون پرتاب شدند و خود نادانش هم همینطور من با کوله ای در دست می دیدم همه به اقیانوس نزدیک می شوند

کمک خلبان از کابینش امد چه شد بقیه کجایند
گفت باز این مهماندار از کابینم دزدی کرد

من متوجه نشدم چه را برداشته گفت از سفرم به ایران سنگ مرمری برای
ساخت مجسمه ای که می خواهم بتراشم خریده بودم برداشته
من گفتم اینجا توی کوله است

کمک خلبان گفت برای من قهوه اورده بود
سوال می کرد در بسته یک چیز سنگین کم داریم منظورش را فهمیدم
میخواست با ان سنگ کوله ام را بسی سنگین کند

اما بخت برگشته نمی دانست با این گونه کارها کوله باری پرزگناه و خطا دارد به اقیانوس سقوط می کند


انها نمی دانند یا نمی خواهند بدانند

روزی صا لحان و شایستگان بر زمین

حکمرانی خواهند کرد.


دلم برای ان خانم و کودکانش که در اسمان بی دفاع مورد تمسخر و توهین قرار گرفت می سوزد