سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیا «یمن» به «محور مقاومت» خواهد پیوست؟

افق‌های جدیدی که پیش روی یمن گشوده شده، این فرصت را فراهم کرده تا این کشور با توجه به تحولاتی داخلی و مشغولیت طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود را به محور مقاومت در منطقه ملحق کند.
کد خبر: ۸۴۳۳۵
۰۸:۵۲ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۳
به گزارش «شیعه نیوز»، کشور یمن و تحولات سیاسی جاری در این کشور نگاه بسیاری از ناظران منطقه‌ای را به خود جلب کرده و موجب شده تا کارشناسان ضمن تحلیل و تفسیر حوادث جاری در این کشور افق‌های پیش روی آن را نیز پیش‌بینی کنند.

در این ارتباط روزنامه لبنانی «الثبات» در مقاله‌ای به قلم «نسیب حطیط»، کارشناس لبنانی امور منطقه تلاش کرده است به این سوال پاسخ دهد که «آیا با قدرت یافتن "جماعت انصار الله" در یمن این کشور به محور مقاومت در منطقه الحاق خواهد شد؟».

الثبات در این‌باره می‌نویسد: تحولات یمن حکایت از تولدی دیگر دارد؛ یمنی که با وجود انقلاب فوریه 2011 میلادی، اگرچه در آن دیکتاتوری همچون «علی عبد الله صالح» سرنگون شد، اما رژیم همچنان به قوت خود باقی ماند و برای حفظ بیش از پیش آن طی این 4 سال آمریکا و عربستان سعودی تلاش کردند، «عبد ربه منصور هادی» را جایگزین صالح کنند تا این کشور همچنان «حیات خلوت» عربستان سعودی باقی بماند و آمریکا همچنان کنترل تنگه استراتژیک و حیاتی «باب المندب» را در دست داشته باشد که مهمترین گذرگاه صادرات نفت عربستان سعودی به دیگر نقاط جهان پس از تنگه هرمز شمرده می‌شود.

در بیان اهمیت تنگه باب المندب همین بس که گفته شود که حدود 30 درصد نفت جهان از این تنگه عبور می‌کند و وارد بازارهای جهانی می‌شود. همچنین سالیانه حدود 21 هزار کشتی و نفت‌کش از این تنگه عبور می‌کند.

بنابراین هر طرف یا کشوری که کنترل تنگه باب المندب را در دست داشته باشد، این قدرت را خواهد یافت که دو هدف استراتژیک و اساسی منطقه‌ای و بین المللی را محقق کند که عبارتند از:

1- استفاده از تنگه باب المندب برای مقابله با نبرد کاهش بهای نفت به راه انداخته شده از طرف آمریکا و عربستان سعودی جهت اعمال فشار بر روسیه و ایران و وارد آوردن ضربه به اقتصاد این دو کشور؛ به این طریق که با بستن تنگه هرمز و تنگه باب المندب عبور نفت‌کش‌ها و صدور نفت از این دو تنگه با بازارهای اقتصادی جهان را محدود کرده و در کنترل گیرد. چنین اقدامی به معنای زانو درآوردن عربستان سعودی است که تنها نقطه قوت و قدرت آن در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی تکیه بر صادرات نفت و درآمدهای ناشی از آن است.

2- نقش تنگه باب المندب در مسدود کردن دریای سرخ و قرار دادن بندر «ایلات» رژیم صهیونیستی در محاصره محور مقاومت منطقه. تحقق چنین امری به این معناست که محور مقاومت در منطقه موفق شده تا جبهه جدیدی را به صف خود ملحق کند و به این ترتیب محور مقاومت از لبنان تا سوریه و سپس سرزمین‌های اشغالی و از آنجا تا یمن را در بر و دشمن صهیونیستی را در حلقه محاصره خود بگیرد که بازتابی مستقیم بر امنیت آن دارد و تل‌آویو را واخواهد داشت تا نظامیانش را در تمام جبهه‌ها حالت آماده باش درآورد و در چندین جبهه وارد جنگی فرسایشی شود که تحولی استراتژیک در موازنه قوای بین محور مقاومت و محور صهیونیستی – شیوخ عرب ایجاد خواهد کرد.

بازتاب‌های از دست دادن یمن برای عربستان

اما در عرصه سعودی، از دست دادن یمن برای کشوری همچون عربستان سعودی ضربه‌ای مهلک خواهد بود، به ویژه آنکه عربستان سعودی هم اکنون مرحله حساس و خطرناک پس از مرگ ملک عبد الله و انتقال قدرت به سلمان بن عبد العزیز را سپری می‌کند و از نزاع بین شاخه‌های مختلف خاندان سعودی و سالمندی و فرتونی شاهزادگانش رنج می‌برد.

عربستان سعودی همواره به کشور یمن به دید «حیات خلوت» خود نگاه کرده است؛ کشوری که در زمان حاکمیت علی عبد الله صالح و امتیاز دهی‌هایش به آل سعود بخشی از خاک خود را از دست داد و چنان به عربستان وابسته شد که همواره به آن به عنوان بخشی از عربستان نگریسته می‌شد.

هم اکنون شرایط برای عربستان سعودی کاملا تغییر کرده است. در حالی‌که سعودی‌ها از مرزهای عراق خطر «داعش» را پیش روی خود دارند و از بخش‌هایی از مرزهای یمن با خطر «القاعده» مواجه هستند، هم اکنون نوبت به خطری به نام «جماعت انصار الله» یمن رسیده تا سعودی‌ها بیش از پیش خود در محاصره خطرها و تهدیدات منطقه‌ای ببینند.

یمن و آغاز مرحله‌ای جدید در تاریخ این کشور

اگر گفته شود که یمن هم اکنون در برابر مرحله‌ای بسیار حساس و مهم از تاریخ این کشور قرار دارد، سخنی به گزافه گفته نشده است و همین موجب می‌شود تا سوالات بسیاری درباره افق‌های پیش روی این کشور مطرح شود، از جمله اینکه: آیا یمن وحدت خود را حفظ خواهد کرد، یا بر اساس طرح فدرالی تکه تکه و تجزیه خواهد شد؟ آیا تحولات جاری در یمن را باید جنگ داخلی ویرانگر همچون لیبی، سوریه وعراق به شمار آورد؟ آیا انصار الله می‌توانند، وحدت سیاسی یمن را حفظ و براساس آن دولت خویش را با ائتلاف با دیگر گروه‌های سیاسی تشکیل دهند، یا به تنهایی قدرت را در دست خواهند گرفت؟

ریشه‌های حوادث جاری در یمن

ریشه مشکلات و حوادث جاری در یمن تنها به طرف‌های داخلی ختم نمی‌شود، بلکه دخالت‌های خارجی تحت عنوان سازمان ملل و طرح شورای همکاری خلیج فارس و نقشی که آمریکا در حمایت از جریان‌ها و گروه‌های تروریستی تکفیری و در راس آنها «القاعده» ایفا می‌کند، همه و همه بر حوادث جاری در یمن تاثیرگذار هستند.

اوضاع جاری در یمن نشان می‌دهد که این کشور نیز وارد پرونده‌های منطقه‌ای شده و دستیابی به راه حل در یمن نمی‌تواند، برکنار از راه حل‌های جامع و فراگیر منطقه‌ای و در چارچوب حفظ موازنه قدرت بین روسیه و آمریکا و طرف‌های منطقه‌ای مانند ایران و مصر و عربستان سعودی باشد و این توافقات است که آینده نظام در یمن را رقم خواهد زد.

در چنین شرایطی این سوال مطرح می‌شود که آیا انصار الله می‌تواند، مدل سیاسی جدیدی متفاوت با آنچه «جماعت اخوان المسلمین» در مصر ارائه داد و قدرت را در دست خود احتکار کرد، ارائه دهد یا باب مشارکت برای تمام طیف‌ها و گروه‌های سیاسی و مذهبی و منطقه‌ای را جهت تشکیل دولت وحدت ملی را برای تثبیت و تحکیم ثبات در یمن بگشاید.

آنچه در آن تردید نیست،‌ اینکه حفظ وحدت یمن برای مقابله با دخالت‌های خارجی و جریان تکفیری و دستاوردهای انقلاب سپتامبر 2014 و جلوگیری از افتادن در دام فتنه‌های مذهبی و طایفه‌ای و ناکام ساختن طرح آمریکا جهت تشکیل خاورمیانه‌ای جدید امری ضروری و الزامی است.

حطیط نویسنده گزارش در پایان نوشت: بنابراین به نظر می‌رسد، مردم انقلابی یمن باید از فرصت پیش آمده از مشغول بودن سعودی‌ها و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به امور داخلی خویش و سردر گمی آمریکا در منطقه و ایستادگی و مقاومت محور مقاومت و مشارکت آن در شکل گیری خاورمیانه‌ای جدید به جای مبدل شدن به یک قربانی نهایت استفاده را کنند.

انتهای پیام/ ص . خ
منبع: فارس
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: