سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

زنان غربی چرا با داعش همراه می شوند؟

بر اساس این تحقیق همه قربانیان مونث ایدئولوژی داعش در این نکات اشتراک دارند: همه آنها تحت شرایطی دشوار زندگی و رشد کرده اند، همگی بین 16 تا 25 سال سن دارند و همگی از نظر احساسی به شدت ناپایدار و آسیب پذیر به نظر می آیند.
کد خبر: ۸۴۰۷۷
۱۱:۴۸ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۳
به گزارش «شیعه نیوز»، افزایش خشونت طلبی در میان این زنان نیز از جمله مسایلی است که در این تحقیق جدید به آن پرداخته شده است. به عنوان مثال زنی به نام "ام حسین" که شهروند بریتانیا است و ظاهرا مدتی را در میان داعشی ها سپری کرده است می نویسد:" بدانید که ما در عراق و سوریه ارتش شیرها را داریم، شیرهایی که تشنه خون بوده و کسب و کار آنها قتل است". و هر بار که فیلمی از سربریدن های داعش در اینترنت منتشر می شود زنانی مانند ام حسین فریاد شادی می کشند. او پس از اعدام "پیتر کسیگ" گروگان آمریکایی و 18 شهروند سوری به دست داعش نوشت:" این تعداد گردن زدن آنهم به صورت همزمان واقعا عالی بود. من که از دیدن این فیلم ویدیویی خیلی لذت بردم!".

"ام خطاب" به خوبی می داند که وداع با زندگی ای که تا به امروز داشته است به هیچ عنوان ساده نیست. او می نویسد:" شب پیش از سفرم زمان زیادی داشتم تا با خانواده ام باشم. به چهره مادرم نگاه می کردم و نمی توانستم از ریختن اشک هایم جلوگیری کنم. می دانستم که او و پدرم را به زودی از دست خواهم داد. با برادر و خواهر کوچکم بازی می کردم و در دل می گفتم که من هرگز بزرگ شدن آنها را نخواهم دید اما این را نیز می دانستم که بهترین انتخاب را داشته ام".

از نظر این زن جوان بریتانیایی "بهترین انتخاب" همان پیوستن به گروه خونریز و تروریستی داعش است و آرمان های داعش والاترین آرمان های جهان به شمار می رود و به همین خاطر باید خود را وقف این گروه کند. ام خطاب از زمان پیوستن به داعش همواره خاطرات و تجربیات و مشاهدات خود را در شبکه های مختلف اجتماعی مختلف و همین طور در وبلاگ خود منتشر و به نوعی دیگر همفکرانش در سراسر جهان را نیز به پیوستن به داعش ترغیب می کند.

ام خطاب همین چندی پیش متوجه شد که شوهرش که او نیز یکی از پیکارجویان داعش بود در سوریه کشته شده است. او پس از خبر کشته شدن همسرش می نویسد:" آه مادر، خودم می دانم که در آغوش کشیدن تو دیگر در این جهان برایم ممکن نخواهد بود اما می دانم و بر این باور هستم که روزی تو را در آسمان ها و بهشت در آغوش می کشم". در نوشته های این زن جوان ترکیبی از غم و حس انتقام و تلاشی برای یافتن معنای زندگی آنهم در میان افراد داعش که در بخش های گسترده ای از شمال سوریه و شمال عراق اعلام "خلافت" کرده به چشم می خورد، همان گروهی که در این مناطق، تشکیلاتی دولتی بر پایه ساختارها و قواعد قرون وسطایی رژیم های توتالیتر تاسیس کرده است.

آن 550 زن غربی دیگری که خانه و خانواده های خود در کشورهای غربی را رها کرده و به گروه تروریستی داعش پیوسته اند نیز داستانی مشابه ام خطاب دارند. ام خطاب در واقع یکی از دوازده زنی به شمار می رود که موضوع تحقیق پژوهش گران بنیاد معروف گفت وگوی استراتژیک لندن قرار گرفته  است. این به اصطلاح "بانوان خلیفه" به این مساله باور قلبی دارند که آنچه را در زندگی و کشورهای محل اقامت خود از دست داده اند در "نظام خلافت" می توانند پیدا کنند.

اما واقعا این زنان به چه علت و انگیزه هایی به صورت داوطلب به گروهی می پیوندند که نه تنها زنان را تحقیر می کنند بلکه از نظر تمامیت خواهی و تعصب و افراط گری از همه همفکران خود سبقت گرفته اند؟ آیا واقعا زنی که بخواهد یک مادر دلسوز و حامی و حافظ ستون های خانواده باشد می تواند به داعش بپیوندد؟ "راس فرینت" نویسنده اصلی این گزارش شخصا زندگی و اظهارات این دوازده زن را مورد بررسی قرار داده است، زنانی که شش نفر از آنها اهل بریتانیا، دو نفر شهروند هلند، یک نفر اهل کانادا و دو نفر از آنان شهروند اتریش بوده و حال در خلافت ابوبکر البغدادی زندگی می کنند یا قبلا مدتی را در آن جا بسر برده اند. فرینت در انگیزه های این زنان نکات مشترکی را کشف کرده است که لزوما چندان تفاوتی با آن 2500 مردی که از کشورهای دموکرات و غربی به داعش پیوسته اند، ندارد.

فرینت می گوید:" نخستین و مهم ترین دلیل و انگیزه همان مسایل ایدئولوژیک است مثلا رویای برپایی خلافت. انگیزه بعدی نفرت از غرب و عطش برای جنگ علیه آن و انگیزه سوم تلاش برای رسیدن به امنیت و مصونیت و صد البته یافتن هویت". به عقیده فرینت زنان داعش  بر خلاف زنان افغانستان و بالکان یا حتی زنان فلسطینی که چندان دغدغه هویتی نداشته و تنها به بازپس گیری کشورشان می اندیشند، به فکر ساخت کشوری جدید و هویتی تازه برای خود هستند.

بر اساس این تحقیق همه قربانیان مونث ایدئولوژی داعش در این نکات اشتراک دارند: همه آنها تحت شرایطی دشوار زندگی و رشد کرده اند، همگی بین 16 تا 25 سال سن دارند و همگی از نظر احساسی به شدت ناپایدار و آسیب پذیر به نظر می آیند. و صد البته همگی به دنبال معنایی برای زندگی و هویت خود می گردند. افزون بر آن غالب این زنان تازه مسلمانانی هستند که متاسفانه نه از روی آگاهی و دانش بلکه تحت تاثیر تلقین ها و تفسیرهای کاملا نادرست از اسلام، مذهب پیشین خود را تغییر داده اند. این افراد غالبا از طریق اینترنت اطلاعات خود را به دست آورده و از طریق همین فضای مجازی با مبلغان داعش آشنا شده و فیلم های تبلیغاتی این گروه تروریستی را دیده اند. در این فیلم ها معمولا ادعا می شود که داعش به همه انسان ها اعم از زن و مرد زندگی تازه ای آکنده از امنیت و برابری می دهد. جالب آن که صد در صد از افرادی که به این صورت جذب داعش شده اند اصولا از هر گونه زمینه و دانش مذهبی محروم بوده اند.

در این میان اما مسایل عاطفی و تلقینات ایدئولوژیک نیز نقش زیادی در پیوستن این زنان غربی به داعش ایفا می کند. به عنوان مثال زنی به نام "ام عیسی" در نوشته های تبلیغی خود در اینترنت زنانی از مراکش و اندونزی تا بوسنی و مالی را خطاب قرار می دهد و با آنها در مورد "لذت زندگی در خلافت" صحبت می کند. ام عیسی اخیرا در وبلاگ خود عکس یک کودک کشته شده فلسطینی را گذاشته است که برادر دوقلویش در حال گریه کردن است:" قلبم شکست! این کودک 13 ساله بوسه وداع را بر پیشانی برادری می زند که به دست ارتش اسراییل کشته شده است". و سپس اضافه می کند:" در جهان دو اردوگاه بیشتر وجود ندارد، یکی اردوگاه مومنان و دیگری اردوگاه کافران. هیچ اردوگاهی در این میان قرار ندارد. چگونه می توان با مردمی زندگی کرد که خیال نابودی اسلام را دارند؟ کافران و ملحدان هر آن چه در توان دارند برای آسیب زدن به مسلمانان به کار می گیرند".

زنان داعش نه تنها غرب و هر گونه سیستم زندگی غربی را رد می کنند بلکه ادعا دارند که خود چیز جدیدی خلق خواهند کرد یعنی جامعه ای جدید و پاک که خدا بر آن حکومت دارد و همه امورات آن بر طبق سنت و قرآن (البته بر اساس برداشت داعش از سنت و قرآن) اداره می شود. نکته جالب توجه و البته تاسف بار این که زنان غربی که تحت تاثیر مستقیم داعش قرار داشته اند به شدت بی رحم شده و اعمال هر گونه خشونتی را در مسیر آن به اصطلاح "ایمان ناب" خود موجه می دانند.

از نظر آنان "خلافت" در واقع تجلی و ظهور همان چیزی است که از نظر آنها "آرمانشهر اسلامی" نام می گیرد یعنی جامعه ای که زنان به عنوان مادر، معلم، پیکارجو و تولید کننده و پرورش دهنده نسل بعدی پیکارجویان در آن مشارکت دارند. ام خطاب نوشته است:"ما زنان می توانیم کارهای زیادی در این جامعه انجام دهیم. مثلا ما می توانیم به هنگام نماز ظهر که همه مغازه ها بسته می شود و مردان برای ادای نماز به مساجد می روند، اسلحه به دست بگیریم و از شهرها محافظت کنیم و به این صورت وظیفه دینی و اجتماعی خود را انجام دهیم". اما بلافاصله اضافه می کند:" ما به بهشت ایمان داریم و به همان اندازه که زندگی را دوست داریم به مرگ نیز عشق می ورزیم".

انتهای پیام/ ص . خ

منبع: دی ولت

ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: