به گزارش «شیعه نیوز»، پایگاه خبری _ تحلیلی " میدل ایست آی " در گزارشی به قلم " جی سی ورلمان " نویسنده و تحلیلگر سیاسی نوشت : چرا در هر تحلیلی که در جریان اصلی رسانه های دنیا درباره حملات تروریستی انجام می گیرد ، بجای " اعتراضات و نارضایتی های سیاسی " بر روی " مذهب و اعتقادات دینی " تروریست ها تاکید و تمرکز میشود؟ چرا که این کار هم اسان است هم اطمینان بخش .
شخصیت سازی عاملین یک حمله تروریستی بعنوان افرادی متعصب و دارای ابعاد مذهبی خشک و متحجرانه یک روایت قابل پذیرش و اطمینان بخش را برای اذهان عمومی فراهم می کند : اینکه ریشه خشونت در افراطی گری دینی است و هیچ زمینه سیاسی که بتوان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ، وجود ندارد .
یکی از دروغ های بزرگی که پس از حملات 11 سپتامبر مطرح شد این بود که " افراطی گری " ناشی از یک بیداری ناگهانی مذهبی است . رزمندگان خط مقدم جبهه " برخورد تمدن ها " با برداشت هایی گزینشی و ساختگی از آیات قرآن آن را استدلالی معرفی کردند که نشان می دهد "تروریسم " مساله ای توصیه شده در این کتاب مقدس است . (!) در صورتی که این مساله واقعیت ندارد . قرآن در شرایطی خاص و محدود جنگ را ضروری اعلام کرده است .
در هر حال این دروغ ساخته شد تا از آموزه ها و متون مقدس اسلام بعنوان منبع سوختی استفاده شود که آتش به اصطلاح " جهاد " خشونت آمیزی را روشن و شعله ور کند . دروغ غرب درباره " افراط گرایی مذهبی" ادعا می کند که : تروریست ها بطور ناگهانی و تصادفی بواسطه نوعی " بیداری خشونت آمیز مذهبی " ، قرائت متون کتاب دینی خود ( قرآن ) و یا گوش دادن به سخنرانی ها علما در مساجد بیدار شده و شورش کرده اند .
با پذیرش این دروغ در واقع راهی آماده برای گسترش و جهانی سازی خشونت و جنایت باز کرده ایم در حالی که این تروریستها در نتیجه انفجار محدودیت های خود ایجاد نشده بلکه ناشی از نادیده گرفتن تخلفات و خشونت هایی است که دولت های غربی و هم پیمانان عربی آنها مرتکب می شوند .
واقعیت این است که تروریست ها بیش از آن که با خواندن قرآن برای جنایت ترغیب شوند ، از مشاهده فیلم های موجود در اینترنت و شبکه های اجتماعی که نشان دهنده اوج وحشی گری و خشونت های ارتش آمریکا و اسرائیل علیه مردم به انجام خشونت های مسلحانه و نامتعارف تشویق شده اند .
از اواسط قرن بیستم و بخصوص با اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی که موجب بروز بی عدالتی های گسترده در این سرزمین شد ، چرخه بی پایانی از خشونت از سوی غرب علیه مسلمانان آغاز گردید : خشونت های دولتی موجب بروز واکنش های خشونت آمیز مردمی و غیردولتی شد و در مقابل نیز همان خشونت دولتی به آن پاسخ می داد . این چرخه همچنان ادامه دارد .
بطور کلی برای بسیاری از نخبگان رسانه ای غرب و تروریج دهندگان اسلام هراسی ، متون و تفکر اسلامی نوعی مشکل به شمار می اید . از دیدگاه آنها مضمون " تروریسم " مستقیما از متن قرآن برداشت می شود . آنها تلاش می کنند اینگونه وانمود کنند که " جنگ مقدس " مسلمانان علیه کفار _ که در قرآن به آن اشاره شده _ تحمیل اصول اسلامی به کل دنیا حتی با استفاده از وحشیانه ترین اقدامات است .
بیایید فرضیه ای بسازیم . تصور کنید تعداد کل تروریست های افراطی اسلامگرا _ موسوم به مجاهد _ در سراسر دنیا 100 هزار نفر هستند . هرچندکه این عدد ، میزانی فوق العاده بالاست چرا که طبق آمارها القاعده و داعش به ترتیب 10 هزار و 30 هزار عضو دارند . حالا با فرض جمعیت 100 هزار نفری تروریست های اسلامگرا که تعدادی کمتر از0.0000625 درصد کل جمعیت جهان اسلام را نشان میدهد ، باید آنها نماینده مسلمانان دنیا دانست ؟ بدیهی است که 99.9999375 درصد مسلمان دنیا مخالف این گونه خشونت های وحشیانه از سوی داعش و القاعده هستند . پس نباید این اقلیت بسیار بسیار کوچک را منتسب به اسلام دانست .
در بخش دیگری از این گزارش آمده است : مفهوم افراط گرایی دارای علت های ریشه ای و ایدئولوژیک است که پس از " 11 سپتامبر " تشخیص و توضیح آن با ابهاماتی همراه است .به نوشته یکی از تحلیلگران غربی ؛ شرایط ایجاد رادیکال های اسلامی با نارضایتی های سیاسی همسان تر به نظر می آید تا ظهور آن بعنوان "شورشی بدون دلیل " .
با پذیرش این تلقینات که عاملین حمله به دفتر " شارلی ابدو " در پاریس افرادی با ایدئولوژی های مذهبی هستند که دیدگاه های دینی خود را که آنها را به خشونت و افراطی گری تشویق می کند ، اجرا کرده اند ؛ فرهنگ سازان غرب ، نومحافظه کاران و لابی های حامی صهیونیست به راحتی تروریسم را ناشی از ایدئولوژی اسلامی معرفی می کنند نه واکنش های سیاسی به استراتژی های آمریکا و اسرائیل .
" حسین عمر " ، یکی از عوامل شرکت کننده در طرح بمب گذاری در مترو لندن در سال 2005 در مصاحبه ای اظهار داشت : " اقدامات ما هیچ ارتباطی با دین ندارد . ما فیلم تماشا می کنیم . ما فیلم ها و تصاویری از جنگ عراق مشاهده کردیم . به ما گفته شد که باید اقدام بزرگی انجام دهیم . به همین دلیل ما دست به چنین اقداماتی می زنیم . "
بر اساس اسناد قضایی سال 2008 ، دو عامل اصلی حمله پاریس " سعید و شریف کوچی " بدلیل مشاهده تجاوز ایالات متحده به عراق و نیز رفتار ماموران آمریکایی با بازداشت شدگان زندان " ابوغریب " به سمت افکار و گروه های افراطی کشیده شده اند . سی ان ان گزارش داد که برادران کوچی انتقام مرگ رهبر القاعده در شبه جزیره عربستان و نیز " انوار العولقی " روحانی متولد آمریکا را گرفته اند ؛ این دو سرکرده بر اساس اعتقادات مذهبی خود به افراطی گری نپیوسته بودند بلکه حاصل رویکرد جهانی " جنگ علیه ترور " آمریکا محسوب می شوند.
العولقی چند روز پس از 11 سپتامبر ، این حملات تروریستی را محکوم کرد و در مصاحبه ای در سال 2003 نیز عنوان کرد : هیچ توضیحی وجود ندارد که نشان دهد عاملین چنین اقدام تروریستی ای ، مسلمان هستند . اما اگر آنها ادعا می کنند که مسلمان هستند باید گفت که آنها از دین خود خارج شده اند . وی همچنین د رمصاحبه دیگری تاکید کرد : پدیده موسوم به "جهاد " که گروه های ترریستی اقدام به آن کرده اند تنها در صورتی از بین می رود که مداخله گران خارجی از منطقه خارج شوند .
مواضع ضدآمریکایی العولقی از سال 2005 به بعد شدت گرفت ؛ وی در یکی از سخنرانی های خود در سال 2010 اظهار داشت : " آنچه ما از واشنگتن می بینیم تجاوز به سایر کشورهاست ، ما شاهد راه اندازی گوانتانامو ، بگرام و ابوغریب هستیم . ما موشک های کروز و بمب های خوشه ای را می بینیم . "
نویسنده کتاب " اسلام هراسی ، افراطی گری و جنگ علیه ترور " می نویسد : نکته جدید در موقعیت گیری العولقی از سال 2005 به بعد تفسیر تازه ای از شرایط سیاسی مسلمانان بود .از دیدگاه وی ، نظامی سازی " جنگ علیه تروریسم " حربه ای برای مبارزه علیه اسلام والقای ایدئولوژی خشونت آمیز غرب در قالب مفاهیم اسلامی بوده است .
پروسه افراطی گری موجود در حمله مسلحانه در سیدنی ، بمب گذارای دربوستون ، حمله در متروی لندن ، قتل وولویچ و حمله به شارلی ابدو در پاریس از همین مسیر گفته شده توسط " العولقی " پیروی می کند . در هر یک از این موارد ، تروریست ها تعهدی مادام العمر و سرسختانه به اصول و قوانین اسلامی داشته و هرگز اقدامات افراط گرایانه آنها اعتراض و واکنشی به " جنگ غربی علیه تروریسم " و نیز نقض آشکار حقوق بشر فلسطین توسط اسرائیل شمرده نمی شود !
اما واقعیت این است که شرایط سیاسی موجبات رادیکالیزه شدن تروریست ها را فراهم می کند و این دین و مذهب اسلامی است که مکررا ملت ها را از انجام افراطی گری نهی کرده است . غرب و اسرایئل ترجیح می دهند از اسلام بعنوان توجیه و توضیح رادیکالیسم سوء استفاده کنند .
الیور روی ، جامعه شناسی فرانسوی است که با تحقیقات گسترده در زمینه اسلام و مسلمانان در اروپا این گونه می گوید : باید آموزه های الهی را از خشونت گرایی جدا کرد . فرآیند خشونت های رادیکالیزه ارتباطی با دستورات دینی و مذهبی ندارد . حتی عمل به برخی از ایدئولوژی های نسبتا افراطی نیز لزوما نیازی به استفاده از خشونت و وحشی گری ندارد .
متاسفانه و علیرغم این واقعیت که 14 سال از حملات تروریستی به ساختمان های تجارت جهانی در آمریکا می گذرد رسانه ها ، نومحافظه کاران و مروجان اسلام هراسی رفتاری دوگانه و ریاکارانه برای مبارزه با تروریسم و نیز عملکرد نسبت به آن دارند . این گروه ها همچنان از اذعان به نقش تاثیرگذار خشونت های دولتی در ایجاد چرخه ای بی پایان از خشونت سر باز می زنند .
انتهای پیام/ ص . خ