به راستی در این کربلا چیست که اینقدر ثواب و اجر دارد؟ در زیارتش چه نهفته که اینقدر فضیلت دارد؟
شاید بتوان چند نکته مهم را از نکات بیشمار دلایل فیض زیارت استخراج کرد:
زیارت، تجدید عهد و میثاق است برای زائر. آنگاه که در اربعین اباعبدالله الحسین(علیه السلام) یا همایشهای بزرگ روزهای زیارتی و عزاداری شرکت میکنی در واقع میگویی من، پای کار شما هستم تا ابد. این عهد و میثاق برای زائر، انگیزه وی را برای ادامه این راه بیشتر میکند، ضمن اینکه تعهد درونی برای او ایجاد میکند که پیمان خود را با امام خود محکمتر و پابرجاتر بداند.
زیارت و همایشهای بزرگی مثل اربعین و امثال آن شکوهی میسازد از عظمت زائر و زیارت شونده و رژه زیبایی است که قدرت و وحدت زائرین را به نمایش میگذارد و چشمطمع دشمنان را از دستاندازی به این جریان، ناامید میکند.
زیارت اثر روحی بر زائر دارد که روح و جان وی را از تلاطمات دنیایی و از امواج سهمگین شیطانی نجات میدهد. درواقع آنجا کهف حصین و ملجأ الهاربین است. آنجا پناهگاه محکمی برای همه زخمخوردگانی است که نیاز به شست و شوی روح و جان دارند تا قوتی یابند که در روزمرگی دنیا، راه خدا را ادامه دهند.
جان کلام اینجاست که توجه و رویآوردن به مزار سیدالشهدا(علیه السلام)، در واقع تکرار و یادآوری همهروزه و همواره حق و مظلومیت و تکلیف و تعهد است، تا دلها به آن سو تمایل پیدا کند و امت اسلام، کربلایی شود و فکر و ذکر و نشست و برخاست و آغاز و انجام شیعه، همواره حسینی شود.
حسینی باید بشوی تا مهدوی شوی. مهدی(عجل الله تعالی فرجه) یار از آب گذشته میخواهد. عاشورا در واقع حلقه اتصال امت اسلام با منجی و موعود است. این راه و این بساط، همواره باید ادامه یابد تا آمادگی برای حضور منجی کل بشریت ایجاد شود. جهاد ادامه دارد... .