ایران در ادامه گزارش نوشت: اما امان از روزی که رانندگی هم برود در مرزبندیهای زنانه و مردانه. امان از روزی که زنی سعی در رعایت قوانین داشته باشد. زنی که مانند خیلی از مردان خوب بلد نیست آرتیست بازی در بیاورد یا اصلاً بلد است اما نمیخواهد قانون را زیر پا بگذارد. آن روز است که اگر صدای ضبط خودرواش را بلند نکند حتماً تا مقصد حرفهای زیادی به گوشش میخورد. از آن دست حرفها که گوینده گردنش را به زور میکشد و بالاتنهاش را تا نیمه از پنجره ماشین آویزان میکند و در حالی که طبع طنزش گل کرده هر چه بلندتر فریاد میزند که از بین همه شلوغیها صدا را به صدا برساند: «برو بشین پشت ماشین لباسشویی... با حلزون یه کورس بذار و...»
البته همیشه هم اینطور نیست و برعکسش هم زیاد اتفاق میافتد. مثل وقتهایی که خانم راننده با سرعت بالا در لاین سرعت میراند و خودروهای دیگر به گردش هم نمیرسند. اما از بین خودروهای جا مانده حتماً یکی، دو رانندهای پیدا میشوند که باید آنقدر پا را روی پدال گاز بفشارند و ماشین را چپ و راست کنند تا هر طور هست خودرویشان را جلو بیندازند و مسابقه را ببرند. مردانی که اصلاً راه ندارد که یک زن از آنها تندتر براند و این برایشان افتی بزرگ محسوب میشود.
خانم باشی، راننده هم باشی و تا به حال این صحنه را ندیده باشی، محال است! صحنه رقابتی ناخواسته بر عرصه خیابان که خود به خود گرفتارش میشوی، بیآنکه خودت خواسته باشی. صحنهای که دکترمریم یوسفی، جامعه شناس هم با آن غریبی نمیکند و برایش بیگانه نیست: «این مسأله بارها برای خود من هم رخ داده. یک بار در جاده بودم که آقایی قصد رقابت به سرش زده بود و تا حدی در کارش مصر بود که نزدیک بود من را به دره بیندازد و به کشتنم بدهد. تا این اندازه برایش مهم بود که از من جلو بزند!»
اماچه دلیلی دارد که عدهای از مردها با این دید و طرز فکر در خیابانها برانند؟ دکتر یوسفی معتقد است که عدهای از مردان بویژه در گروه سنی جوانتر نمیتوانند حضور زنان به عنوان کسانی که همپایه و همسطح آنها در خیابان و بزرگراه مشغول رانندگی هستند را تاب بیاورند. اگر ببینند زنی با سرعتی بیشتر از آنها مشغول رانندگی است یا با احتیاط رانندگی میکند و... حتماً باید خود را با او درگیر کنند و سر به سرش بگذارند و او را تحت فشار و آزار روحی قرار دهند که این موضوع بارها و بارها به تصادفات خونبار هم منجر شده است این موضوع زمانی شدت بیشتری پیدا میکند که مدل خودرو خانم راننده بالاتر هم باشد. در آنصورت رقبای اجباری بیشتری هم پیدا میکند.
ردپای تاریخ در خیابانها
خیابانها داستانهای زیادی دارند. گاهی عرصهای هستند برای نمایش گوشههایی از فرهنگ که ریشه دارند در تاریخ یک ملت. فرهنگی که با توان و قدرت خودش را به جلو رانده و هنوز هم در حال تاختن است. فرهنگی که از زمانهای خیلی دور به جا مانده و شاید درست از همان زمانی که جهانبانی در سال ۱۳۱۹به عنوان نخستین زن، گواهینامه گرفت، خود را به شکلی جدید ظاهر کرد.
دکتر مریم یوسفی دراین باره میگوید: «وسیله نقلیه در زمان قاجار کمکم وارد ایران شد و در آن زمان یک وسیله تجملی محسوب میشد و فقط آقایان از آن استفاده میکردند. اما ریشه استفاده خانمها از اتومبیل برمی گردد به دوران پهلوی. در آن زمان بود که زنان نشستن پشت فرمان و استفاده از اتومبیل شخصی را آغاز کردند. اما تعداد خیلی کمی از آنها بودند که وسیله داشتند و نه فقط زنان، بلکه به طور کلی مردانی هم که وسیله نقلیه داشتند تعدادشان زیاد نبود. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی و تحولات اجتماعی، حضور زنان در جامعه گستردهتر شد و بیشتر از پیش وارد عرصه اجتماع شدند و روز به روز بر تعداد زنان اتومبیل سوار افزوده شد. اما جامعه آن زمان حضور زنان در پشت فرمان را چندان نمیپذیرفت و همان تعدادی که رانندگی میکردند هم مورد تمسخر و اذیت و آزار واقع میشدند.»اما آیا چنین مسألهای فقط در برخورد با رانندگی زنان صورت میگیرد؟
به اعتقاد دکتر یوسفی، چنین روحیهای که در عدهای از مردان هست فقط به همین مسأله رانندگی ختم نمیشود، بلکه در خیلی از عرصههای اجتماعی نمود پیدا میکند. زنان در هر ساختار و ارگانی که باشند و به پیشرفت و مراتب بالاتری از مردان دست پیدا کنند سبب ناراحتی عدهای از مردان میشود و این موضوع برای آنها قابل قبول نیست. مردانی هم هستند که حاضرند بیکار بمانند اما یک زن بر آنها ریاست نکند: «همه اینها ناشی از فرهنگی است که از گذشتههای دور برایمان تا به امروز باقی مانده و در بافت اجتماع جریان دارد. گذشتهای که زنان اجازه فعالیت نداشتند و فرهنگ پدر سالاری و مرد سالاری بر جامعه غالب بود و به زنان به عنوان موجودی ضعیف و فرمانبر نگریسته میشد و جز این نقش دیگری برای زنان قابل قبول نبود. این شرایط هنوز هم در جامعه حاکم است و مردانی هستند که با این دید به فعالیتهای زنان از جمله رانندگی، نگاه میکنند و مدام میخواهند به زنان بقبولانند که در هیچ کاری خوب نیستند و رانندگی شان افتضاح است. در حالی که خودشان هم میدانند این موضوع واقعیت ندارد و دروغی بیش نیست، چراکه آمارها هم این مسأله را تأیید میکنند. آماری که طبق آنها تصادفات زنان بسیار پایینتر از مردان است.»
حالا که سخن از آمار به میان آمد بد نیست سری هم به اعداد و ارقام بزنیم تا بدانیم چند درصد از تصادفات منجر به جرح و فوت مربوط به زنان است؟ آنطور که از آمار بر میآید8/95 درصد تصادفات منجر به فوت و جرح مربوط به مردان و 2/4 درصد سهم زنان است. جالب است بدانید در امتحانات آییننامه نیز زنان تقریباً همه را درست میزنند ولی آقایان اینطور نیستند. زنان در شرکت در کلاس و آییننامه دقت بیشتری از مردان دارند و فقط مشکل آنها در استرسشان است که معمولاً بیشتر از مردان دچار استرس میشوند.
وسایلی که جلوتر از فرهنگشان به بطن جامعه میدوند
همیشه وسایلی هستند که ورودشان به یک جامعه آنقدر سریع است که فرهنگ استفاده شان را با خود نمیآورند. دکتر جاوید خدابخش، جامعه شناس، معتقد است ورود وسایل بدون فرهنگ استفاده شان یکی از بزرگترین دلایل بروز چنین مشکلاتی است: «این وسیله مانند خیلی از وسایل دیگری که وارد کشور میشوند بدون آنکه فرهنگ خود را هم به همراه بیاورد وارد و استفاده از آن در جامعه روز به روز مرسومتر شد و جامعه ما ماند و وسیلهای همگانی که هنوز فرهنگ استفادهاش نهادینه نشده است. همین امر هم دلیلی شد بر آنکه این وسیله برای خیلی از افراد بیشتر از آنکه جنبه رفاهی داشته باشد جنبه رقابتی دارد. این موضوع در کنار مسائل دیگری که به زنان اجازه حضور در اجتماع را نمیدهد قرار گرفت و سبب بروز چنین رفتارهایی شد؛ رفتارهایی که متأسفانه کم نیست و بسیار مشاهده میشود.
چه باید کرد که این نگاهها تغییر کند؟ به اعتقاد دکتر خدابخش نخستین قدم این است که زنان به خود اعتماد داشته باشند و تحت تأثیر چنین جوهایی قرار نگیرند.
مثلاً من بارها دیدهام که خود زنان در گروههای اجتماعی جوکهایی از پارک دوبل زنان میگذارند و آن را به سخره میگیرند در حالی که همه میدانیم و دیدهایم که خیلی از زنان بسیار بهتر از مردان پارک میکنند و بارها هم مردانی را دیدهایم که این کار را بخوبی انجام نمیدهند.
همچنین فرهنگسازی از طریق تمام مراجع مرتبط میتواند در طول زمان اثر خود را بگذارد و این نگاه را از جامعه دور کند و البته باید در کنار این فرهنگسازی، موارد تنبیهی را هم در نظر گرفت. پلیس باید با در نظر گرفتن جرایم بالا برای رانندگانی که سبب آزار و اذیت رانندگان دیگر میشوند، سبب کاهش این معضل شود.
خیابانها پر هستند از صحنههای تکراری. صحنههایی مثل وقتی که آقای راننده گردنش را جوری کشیده که رگ هایش بیرون زدهاند و تا آنجا که توانسته کمرش را کش آورده و خودش را تا نیمه از پنجره آویزان کرده، به تاخت میراند و سرعتش را تا آنجا بالا میبرد که هر لحظه امکان ترکیدن موتور میرود و با همان سرعت بالا از سمت راست میتازد و میراند و فاصلهاش را آنقدر به ماشین کناری نزدیک میکند که اگر خانم راننده در کارش ماهر نباشد و ناشیگری درآورد هر دوشان روانه آن دنیا میشوند.
آقای راننده در حالی که یک دستش را به فرمان گرفته، دست دیگرش را از پنجره ماشین بیرون آورده و در هوا میچرخاند و بلند بلند جملاتی را فریاد میزند: خانم برو بشین پشت ماشین لباسشویی ...