پاسخ :
علل نفوذ تشيع در ايران عبارت است از:
1. جاذبه اسلام و وجود مبارك پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله)
2. محبوبيت علويان؛ بويژه ائمه اطهار(علیهم السلام)
3. روحيه ظلم ستيزيِ ائمه و علويان
4. زهد، تقوا و عدالت امامان معصوم و علويان
بيگمان رهبران شيعي و پيروانشان در انجام فرايض ديني بسيار مقيد بودند و اسلام را با عمل خود به مردم معرفي ميكردند. مردم تفاوت بين اسلام ائمه و علويان را با اسلام امويان و عباسيان به خوبي درك ميكردند. سفيان ثوري ميگويد: «هل ادركت خيرالناس الا الشيع» آيا بهترين مردم را جز شيعه ديده اي؟
5. مظلوميت ائمه و علويان؛
ستم امويان و عباسيان به ائمه و علويان سبب گرايش مردم به تشيع شد.
يعقوبي، با اشاره به قيام زيد بن علي بن الحسين(علیه السلام) كه باعث شد علويان مظلوميت ديگري بعد از حادثه كربلا به دست آورند، ميگويد: از آن پس در خراسان، تشيع شايع شد و تبليغات عليه بنياميه رواج يافت.{1} عزاداريهاي فراوان ائمه، بويژه امام سجاد(علیه السلام)، در شهادت امام حسين(علیه السلام) نشانگر آن است كه ائمه: از اين عامل بهرهبرداري كافي را در جهت اظهار مظلوميت خويش مينمودند و به طبع آن، براي جهت گيريهاي سياسي لازم در ضديت مردم با دشمنانشان، استفاده ميكردند.{2}
تأثير اين مظلوميتها براي انسانهاي مؤمن و با انصاف زياد بود؛ به طوري كه سفيان ثوري به عيسي بن زيد بن علي گفت: هر كس كمترين ايماني داشته باشد، براي فشارها و كشتارها و تهديدهايي كه در مورد فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) ميشود، گريه خواهد كرد.
6. مواليان ايراني. شماري از ايرانيان كه در اواخر قرن اول هجري، و بيشتر در قرن دوم هجري، به كوفه آمدند و به فراگيري حديث پرداختند. كوفه، مركز تشيع، توانست عقايد شيعي را ميان ايرانيان مهاجر منتشر سازد. ايرانيان پس از بازگشت به وطن، عقايد شيعي را ميان مردم پراكنده كردند.
7. مهاجرت عربها و اشعريان به قم
طبق پارهاي از گزارشها، اهالي قم از ربع آخر قرن نخست هجري، شيعه شدهبودند و اين به سبب مهاجرت تعدادي از اعراب و اشعريان به آن منطقه بوده است. در روايتي آمده است: جمعي از مواليان ابن عباس در نيمه قرن اول به قم آمدند و آن جا ساكن شدند. نيز گفته شده كه بعد از قيام مختار در سال 67 ه’ ق، گروهي از بني اسد به قم هجرت كردند. بنابر نظر يعقوبي، بيشتر عربهايي كه ساكن قم شدند، از قبيله مذحج و پس از آن، اشعريان بودند.{3}
موسي بن عبداله سعد اشعري كه تربيت شده كوفه است، نخستين كسي بود كه به قم مهاجرت كرد و مذهب شيعه را در آن جا گسترش داد.{4} مهاجرت ساير عربها به نقاط ديگر ايران همچون خراسان، نهاوند و قزوين، سبب نشر شيعه در ايران شد. 8. 8.هجرت ناخواسته امام رضا(علیه السلام) به خراسان وجود امام رضا(علیه السلام) در خراسان باعث شد تا شخصيت آن بزرگوار به عنوان امامِ شيعه، براي مردم بيشتر شناخته شود و بر همين اساس طرفداران تشيع هر روز، بيشتر و بيشتر شدند.
9. مهاجرت سادات علوي
از دلايل مهم نفوذ تشيع در ايران، ورود سادات علوي به ايران بود. بيشتر اين افراد، شيعه بودند. البته بسياري از آنان شيعه زيدي و برخي ناصبي بودند.{5} شواهد بسياري براي اين مدعا وجود دارد. در يكي از مآخذ در اين باره مي خوانيم.
در مأخذ ديگري، وجود قبر امامزاده حمزه در شهر ري به عنوان نشانه وجود تشيع در اين شهر گزارش شده است.{6} از مقبرههاي سادات و امامزادهها، ميتوان تا حدودي - گر چه در حد احتمال - خطوط گسترش شيعه را در ايران ترسيم كرد. توضيح اين نكته لازم است كه اين بزرگان، كه براي آنها مقبره ساختهاند، جزو شخصيتهاي مهم علوي بودهاند و محبوبيت آنان به حدي بوده كه از زمان مرگ يا شهادتشان، قبرهايشان را به گونهاي محترمانه مشخص ميكردند تا از ديد ديگران مخفي نماند و هم مكاني براي اداي احترام به آنان و راز و نياز باشد. چنين شخصيتهايي در زمان حياتشان تأثيرات سياسي - مذهبي زيادي بر مردم داشتهاند و باعث نفوذ مكتب علوي در حوزه خويش شدهاند.
عوامل ياد شده و نظاير آنها، از اسباب رويكرد ايرانيان به تشيع بوده است. نفوذ تشيع در ايران به صورت دفعي نبوده؛ بلكه به طور تدريجي و تا قرنها به كندي صورت ميگرفته است.
از يك نگاه تشيع در ايران در 7 مرحله گسترش يافت:
1. گرويدن ايرانيان مقيم عراق به تشيع؛
2. نفوذ تشيع در بعضي از مناطق مركزي ايران، مانند قم؛
3. توسعه گرايشهاي شيعي با روي كار آمدن بني عباس؛
4. فتح طبرستان به دست علويان؛
5. برپايي حكومت آل بويه؛
6. بعد از حملات مغولها؛
7. روي كار آمدن دولت صفويه.{7}
از آنچه يادآوري شد روشن ميشود كه شبهه پيدايي تشيع به وسيله ايرانيها، بي اساس است چرا كه تشيع پيش از گرايش ايرانيها در عالم اسلام نفوذ داشته است.
پی نوشت ها:
[1].ر. ك: تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 326 (دارصادر، بيروت).
[2].البته شايد نكات ديگري هم براي فلسفه عزاداري از ديدگاه ائمه اطهار وجود داشته باشد.
[3].البلدان، احمد بن ابي يعقوب، چاپ شده به همراه اعلاق النفيسه، ص 374.
[4].تاريخ قم، حسن بن محمد قمي، ترجمه حسن بن علي قمي، ص 278 (تصحيح سيدجلال الدين تهراني، نشر توس، 1361).
[5].ر. ك: عمدْ الطالب، ابن عنبه، ص 71 و 200 و 253.
[6].ري باستان، حسين كريمان، ج 2، ص 51 (انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ دوم: 1371).
[7].اين بخش از پاسخ با استفاده از كتاب ارزشمند تاريخ تشيع در ايران، نوشته حجتالاسلام و المسلمين رسول جعفريان نگاشته شده است.