سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

روایت خواندنی شیخ صدوق از اعجاز امام رضا (علیه السلام)

صاحب این مرقد شریف دارای معجزات و کراماتی است که ایمان و یقین مرا کامل نموده است و من بر خود واجب کرده ام تا زنده هستم از مجاورت این امام بزرگوار و مهربان جدا نشوم.
کد خبر: ۷۸۰۴۶
۱۴:۲۹ - ۰۳ مهر ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیور:

به گزارش «شیعه  نیوز»،  مرحوم شیخ صدوق نقل می کند که شخصی به نام عبدالله ابیوردی که قبلا حاکم مرو بوده است گوید سالی در طوس به زیارت مرقد مطهر حضرت رضا (علیه السلام) رفتم داخل حرم بالای سر مبارک امام رضا ( علیه السلام) مرد بلندبالای ترک زبانی را دیدم که متوسل به امام هشتم ( علیه السلام) شده بود و اشک می ریخت و چنین دعا می کرد:

   پروردگارا! اگر فرزندم زنده است او را به من برگردان و اگر مرده است خبر مگر و محل دفنش را به من برسان. من پیش رفتم و ازا و پرسیدم که شما را چه شده است و چرا اینقدر گریه و بی تابی می کنید؟ گفت: من فرزند پسری داشتم که در جنگ اسحاق آباد گم شد و سال ها است که ازا و اطلاعی ندارم مادرش از فراق این فرزند شبانه روز گریه می کند و چون شنیده ام که در این مکان مقدس دعا مستجاب است به این مکان امده ام دعا کنم تا با عنایت خداوند فرزندم را پیدا کنم.

 من به حال او رقت کردم دستش را گرفتم از حرم بیرون بردم که او را به خانه ببرم و از او پذیرایی کنم و او را دلداری بدهم چون از حرم امام مهربان ( علیه السلام) بیرون آمدیم به جوانی زیبا و بلندقامت که تازه پشت لبش مو دراورده بود برخوردیم آن مرد چون آن جوان را دید او را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن و گریه کردن این پدر و پسر بعد از سال ها جدایی از برکت امام رضا ( علیه السلام) به یکدیگر رسیدند.

 آن مرد گوید من از جوان پرسیدم چگونه شد که به این شهر آمدی گفت بعد از جنگ اسحاق آباد من به طبرستان (مازندران کنونی) افتادم مردی خیرخواه مرا به خانه خود برد و از من نگهداری کرد چون به سن بلوغ رسیدم با اجازه او به سراغ پدر و مادرم آمدم و چون هیچ گونه اطلاعی از آنان نداشتم با کاروانی به مشهد امام رضا (علیه السلام) آمدم تا از امام رضا (علیه السلام) بخواهم که مرا به پدر و مادرم برساند. بعد آن مرد ترک زبان پدر این جوان گفت صاحب این مرقد شریف دارای معجزات و کراماتی است که ایمان و یقین مرا کامل نموده است و من بر خود واجب کرده ام تا زنده هستم از مجاورت این امام بزرگوار و مهربان جدا نشوم.

 پی نوشت ها:

 عیون اخبارالرضا (ع)، ج 2
کلیدواژه ها
امام رضا (ع)  |  شیخ صدوق  |  

منبع: جام

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
حاجت من را حضرت در کمتر از 18 ساعت دادحاجت خیلی مهم من را ومن وخانواده من کرامات ومعجزات بسیار زیادی را از حضرت علی ابن موسی علیه افضل الصلوه والسلام وعلی اعدائه اشد اللعن والعذاب دیده ایم تقریبا مشکلی پیش نمیاید مگر اینکه به حرم حضرت مشرف میشویم وبعد از مدتی حاجتمان براورده میشود ومن بر این مساله خدا را شاهدوناظر میگیرم ولی با معرفت به ان حضرت وبا تبری از اعداء حضرت مشرف میشویم وطوری سخن میگویم که گویا در حضور حضرت هستم وبا پدرم صحبت مبکنم برای مشکلم واو تا به اخر گوش میکند به حرف من ومن مشکلم را با تمام جزئیات میگویم بعد با صلوات ولعن دشمنانشان از حرم خارج میشوم والله وبالله العظیم