SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، عالم دنیا و
برزخ و قیامت که از آنها به عالم طبیعت و مثال و نفس (1) نیز تعبیر میشود، سه
مرتبه از مراتب وجود عالم هستی میباشد (2) که انسان با عبور از این عوالم سهگانه،
در مسیر کمال خود مهیای ورود به عالم اسما و صفات الهیه میشود.
عالم دنیا، عالم ماده و جسم و
جسمانیات است که از ماده تشکیل یافته است. بنابراین، عوارض و لوازم آن، مانند:
تزاحم، محدودیت و... را نیز دارا میباشد. بر این اساس، موجودات مادی از کمالات
وجودی ضعیفتری نسبت به دیگر موجودات عوالم دیگر برخوردار هستند.عالم دنیا، عالم
ایجاد و فساد و تغییر و تحول که همگی از عوارض ماده است، میباشد.
عالم دنیا، عالمی است که به وسیله
حواس پنجگانه ظاهری به حس در میآید و قابل مشاهده به حواس است؛ (3) اما عالم برزخ
که از آن به عالم مثال نیز تعبیر میشود، در مقایسه با عالم دنیا، مجرد و منزه از
ماده است؛ لکن عوارض و آثار ماده را دارد، مانند کیفیت و کمیت؛ یعنی موجودات برزخی
دارای شکل، حجم، اندازه، تعداد، رنگ و بو و دیگر کیفیات هستند.
در عالم برزخ، بر خلاف عالم ماده که
به دلیل غلظت و کثافتی که دارد، مانع از ادراکهای قوی میشود، به جهت نبودن ماده،
ادراکات انسان از قوت و شدت بیشتری برخوردار است. بر همین اساس، لذت، درد، خوشحالی،
غم، ترس و... انسان شدیدتر از عالم دنیا میباشد. صورت انسانها و موجودات برزخی،
رنگ و شکل و حجم دارد و در آنجا رنج و خوشحالی مسرت و غضب وجود دارد. (4)
از طرفى، عالم برزخ را «عالم خیال»
نیز میگویند. (5) خیال، یعنى عالمى كه در آنجا صورت
محض است و مادّه ندارد؛ هرچند صورتهایی كه در آنجا موجود است، بهمراتب از
موجوداتى كه در عالم مادّه است، قوىتر و عظیمتر، حركتش سریعتر، حزن و اندوه و
یا مسرّت و لذّتش افزونتر است؛ چون مادّه مانع از قوت و شدت این خصوصیات و ویژگیها
است و عالم برزخ چون از مادّه رهایی دارد، این معانى و خصوصیات در آنجا وافر و شدید
میباشد.
زمانی که این خیال همراه با بدن خاکی
انسان باشد، به آن عالم خیال متصل میگویند و هنگامی که از بدن خاکی انسان جدا شد
و به صورت مستقل به حیات خود ادامه داد و به عالم مثال کلی پیوست، به آن، عالم خیال
منفصل میگویند. (6)
عالم قیامت علاوه بر تجرد از ماده، از
مادیات (عوارض و لوازم ماده) نیز منزه و مجرد است و به همین دلیل، از اطلاق و تجرد
بیشتر نسبت به عالم برزخ برخوردار بوده و بر این اساس، وسیعتر و عظیمتر از عالم
برزخ میباشد. در واقع، دنیا نمونهاى است از عالم برزخ، و عالم برزخ، نمونهای
است از عالم قیامت.
هر چه از این عوالم محدود رو به جلو
برویم و به سوی اطلاق و تجرد بیشتر برویم، عوالم وسیعتر و عظیمتر میگردد. برعكس،
هر چه از عوالم اطلاق و تجرد رو به پایین بیاییم و تنزل كنیم، عوالم ضعیفتر و
كوچكتر میشود.
آنچه در این عالم مادّه مشاهده مى
كنیم، فقط نمونهای است از عالم برزخ، نه خود عالم برزخ.
آن عالم به قدرى وسیع است كه قابل
مشاهده با چشمان ظاهرى نیست و با حواسّ پنجگانه ظاهری ادراك نمى شود. این حواس،
براى ارتباط انسان با عالم طبع و مادّه است و نمیتواند ارتباط انسان را با عالم
بالاتر از عالم مادّه برقرار سازد.
بنابراین، موجودات برزخی اصولًا قابل
پایین آمدن و نشان دادن در آیینه مادّه نیست؛ بلكه عالم مادّه آنچه را كه در خود
از عالم برزخ نشان میدهد، فقط به اندازه گنجایش خود مادّه است.
همچنین عالم قیامت و حقایق و موجودات
عالم نفس، قابل پایین آمدن و نشان دادن در آیینه برزخ و صورت مثالى نیست و آنچه را
برزخ از قیامت نشان میدهد، فقط به اندازه خود و در خور گنجایش خود او است.
اگر عالم نفس را عرش پروردگار و عالم
مثال را عالم كرسى قرار دهیم، طبق روایتى كه از حضرت صادق (علیه السلام) وارد شده
است، نسبت آنها به یكدیگر و به عالم طبع و مادّه خوب مشخّص میگردد. امام صادق (علیه
السلام) روایت میكند: «قَالَ أَبُوذَرٍّ: یا رَسُولَ اللَهِ! مَا أَفْضَلُ مَا
أُنْزِلَ عَلَیكَ؟ قَالَ: ءَایةُ الْكُرْسِىِّ؛ مَا السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَ
الارَضُونَ السَّبْعُ فِى الْكُرْسِىِّ إلَّا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ بِأَرْضٍ
بَلَاقِعَ، وَ إنَّ فَضْلَهُ عَلَى الْعَرْشِ كَفَضْلِ الْفَلَاةِ عَلَى
الْحَلْقَة؛
ابوذر غفارى از حضرت رسول خدا (صلی
الله علیه اله) سؤال میكند كه: از میان آیاتى كه بر شما نازل شده است، كدامیك
بافضیلتتر است؟ حضرت فرمود: آیة الكرسى. تمام آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى
هفتگانه، نسبت به كرسىِّ خدا مثل یك حلقهای است كه در بیابان پهناور انداخته
باشند، و نسبت فضیلت عرشِ خدا به كرسىّ خدا، مثل نسبت همان بیابان است نسبت به آن
حلقه.» (7)
پینوشتها:
1. البته اصطلاح عالم عقل برای قیامت، در
بین حکمای اسلام شایعتر و مشهورتر میباشد و تعبیر به عالم نفس که در متن پاسخ
آمده است، اصطلاحی است که در اطلاق به عالم قیامت کمتر رواج دارد و بیشتر، این
اصطلاح را برای عالم برزخ و مثال به کار میبرند؛ برای نمونه، ر.ک: مجمع البحوث
الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، مشهد، نشر مجمع البحوث الاسلامیة، 1414
هـ.ق، ص 200.
2. جهت اطلاع تفصیلی از دیدگاههای
متفکران مسلمان، ر.ک: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم،
مکتبة المصطفوی، 1368هـ.ش، ج 2، ص342-348؛ ابن سینا، الاشارات والتنبیهات،
نشر البلاغه، بیتا، ج 3، ص 9-2، 120، 221-217 و 253 و 412؛
طباطبایی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مؤسسه امام خمینی، بیتا، ج 4، ص
1252-1237.
3. جهت اطلاع تفصیلی، ر.ک: مصباح یزدی،
محمدتقی، آموزش فلسفه، ج 2، درس 42، ص 134.
4. همچنین برای تفصیل بیشتر، ر.ک: ربانی
گلپایگانی، علی، ایضاح الحکمة فی شرح بدایة الحکمة، ص 581، (الفصل الثالث فی
المثال)، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، زمستان 1386.
5. ر.ک: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة،
قم، مکتبة المصطفوی، 1368 هـ.ش، ج 4، ص 51- 52.
6. ر.ک: ملاصدرا، پیشین، ج 1، ص 299-
300.
7. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی،
تهران، چاپخانه علمیه، 1380 هـ.ش، ج 1، ص 137؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین،
معادشناسی، مشهد، نشر نور ملکوت قرآن، 1417 هـ.ق، ج 2، ص 160-168.