SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، از منظر علمی، فرد وسواس کسی است که به طور مداوم و تکرار یافتهای، فکر و تصوری کم ارزش و غیر قابل اعتنا به ذهنش خطور میکند که موجب اضطراب او میشود و به انجام رفتارهای غیرعادی برای برطرف کردن آن اضطراب میکشاند.
البته وسواس عملی نیز وجود دارد که تعریف آن «عبارت است از پاسخهایی که به فکر وسواسی داده میشود و افکاری است که به عمل منجر میگردد؛ مثل شستن مکرر دست و صورت، نجس دانستن همه جا یا مسائل دیگر.»[1]
ولی از دید شرعی، فردی که دچار وسواس است، فردیست که بسیار به سرعت نسبت به تکلیف شرعیاش اطمینان پیدا کند؛ در حالی که به این راحتیها درک انجام شدن این تکلیف به او دست نمیدهد.
به عنوان مثال، با احتمال بسیار کمی یقین پیدا میکند که لباسش نجس شده و باید آن را بر طرف کند؛ ولی با چند بار شستن اطمینان به پاک شدن لباسش پیدا نمیکند.
نباید از یاد ببریم که رفتار ما با فردی که دچار وسواس شده است، لازم است کاملا معقول و منطقی باشد؛ همچنانکه با هر بیماری دیگری رفتار میکنیم؛ بدین معنی که هم فرد دچار وسواس، نسبت به مشکل خود با دید و نگاه بیماری بنگرد و آن را انکار نکند و در پی درمان آن باشد و هم اینکه اطرافیان، خواه دوستان و آشنایان و خواه خانواده و اقوام فرد به دید بیمار با او روبه رو شوند و سعی کنند از هر گونه تمسخر و تحقیر او جدا خودداری کنند.
نکته قابل اهمیت این است که خود شخص وسواس رنج و سختی زیادی را از این بابت تحمل میکند، هر چند در ظاهر خود را فرد عادی جلوه دهد، ولی از جهت درونی حالت عذاب آوری برای او دارد.
لذا تحقیر و یا توهین به چنین فردی، ای بسا انسان را به دردی مشابه آن مبتلا خواهد کرد؛ همچنانکه در روایات نسبت به این مسأله تذکر داده شده است.
چه بسا منطقیترین روش رفتاری اطرافیان با چنین فردی، اول احترام گذاشتن به فکر و دغدغه او و پرهیز کردن از هر گونه تحریک و انزوای بیشتر او از اجتماع و جامعه است. دوم نیز ایجاد زمینه و محیطی فکری جهت حل مشکل فردی که گرفتار وسواس است.
افرادی که گرفتار این بیماری هستند، از جهت شدت و ضعف و نوع آن متفاوت هستند؛ برخی از این بیماران از وضعیت هشدار نیز گذر کردند؛ مثل کسی که در یک مهمانی رسمی، گاه و بیگاه و بدون دلیل به سمت آشپزخانه میرود و چندین مرتبه دست خود را از نوک انگشتان تا آرنج آب میکشد.
این گونه افراد جز اینکه به یک مشاور احیانا روان پزشک خبره مراجعه فوری و اضطراری داشته باشند، راه حل دیگری نخواهند داشت و نباید وقت را از این بابت تلف کرد و آنها را با توجیهات و هدایتهای نادرست، از مسیر درمان منحرف کرد.
ولی بیشتر افرادی که دچار وسواس هستند، اشخاصیاند که نسبت به رفتارهای خود آگاهی داشته و برای رفتارهای خود دلیل عقلی و چه بسا دلیل شرعی نیز داشته باشند؛ به طوریکه نظر و دیدگاه شما برایشان ارزشمند نیست و هیچ اعتنایی به حرفهای دیگران ندارند.
بر اساس برخی تحقیقات به عمل آمده، بهره هوشی چنین افرادی که دچار این بیماری هستند، در سطح متوسط و حتی بالاتر از آن میباشد. از این رو نباید رفتار و واکنش آنها را حمل بر کم هوشی آنها کرد و از طرفی جهت حل مشکل آنها لازم است که یک فرد خبرهای که پاسخ گوی استدلال و دیدگاههای آنهاست، اقدام کند، نه هر شخص عادی و کار نا بلد.
باید قبول داشته باشیم که یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با چنین بیماری، درمان از جهت دارویی است. امکان دارد که درمان دارویی، تمام درمان نباشد؛ ولی حداقل بخشی از فرایند درمان چنین فردی که دچار وسواس است، خواهد بود.
پس اگر تصور میکنید وقت و زمانی که برای غسل صرف میکنید چند برابر فرد عادی است، یا اگر برای به جا آوردن دو رکعت نماز صحیح و درست، بیش از حد خود را عذاب میدهید و خلاصه اگر کوچکترین رفتارهای وسواس گونهای دارید، این مسأله را باید جدی گرفت و به سرعت به دنبال درمان آن بود.
راهکار بعدی به ویژه برای کسانی که توجیه شرعی برای رفتارهای وسواس گونه خود دارند، حل ابهامات و اشکالات شرعی آنهاست.
از آنجایی که ریشه خیلی از رفتارهای آنها توجه بیش از حد در بررسی و تحلیل عقلی مسایل و حکمهای فقهی و شرعی است، اگر شکل منطقی و درست با این نگاه نادرست یا تلقی نادرست از احکام شرعی برخورد شود، بخش عظیمی از مشکلات این گونه افراد حل خواهد شد.
در اینجاست که یک کارشناس خبره و توانمند، قادر خواهد بود مشکل اصلی رفتارهای وسواس گونه این افراد را بر طرف کند؛ زیرا بخش عمده این مشکل به شیوه آموزش و یادگیری افراد از مسایل شرعی بر میگردد. در این خصوص آموزش و یادگیری تکلیفهای دینی به روش عملی و به شیوه میدانی، گره بسیاری از مشکلات را باز خواهد کرد.
امامان معصوم علیهمالسلام نیز خیلی از احکام شرعی را به شیوه عملی و دیداری به یاران و اصحاب خود آموزش میدادند و به گونهای نشان میدادند که ارزش ذاتی برای طهارت و نجاست واقعی قائل نبودند و در رعایت این مسایل به همان ظاهر بسنده میکردند.
به عنوان مثال وسط بیابان دعوت یک صحرانشین را میپذیرفتند، از غذایش تناول میکردند، از آب و شیر درون خیمهاش مینوشیدند و... . با آنکه احتمال نجس بودن زندگی و ظرف و غذای این گونه افراد بیابان نشین که در عمرشان آب کر ندیدهاند، چیزی بیش از 99 درصد است.
یا اینکه امام معصوم علیهالسلام وارد خانه شخصی میشدند و لباس خود را به کنیز خانه میدادند تا آن را شست و شو دهد و بعد با همان لباس نماز به جا میآوردند یا بعد از حمام کردن، دیده میشد که امام با پای برهنه روی رطوبت کف حمام که احتمال نجس بودن آن هم ضعیف نبود، پا میگذاشتند و بعد به خانه میرفتند و با همان وضعیت، نماز به جا میآوردند.
این مصادیق و نظیر اینها بهترین الگوی عملی برای درک حقیقت مسایل شرعی است که متأسفانه در حال حاضر چندان عملی نیست؛ زیرا جوان امروزه در طول عمرش شیوه وضو گرفتن یک مرجع تقلید را از نزدیک مشاهده نکرده است تا اطمینان پیدا کند که وضوی بیشتر مردم، عوامانه نیست؛ بلکه صحیح و شرعی است.
در این خصوص پیشنهاد میدهیم افرادی که در معرض این مشکل هستند، حتما به یک کارشناس خبره مراجعه کرده و فهم درست احکام شرعی را همراه با شکل درست و صحیح عملی آن آموزش ببینند.
در صورت در دسترس نبودن کارشناس خبره، میتوان از نرم افزارهای آموزشی که همراه با فیلمهای کوتاه نحوه انجام احکام شرعی را یاد بگیرند، همانند برنامه نور الاحکام که موسسه کامپیوتری نور به شکل بسیار زیبایی تهیه کرده و بسیاری از احکام شرعی را به شکل صحیح آموزش میدهد.
قاعدههای ناشناخته
جدا از شیوه عمل و رفتار افراد، این نکته که دانستن و آگاهی برخی از احکام دینی بخش بسیار مهمی است، که متأسفانه خیلی از جوانان به دلیل نداشتن آگاهی و اطلاعات درست و کافی، خود و اطرافیان را به زحمت انداخته و چه بسا از دین و دینداری بیزار و متنفر میشوند.
به عنوان نمونه، فردی گمان میکرد که از جهت شرعی، ماشین لباسشویی خانهشان لباسهای نجس را پاک نمیکند، به همین خاطر لباسهای خود را به طور جداگانهای آب میکشید و روی طناب مخصوص به خودش پهن میکرد. علاوه بر آن، گمان کرده بود که پارچههایی که در آشپزخانه استفاده میشد، مانند پارچه دم کشی برنج و... همگی در همین ماشین لباسشویی شسته شده و به قاعده همه آنها باید نجس باشند. روی همین حساب، در زیر زمین خانه پدری، به صورت جداگانه برای خود غذا درست میکرد و عملا همچون راهبها زندگی جداگانه و انفرادی عذاب آوری برای خود ایجاد کرده بود.
حال آنکه اگر این فرد برخی از مسائل شرعی، مانند مسأله انتقال پیدا نکردن نجاست از ملاقی دوم نجس را میدانست و آگاهی داشت، کار او به این جاها کشیده نمیشد.
امام على علیهالسلام در نهج البلاغه مىفرماید: «لا تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ جاهل را نمیبینی مگر در حال افراط یا تفریط است.»[2] افراط و تفریط هر دو نشانه جهل و نا آگاهی است.
افرادی که با فرهنگ دینی و روح تعالیم شیعه آشنا باشند، به خوبی آگاهند که مسائل طهارت و نجاست در عین اهمیت داشتن و ضرورت توجه به آن و... جایگاه بسیار پایینتری از دیگر احکام عبادی و اخلاقیات و مانند آنها دارد و رعایت بیش از ضرورت طهارت و نجاست و احتیاطهای خودسرانه، هیچ ارزش و فضیلتی ندارد و چه بسا خود عامل دوری از خدا و گرفتار شدن به معصیت اسراف و اذیت دیگران و ضرر رساندن به خود است.
از قول یکی از بزرگان نقل شده است که احتیاط در طهارت و نجاست، عدم احتیاط است.[احتیاط در عدم احتیاط است]
شخصی نزد یکی از مراجع عظام رفت و سوال کرد: اگر بین نان، فضله موش مشاهده شد، چه باید کرد؟ در برابر این سوال، یک نیمچه وسواسی میگوید از آنجایی که به طور حتم فضله موش در بین آرد بوده، در نتیجه خمیری که از آن به عمل آمده، نجس خواهد بود و نه تنها نان بلکه وسائل خمیرسازی و سینی و کوره و دست و بال شاطر نیز همگی نجس شدهاند. ولی این مرجع بزرگوار این طور پاسخ دادند که تنها همان قسمت جزئی از نان را نباید خورد؛ ولی بقیه نان پاک است و میتوان استفاده کرد.
این پاسخ بر این اساس شکل گرفته است که ایشان اینگونه فرض کرده است که چه بسا، این فضله بعد از پهن کردن خمیر روی سینی از طریق سبوسی که روی سینه ریخته میشود وارد خمیر شده و چون رطوبت درون خمیر عامل سرایت نجاست نیست، تنها محیط اطراف خودش را نجس کرده و باقی نان پاک خواهد بود.
وسواس در نماز
از آنجایی که نماز ستون دین و معراج مومن است، وسواس داشتن در خواندن، قرائت و عبارات نماز، نمایشنامه خندهداری ایجاد میکند که به همه چیز شباهت دارد جز گفتوگو با خدا.
بهترین راه حل برای این افراد، این است که این آگاهی را داشته باشند که تکرار کردن یک کلمه به دفعات مکرر برای ادای درست و صحیح حرف از مخرج خاص آن، در برخی از موارد شکل و صورت نماز را بر هم میزند.
به عنوان مثال، فردی که در خواندن نمازش، چندین بار، یک کلمه را تکرار میکند، مثل این است که در مقابل یک فرد خیلی محترم، در حال صحبت کردن است، امّا چندین بار به دفعات یک کلمهای را تکرار کند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟...
عبدالله بن سنان میگوید: خدمت امام جعفر صادق علیهالسلام بودم، از شخصی یاد کردم که گرفتار(وسوسه) وضو و نماز خود بود و گفتم: او مرد عاقل و خردمندی است. امام صادق علیهالسلام فرمود: «او چه عقلی دارد، در حالی که اطاعت از شیطان میکند؟ عرض کردم: چگونه از شیطان اطاعت میکند؟ فرمود: از او بپرس این وسوسههایی که عارضش میشود از کجا میآید؟ در پاسخ تو خواهد گفت: از کارهای شیطان است.»[3]
از جهت فقهی، فرد باید در حد عرف تلاش کند کلمات را به درستی ادا کند و بیش از این مقدار نیز لازم نیست.
لذا لازم است که فرد، یک بار نماز خود را به طور عادی بخواند و از کسی که اهل تجوید است، بخواهد که حداقلهای آن را تأیید کند. در آن صورت دیگر حساسیت به خرج دادن و تکرار کردن بیهوده کلمات و حروف، جز از شکل و روح انداختن نماز و دور شدن از لذت و زیبایی این فریضه الهی هیچ فایدهای برای فرد نخواهد داشت. در این باره امام محمد باقر یا امام جعفر صادق علیهماالسلام فرمودند: «شیطان پلید را با شکستن نماز خود عادت ندهید [که شما را فریب دهد و به وسوسه بیاندازد] زیرا با این کار، او در شما طمع میکند. شیطان پلید است و به آنچه عادت داده شد، عادت میکند؛ پس هر گاه برای یکی از شما اشتباهی پیش آمد، به آن اعتنا نکند و نمازش را خیلی نشکند؛ چرا که اگر چندین بار چنین کرد، دیگر برای او شک پیش نمیآید.»[4]
همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیهالسلام درباره وسواس سوال شد و حضرت این گونه جواب فرمودند: «چیزی نیست، زیاد ذکر لااله الا الله را بگو.»[5]
منبع:
[1]. وسواس، مصطفی زمانی، انتشارت پیام اسلام
[2]. نهج البلاغه، حکمت 70
[3]. وسائل الشیعه، ج1، ص46
[4]. فروع کافی، ج3، ص358
[5]. اصول کافی، ج2، ص310
منبع: رسا
انتهای پیام/ ح . ا