سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

وفات عقیلة بنی هاشم؛

نفس زکیه‌ای که نائبة الحسین(علیه السلام) شد

در اهمیت جایگاه والای حضرت زینب(علیها السلام) همین بس كه ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث، خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)در دفاع از حق امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حضور اصحاب پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) ایراد فرمودند، از زینب کبری(علیها السلام) روایت نمود.
کد خبر: ۷۲۹۸۲
۱۱:۰۰ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

«شیعه نیوز»: بر طبق نگارش برخى از محققان ولادت حضرت زینب(علیها السلام) پنجم ماه جمادى الأولی سال پنجم یا ششم هجرى و در مدینه منوره است. نقل شده، هنگام تولد حضرت زینب (علیها السلام)، بیت نبوی (صلی الله علیه وآله) انتظار تولد آن حضرت را می کشیدند و وقتی آن جناب به دنیا آمد این مژده و بشارت پخش شد که حضرت زهرا (علیها السلام)، دختر به دنیا آورده است،حضرت زهرا (علیها السلام) داراى چهار فرزند پسر و دختر است که عبارتند از: حضرت امام حسن (علیه السلام) (فرزند اول) و امام حسین (علیه السلام) (فرزند دوم) و زینب کبرى (علیها السلام) (فرزند سوم) و زینب صغرى (علیها السلام) که کنیه ‏اش امّ‌کلثوم است (فرزند چهارم) و همچنین محسن (علیه السلام) فرزند پنجمی که در حادثه هجوم بر در خانه حضرت زهرا (علیها السلام) از دنیا رفت.

نام، کنیه و القاب حضرت‏ زینب (علیها السلام)

هنگامى که آن حضرت، متولّد شد، مادرش حضرت زهرا (علیها السلام) او را نزد پدرش امیر المؤمنین (علیه السلام) آورده گفت: این نوزاد را نام گذارى کنید، ولی حضرت فرمود: من از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در این کار پیشی نمى‏ گیرم. در این ایام، حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) در مسافرت بودند. پس از مراجعت از سفر، امیر المؤمنین (علیه السلام) به حضرت عرض کرد: نامى براى این نوزاد انتخاب کنید، رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  فرمود: من بر پروردگارم، در این امر، سبقت نمى ‏گیرم. در این هنگام جبرئیل (علیه السلام) فرود آمده، سلام خداوند بزرگ را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را «زینب» بگذارید! خداوند این نام را براى او برگزیده است، آنگاه مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) گریست همان طور که هنگام ولادت امام حسین (علیه السلام) گریست، و فرمود: «هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین (علیه السلام) گریسته باشد».

 و حضرت توصیه فرمودند که این طفل را همواره گرامى بدارید؛ چون او شبیه جده‏ اش خدیجه کبرى‏(س) است. یعنى همان‏گونه که حضرت خدیجه‏ (علیها السلام)در آغاز بعثت ‏با شجاعت و فداکارى متحمل زحمات زیادى شد تا نهال نورسته اسلام حفظ و بارور شود، حضرت زینب‏(علیها السلام) نیز با صبر و ایثار و تحمل سخت‏ترین فشارها از به خطر افتادن اساس اسلام جلوگیرى به عمل مى‏ آورند.

زینب کبرى تا حدود پنج ‏یا شش سالگى، تحت اشراف شخص پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و در آغوش مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) پرورش یافت و از این پس، مسؤولیت تربیت و پرورش او به عهده على‏ (علیه السلام) گذارده شد. تا اینکه در سال 17 هجرى به همسرى پسرعمویش، عبدالله بن جعفر درآمد. سالها بعد زمانی که مردم با امیرالمؤمنین على بن ابى ‏طالب‏(علیه السلام) بیعت کردند، حضرت براى یارى پدر از مدینه به کوفه رفت و در مدت پنج‏ سال دوران سخت‏ حکومت على‏(علیه السلام)، همواره یار و تسکین بخش غم‏هاى پدر بود و زنان کوفه را آموزش مى ‏داد.

چون على‏ (علیه السلام)در محراب عبادت با شمشیر ابن ملجم مرادى ملعون ضربت‏ خورد، پرستارى آن حضرت را برعهده گرفت و به دنبال شهادت امیرالمؤمنین ‏(علیه السلام) و هنگام نوبت امامت ‏برادر بزرگش امام حسن‏(علیه السلام) در کنار برادر قرار گرفت و آن‏گاه که امام حسن(ع) از کوفه به مدینه برگشت، به همراه ایشان به مدینه آمد. وقتى که در سال 50هجرى معاویه حضرت امام حسن(‏علیه السلام) را مسموم کرد باز غمخوارى و پرستارى برادر با زینب بود و پس از شهادت امام حسن‏(علیه السلام) در خدمت امام حسین‏(علیه السلام) بود و زمانى که در سال 60 هجرى امام حسین‏(علیه السلام)عازم مکه شد، به همراه آن حضرت از مدینه خارج گردید و از آن لحظه به بعد تا روز عاشورا در خدمت‏ به قیام اباعبدالله‏(علیه السلام)تلاش مى‏ کرد و لحظه‏ اى از آن حضرت جدا نگردید. نقل مى‏ کنند در جریان حرکت‏ به سوى عراق ابن عباس به امام حسین‏(علیه السلام)گفت اگر ناگزیر باید به این سفر بروید، حداقل این زنان و بچه‏ ها را با خود نبرید. در این لحظه، حضرت زینب(علیها السلام)‏خطاب به ابن عباس فرمود: ... سوگند به خدا از حسین جدا نخواهم شد، همراه او خواهم بود با او زندگى کرده و با او مى‏ میرم.

کنیۀ حضرت زینب (علیها السلام) امّ کلثوم و امّ الحسن است. اما حضرت زینب (علیها السلام)، القاب زیادی دارند که در ذیل به بعضی از آنها به همراه معانی شان اشاره می شود:

۱- عالمة غیر معلّمة: داناى بی آموزگار.

۲- فهمة غیر مفهّمة: فهمیده بدون‏ فهماننده.

۳- کعبة الرّزایا: قبله رنج ها.

۴- نائبة الزهراء (علیها السلام): جانشین و نماینده حضرت زهرا (علیها السلام).

۵- نائبة الحسین (علیه السلام): جانشین و نماینده حضرت حسین (علیه السلام).

۶- عقیلة بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم،‏ عقیلة النساء: خردمند بانوان، عقیلة خدر الرسالة: خردمند پرده‏نشینان رسالت، عقیلة الطالبیین: زن خردمند از خاندان حضرت ابو طالب (و در بین طالبیان)، عقیلة الوحى: بانوى خردمند وحى، عقیلة النبوّة: بانوى خردمند پیامبرى، عقیلة القریش: بانوى خردمند از قریش، سیدة العقائل: بانوى زنان خردمند.

۸- عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) (علیه السلام).

۹- کفیلة السجّاد: سرپرست حضرت سجّاد (علیه السلام).

۱۰- سرّ أبیها: راز پدرش على (علیه السلام).

۱۱- الصدّیقه الصغرى: صدّیقۀ کوچک تر. به این لقب ملقب شده تا با مادرش صدّیقه کبرى فاطمه زهرا (علیها السلام)، اشتباه نشود. چه این که به ایشان زینب کبرى گفته مى ‏شود تا میان او و دیگر خواهرش (ام کلثوم) که به نام و کنیه او خوانده مى ‏شود، فرق باشد.

۱۲- عابدة آل على: پارساى خاندان على (علیه السلام).

۱۳- بطلة کربلاء: قهرمان کربلا.

۱۴- عظیمة بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود.

۱۵- الباکیة: بانوى گریان.

۱۶- سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا.

۱۷- امینة اللّه: امانت‏دار الاهى.

۱۸- آیة من آیات اللّه: نشانى از نشانه‏هاى خداوند.

۱۹- مظلومة وحیدة: ستمدیده تنها.

۲۰- صابرة محتسبة: پایدارى‏کننده به حساب خداوند و براى خداوند.

همسر و فرزندان حضرت زینب (علیها السلام)

همسر زینب کبرى (علیها السلام)، عبد اللّه بن جعفر (پسر جعفر طیّار) است. وى، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى که پدرش «جعفر بن ابى طالب» به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طیّار در جنگ موته، به همسرى أبوبکر، سپس على بن ابى طالب (علیه السلام) در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بود، به ویژه که پدرش سردار شهید جبهه اسلام به شمار مى ‏آمد. همچنین مورد علاقه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین (علیه السلام) داشت و مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.

جناب عبد اللّه بن جعفر، پسرعموی حضرت زینب (علیها السلام) است و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با موافقت این ازدواج، به این سفارش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عمل نمود که روزی آن حضرت نگاه مبارکش به فرزندان علی و جعفر (علیه السلام) افتاد و فرمود: «دختران ما از آنِ پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند».

نقل شده که حضرت زینب (علیها السلام) در هنگام ازدواج با عبدالله، 11 ساله بوده است و فرزندان آن حضرت، چهار پسر و یک دختر بوده اند به نامهای: علی، عون ألاکبر، محمد، عباس و ام کلثوم. از بین این فرزندان، عون و محمد در کربلا حضور داشته و در رکاب حضرت سید الشهدا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.

فضایل حضرت زینب(علیها السلام)

حضرت زینب(علیها السلام) چهره ای نورانی همچون ماه داشت. پیامبر (صلی الله علیه وآله) در هنگام تولد او فرموده بود به همه حاضرین و غائبین امتم بگویید که این دختر را محترم بدارند که نمونه و نماینده خدیجه کبری (س)است. حضرت سجاد (علیه السلام) در وصف عمه‌اش زینب کبری(علیها السلام) فرمود:«انت بحمدالله عالمة غیر معلّمة، فهِمة غیرُ مفهمة؛عمه جان! به حمدالله، دانش تو، دانشی الهی است و فهمی که در قلب شریف تو وجود دارد از منبع فیض الهی است». ایشان به مدت پنج سال، وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) را درک نمودند و این پنج سال، فرصتی بود که از نور وجود این دو دردانه زمان، بهره گیرد، در دامان پر مهر و عطوفت آنان رشد نماید، از جرعه‌های معرفت سیراب شود وحدیث صبر واستقامت در دفتر وجودش بنگارد.

همراهی در سفرکربلا

هنگام حرکت به سوی کربلا، همراه برادر عازم این سفر پر بلا شد تا برادرش را در انجام امر الهی با صبر و استقامت یاری کند. حضرت ابا‌ عبدالله الحسین (علیه السلام)، در واپسین لحظات عمر شریف خود سفارشاتی به خواهر نمود و رسالت تبلیغ واقعه کربلا را بر دوش ایشان گذارد و زینب کبری (علیها السلام) هم در انجام رسالت خویش زره‌ای کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت به کار برد تا اسلام زنده بماند.

مهمترین خدمت حضرت زینب (علیها السلام)، پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) هدایت و رهبری، حفاظت و مراقبت از اسراء، دلداری دادن به بازماندگان شهدا و نیز حفاظت از جان امام سجاد(علیه السلام) و رساندن پیام عاشورا و شهداءکربلاء به گوش جهانیان بود. او با خطبه‌ های خود توانست از اسلام و حیثیت آن دفاع کند و پاسخگوی یاوه سرایی‌های یزید و یارانش باشد. ایجاد تحول و انقلاب در کوفه و شام و بسیاری ازکارها که حضرت زینب کبری (علیها السلام) در جریان اسارت انجام داد، تنها بخشی از خدمات آن مخدره در قیام عاشوراء بود، اگر زینب کبری (س) آن خدمات ارزنده را به اسلام ارائه نمی‌داد، نهضت عاشورا، راهبری پس از شهادت سیدالشهداء نمی‌داشت، اسرا و خصوصاً اطفال، جانشان در خطر قرار می‌گرفت و امام سجاد(علیه السلام) که جانشین امامت بعد از امام حسین (علیه السلام) بود از خطر مرگ حفظ نمی‌شد و پیام کربلاء به شهرهای دیگر ابلاغ نمی گردید و در نتیجه نهضت عاشورا، پایان پیروزمندانه‌ای نمی‌داشت.

وفات حضرت زینب (علیها السلام)

زینب (علیها السلام)، بانوی مهربان و صبوری که در تمام سال های عمرش، در کوچه پس کوچه های اندوه و مصیبت و فداکاری و عشق دویده بود، پس از عاشورا، پس از رفتن آخرین دل خوشی و آخرین امیدش حسین (علیه السلام)، دیگر تاب تحمل دنیا را نداشت و با کوله باری از غم و محنت و فراق و رضایت و تسلیم، رحلت فرمود. در تاریخ وفات حضرت زینب (علیها السلام)‏ همانند تاریخ ولادت وی، اختلاف نظر وجود دارد. از عبیدلى که از نسب‏شناسان مشهور است، در «اخبار الزینبیّات» پس از ذکر داستان تبعید آن حضرت از مدینه به دستور یزید، نقل شده که آن حضرت، مصر را انتخاب کرده، در شام­گاه روز یک­شنبه پانزدهم ماه رجب سال ۶۲ هجرى در آن جا دیده از جهان فرو بست و در خانه مسلمة بن مخلّد انصارى، والى آنجا، دفن شد. قول دیگر آن است که آن حضرت در نیمه رجب سال ۶۵ هجری در دمشق رحلت فرموده است. سنّ آن حضرت هنگام ارتحال، ۵۵ یا و ۵۸ ساله ذکر شده است.

مرقد حضرت زینب (علیها السلام)

درباره اینکه حضرت زینب (علیها السلام) در چه مکانى از دنیا رفته و مدفون شده، سه احتمال وجوددارد: قاهره، شام و مدینه.

عمده سیره نویسان مرقد آن بانوى بزرگ را «قاهره» و «شام» گفته اند.  کسانی که مرقد آن حضرت را در مصر دانسته اند، چنین گزارش داده اند که بعد از مراجعت کاروان باقى مانده واقعه کربلا از شام به مدینه، جوّ عمومى مدینه نا آرام شد. حاکم مدینه نامه اى براى یزید نوشت و وضع پیش آمده در مدینه و نقش حضرت زینب (علیها السلام) در بیدارى و مقاومت مردم را براى یزید توضیح داد. یزید درپاسخ نوشت که زینب را از مدینه اخراج کند. حاکم مدینه اصرار داشت که زینب (علیها السلام) از مدینه خارج شود. سرانجام حضرت (علیها السلام) از مدینه به مصر مهاجرت نمود و مورد استقبال حاکم مصر وعده زیادى از اهالى مصر قرار گرفت. حضرت زینب (علیها السلام) بعد از گذشت حدود یک سال، در قاهره رحلت نمود.

اما آنان که گفته اند: مقبره حضرت زینب (علیها السلام) در شام است، ضمن نقل این داستان که حاکم مدینه در پى اخراج و تبعید حضرت زینب(علیها السلام) بر آمد، به نقل دیگرى پرداختند و آن این است:موقعى که واقعه حرّه و غارت و کشتار مردم مدینه در سال ۶۲ هجرى توسط یزیدیان رخ داد، عبدالله بن جعفر براى اینکه ناراحتى همسرش زینب (علیها السلام) تجدید نشود و قدرى از غم و اندوه او کاسته شود، و براى در امان ماندن از مرض وبا و طاعون که در مدینه شایع شده بود، به همراه همسرش زینب (علیها السلام) به سوی مزرعه ای در شام رفتند و در آنجا اقامت گزیدند تا اینکه حضرت زینب (علیها السلام) مریض شد و در آن دیار از دنیا رفت. پس از زینب کبری (علیها السلام)،ام کلثوم دختر دیگر حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام) که نام او زینب صغری بود، مشهور به زینب کبری شد و به مصر رفت.

فضایل و اوصاف زینب (علیها السلام)

حضرت زینب‏(علیها السلام) به اعتراف همه تاریخ ‏نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‏هاى والاى اخلاقى و الهى بودند و در سایه این کمالات به مرتبه‏ اى از منزلت انسانى دست ‏یافتند که شایستگى محرم راز الهى و امین ودایع امامت و ولایت‏ بودن را حداقل در بخشى از عمر شریفشان به خود اختصاص دادند. حضرت این کمالات را به برکت عنایات خاص الهى و پاکى سرشت و نحوه تربیت و پرورش در دامن پیامبر (صلی الله علیه وآله)و فاطمه‏ (علیها السلام) و امیرالمؤمنین(‏علیه السلام) و تلاش‏هایى که در راستاى کسب سجایاى اخلاقى و به جاى آوردن عبادات و فرامین الهى انجام داده بود، به دست آورد، همچنان که القاب بلندی که برای ایشان ذکر شده به گوشه ای از عظمت‏ شخصیت این بزرگ بانوى اسلام دلالت دارند.

صاحب كتاب «اساور من ذهب» درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنین مى نویسد: در اهمیت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همین بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا (علیها السلام)در دفاع از حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) و غصب فدك در حضور اصحاب پیغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ایراد فرمودند، حضرت زینب(علیها السلام) روایت فرموده است. و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر مى كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل مى نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه (علیها السلام) را از حضرت زینب (علیها السلام)روایت كرده و مى گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیه سلام...»

فصاحت و بلاغت

كلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى كه از آن حضرت روایت شده خود قوى ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار مى باشد. همان بانویى كه امام سجاد(علیه السلام) در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى: «اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیدهاى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است».

در اینجا مرورى كوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید كه یكى از بزرگترین حركتهاى آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بنى امیه را به شدّت لرزاند مى كنیم:

«به خدا قسم اى یزید، هر چه كردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا كه تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت خود ندریدى. اى یزید! در آن روزى كه خداوند بدنهاى پاك شهیدانمان را حاضر مى كند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا مى دانى در چه حالى؟ در حالیكه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى كه به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را كه در كربلا به خاك و خون كشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند مى فرماید: (كسانى را كه در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلكه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى مى خورند)

و اى یزید! براى تو همین بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى كسى كه این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار كرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست كه چه جانشین بدى براى خود تعیین كرده و در روز جزا درخواهید یافت كه بدترین مكان از آنِ كیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.

علم و معرفت حضرت زینب (علیها السلام)

حضرت زینب کبری (علیها السلام)، علم خود را از طریق غیب و الهام و از طریق جد بزرگوارش، پدر ارجمند، مادر گرامی و برادران عزیزش (ع) دارد، که متصل به وحی هستند.

دربارۀ مقام علمی آن حضرت گفته شده: «زینب (علیها السلام) در شهر علم پیامبر (صلی الله علیه وآله) رشد یافته سپس در دامن دروازه علم آن حضرت -امیر المؤمنین على (علیه السلام)- بزرگ شده، از سینۀ مادرش حضرت زهرا (علیها السلام) شیر مکیده و تغذیه کرده است و عمرى را با دو امام بزرگوار که نواده رسول خدا هستند، به سر برده و آنان شهد علم را به کام او ریخته و به او چشانیده‏ اند. او گنجینه علوم آل محمّد (علیه السلام) و نمونه فضایل آنان است».

حضرت زینب (علیها السلام) از جمله راویان حدیث می باشد. ایشان از مادر، پدر، برادرانش، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان روایت مى‏ کرد و از جمله کسانى که از او روایت کرده‏ اند، ابن عبّاس، على بن الحسین (امام سجاد) (ع)، عبد اللّه بن جعفر، فاطمه صغرى دختر امام حسین (علیه السلام) و دیگران هستند.

شیخ طبرسى (ره) می گوید: حضرت زینب (علیها السلام) روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا (س) روایت کرده است.

از سخنان حضرت زینب (علیها السلام) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه‌ها و سخنرانی‎هایی که در فرصت‌های مختلف در برابر ستم­کاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم می‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهره‌ای الهی و جنبه خارق‎العاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام)است که پس از خطبه کوفه به او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد الله دانشمندی بدون آموزگار، و فهمیده ای بدون فهماننده هستى».

از فاضل دربندى در ضمن بیان این فرمایش حضرت سجّاد (علیه السلام) نقل شده که این سخن، خود دلیل و حجّت بر آن است که زینب دختر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) «محدّثه» بوده؛ یعنى به او الهام مى ‏شده و علم او از علوم لدنّى و آثار باطنى مى ‏باشد.

علّامه فاضل، سیّد نور الدّین جزائرى در کتاب خود می نویسد: در دوران حکومت حضرت على (علیه السلام)، حضرت زینب (علیها السلام) مجلس درسى در خانه خود ترتیب داده بود و براى زنان، قرآن، تفسیر مى ‏کرد. روزى تفسیر آیه شریفۀ «کهیعص» را بیان مى ‏کرد که حضرت على (علیه السلام) وارد شد و به او فرمود: نور چشمم! شنیدم آیه شریفۀ «کهیعص» را تفسیر مى‏ کردى؟ گفت: آرى. فرمود: «این رمزى است براى مصیبتى که بر شما خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) وارد مى‏ شود. بعد حضرت مصائب را تشریح فرمود و زینب (علیها السلام) با صداى بلند گریه کرد».

در فضل و معرفت آن حضرت همین بس که حضرت صادق (علیه السلام) به رفتار و کردار او در واقعه عاشورا استدلال کرده است، چنان که در کتاب «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، در جواز و عدم جواز دریدن جامه در مرگ پدر و برادر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: در عزاى حسین بن على (علیه السلام) زنان فاطمى گریبان دریده بر خود سیلى زدند که‏ بر کسى همچون حسین بن على (علیه السلام) بر صورت ها نواختن و گریبان ها چاک زدن جا دارد. صاحب جواهر در ذیل این حدیث مى ‏گوید: مسلّم است که در آن میان دختران و خواهران حضرت (و از جمله زینب) (علیها السلام) نیز بوده ‏اند.

در فضل حضرت زینب (علیها السلام) همین بس که پس از حادثۀ عاشورا نیابت خاصّى از طرف امام حسین (علیه السلام) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده و از او مى ‏پرسیدند، تا اینکه حضرت سجّاد (ع) از آن بیماری که به مصلحت الهی به آن مبتلا شده بود بهبودی یافت.

عبادت حضرت زینب (علیها السلام)

قرآن کریم هدف از آفرینش و خلقت انسان را عبودیت و رسیدن به کمال بندگی معرفی می کند: «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند».

زینب (علیها السلام) این درس را به خوبی از قرآن آموخته بود. او عبادت ها و نماز شب های پدر و مادر بزرگوارش را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین (علیه السلام) در عصر تاسوعا به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) فرمود: «به سوی آنان باز گرد و این شب (شب عاشورا) را تا فردا مهلت بگیر، شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیش­گاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».

حضرت زینب (علیها السلام) نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت. از امام سجاد (علیه السلام)نقل شده است: «عمه‌ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام همه فرایض و نوافل خود را به جای می‌آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده است؛ زیرا به هر اسیر، شبانه روز، یک گرده نان می‌دادند و عمه‌ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه‌ها می‌داد».

عبادت زینب (علیه السلام) آنچنان در اوج است که امام حسین (علیه السلام)که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید: «خواهرم، در نماز شبت مرا فراموش نکن». این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است.

فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) می گوید: «عمّه‏ ام زینب (علیها السلام) در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا مى ‏خواند و به خدا استغاثه مى ‏کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله‏ ما فرو ننشست».

عفت و حجاب حضرت زینب (علیها السلام)

عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گران­بهاترین گوهر برای آنان است. زینب (علیها السلام) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمى ‏گردد، بزرگ‏تر نیست. عفیف پاکدامن، فرشته‏ اى از فرشته‏ها است».‏

یحیى مازنى روایت کرده است: مدّت ها در مدینه در خدمت حضرت على (علیه السلام) به سر بردم و خانه ‏ام نزدیک خانه زینب دختر امیر المؤمنین (علیه السلام) بود، به خدا سوگند هیچ‏گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مى ‏خواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برود، شبانه از خانه بیرون مى ‏رفت، در حالى که حسن (علیه السلام) در سمت راست او و حسین (علیه السلام) در سمت چپ او و امیر المؤمنین (علیه السلام) پیش رویش راه مى‏ رفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نزدیک مى ‏شد، حضرت على (علیه السلام) جلو مى ‏رفت و نور چراغ را کم مى‏ کرد. یک بار امام‏ حسن (علیه السلام) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مى ‏ترسم کسى به خواهرت زینب (س) نگاه کند.

زینب کبری (علیها السلام) عفت و حجاب خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر این مسئله پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روبنده اش از او گرفته شده بود».

شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می گوید: «زینب تمامی آنچه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».

آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده های جدمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی».

حضرت زینب (علیها السلام)در کلام معصومان (علیهم السلام)

یکی از بهترین راه ها برای شناخت سیمای تابناک حضرت زینب (علیها السلام) شناخت ایشان در آیینه کلام معصومان (علیهم السلام) است. در ذیل به بعضی از فرمایشات آنان دربارۀ آن بانوی ملکوتی اشاره می شود:

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد.

در روایتی آمده است که شخصی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد: آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) چنین فرموده است: همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ می فرماید: بلی مقصود پیامبر(صلی الله علیه وآله)، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (علیهم السلام) بوده است.

حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: محبت دخترم زینب به حسین بی نهایت است، که بی دیدار حسین آرام نمی گیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی می کند.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر کسی بر مصیبت عمّه ام زینب (علیها السلام) که با برادر شریک بود گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود، اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه کنندگان بر مصیبت حضرت زینب (علیها السلام).

منبع: مهر

انتهای پیام/ ح . ا

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: