سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

وقتی صدای آمریکا پژوهشگر قرآن می شود + تصویر

این سؤال اساسی مطرح است که رسانه دولتی امریکا و همردیف صهیونیستی آن با چه انگیزه ای به انتشار این مطلب علاقمند شده اند؟!
کد خبر: ۷۲۲۴۳
۱۲:۳۷ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، پایگاه اینترنتی شبکه "صدای امریکا" (VOA) و سایت صهیونیستی "بالاترین" در حرکتی مشکوک و تأمل برانگیز، به بازنشر ادعایی نادر در خصوص کتابت کلام الله مجید اقدام نموده اند.این دو رسانه که سابقه خوبی در زمینه احترام به اسلام و عقاید دینی مسلمین ندارند، مدعی شده اند که بر پایه نتایج یک پژوهش دانشگاهی، دختر خلیفه دوم برای اولین بار قرآن را تدوین کرده است!

بر اساس این گزارش، شخصی بنام "رقیه خان" که رئیس بخش مطالعات اسلامی دانشگاه کلرمونت معرفی شده، ادعا کرده که "حفصه بنت عمر بن خطاب" یکی از همسران پیامبر(صلی الله علیه واله) نقشی بنیادین در جمع آوری وحی داشته است.




فارغ از میزان وثاقت و اعتبار علمی-تاریخی ادعای مذکور، این سؤال اساسی مطرح است که رسانه دولتی امریکا و همردیف صهیونیستی آن با چه انگیزه ای به انتشار مطالب فوق علاقمند شده اند؟!

با توجه به طیف مخاطبان رسانه های بیگانه، چه ضرورتی دیده شده که در این مقطع خاص به چنین مباحثی پرداخته شود؟!

اینها ابهاماتی هستند که حتما تأمل کافی می طلبند.

اما شبهه مطرح شده در سطرهای پیشین، پاسخی تفصیلی بر پایه متون اصیل دینی دارد که علاقمندان و طالبان حقیقت می توانند با مطالعه آنچه در پی می آید، آن پاسخ را دریافت کنند.

قرآن كريم در چه زماني و توسط چه كسي جمع آوري شده است؟
در مورد جمع قرآن و اينکه در چه زماني جمع آوري شده و چه کسي به اين کار دستور داد در بين علما اختلاف بوده و چند نظر در مورد آن وجود دارد:
1-
در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است.
2-
در زمان ابوبکر جمع آوري شده است.
3-
در زمان عمر بن خطاب جمع آوري شده است.
4-
شروع جمع آوري آن در زمان ابو بکر بوده و اتمام آن در زمان عمر بوده است.
5-
در زمان عثمان جمع آوري شده است.

نظر درست همان نظر اول است که بيشتر علما نيز همان نظر را قبول کرده اند؛ از ايشان مي توان به علماي ذيل اشاره کرد :

-
علامه رافعي ؛ كه مي گويد : وللنبي ( صلى الله عليه وآله ) صحابة كانوا يكتبون القرآن إذا انزل ، إما بأمره أو من عند أنفسهم تاما وناقصا . وأما الذين جمعوا القرآن بتمامه بالاتفاق فهم خمسة . رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) صحابه اي داشتند که وقتي قرآن نازل مي شد آن را مي نوشتند و اين کار را يا به دستور رسول خدا و يا از جانب خودشان و به صورت ناقص يا کامل انجام داده بودند ؛ اما کساني که قرآن را به طور کامل جمع آوري کرده اند پنج نفرند .(إعجاز القرآن : ص 36 .)و سپس ايشان را نام مي برد .


-
شيخ مناع قطان ؛ وي مي گويد : قد عرفنا أن القرآن كان مكتوبا من قبل، في عهد النبي ( صلى الله عليه وآله ) ولكنه كان مفرقا في الرقاع والأكتاف والعسيب ، فأمر أبو بكر بجمعه في مصحف واحد - إلى أن قال : - فكان أبو بكر أول من جمع القرآن بهذه الصفة في مصحف . دانستيم که قرآن در همان زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) نوشته شده است ولي به صورت جدا جدا و در کاغذ ها و استخوان ها و پوست درخت خرما بود ؛ پس ابو بکر دستور داد که همه آنها را در يک کتاب بنويسند تا اينکه مي گويد : ابو بکر اولين کسي است که اين چنين قرآن را در يک کتاب جمع آوري کرده است .(مباحث في علوم القرآن لمناع القطان : ص 74 .)

کلام وي به خوبي نشان مي دهد که قرآن هاي متعددي موجود بوده است ولي قرآن وي بر روي ورقه و به صورت کتاب هاي کنوني بوده است ؛ و اين کلام مخالف کلام کساني است که مي گويند او قرآن را از عده اي از صحابه که قرآن را حفظ کرده بودند – با شهادت دادن دو شاهد – جمع آوري کرد .

-
زرقاني عقيده دارد که جمع آوردن قرآن از اموري نيست که در زمان رسول خدا انجام نشده باشد و بعد از ايشان صحابه آن را از خود ابداع کرده باشند ؛ بلکه در اين کار از همان قواعد و دستوراتي استفاده شده بود که رسول خدا در هنگام نزول قرآن و نيز در هنگام نوشتن آن آيات تا زمان رحلت ايشان ، آن قواعد را بيان فرموده بودند ؛ سپس مي گويد :قال الإمام أبو عبد الله المحاسبي في كتاب فهم السنن ما نصه : كتابة القرآن ليست بمحدثة ، فإنه ( صلى الله عليه وآله ) كان يأمر بكتابته ، ولكنه كان مفرقا في الرقاع والأكتاف والعسب ، فإنها أمر الصديق بنسخها من مكان إلى مكان مجتمعا ، وكان ذلك بمنزلة أوراق وجدت في بيت رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) فيها القرآن منتشرا ، فجمعها جامع وربطها بخيط ، حتى لا يضيع منه شئ .

امام ابو عبد الله محاسبي در کتاب خود " فهم السنن" مي گويد : نوشتن قران کار جديدي نبود ؛ پس بدرستيکه خود حضرت دستور به نوشتن آن داده بودند ؛ ولي اين نوشته ها جدا جدا و در کاغذ ها و استخوان ها و پوست درخت خرما بود ؛ و همين ها بود که ابو بکر دستور به رونويسي از آنها از يک جا به جاي ديگر به صورت يکپارچه کرد ؛ و آن ها به صورت ورقه هاي جدا جدايي بود که در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود و قرآن در آن ها تقسيم شده بود ؛ اما ابو بکر آن ها را در يک جا گرد آورده و آن را با نخ به هم متصل ساخت تا اينکه چيزي از آن گم نشود.(مناهل العرفان : ج 1 ص 242 )

اين ها متن کلام عده اي از متاخرين بود که نظر اول را قبول کرده بودند .

اما عده اي از متقدمين علما که قول اول را قبول کرده اند مي توان به علماي ذيل اشاره نمود :
-
سيوطي از علماي بزرگ اهل سنت مي نويسد :الإجماع والنصوص على أن ترتيب الآيات توقيفي لا شبهة في ذلك . أما الإجماع فنقله غير واحد منهم الزركشي في البرهان وأبو جعفر بن زبير في مناسباته وعبارته : ترتيب الآيات في سورها واقع بتوقيفه ( صلى الله عليه وآله ) وأمره من غير خلاف في هذا بين المسلمين ... وأما النصوص فمنها حديث زيد السابق : كنا عند النبي ( صلى الله عليه وآله ) نؤلف القرآن من الرقاع . اجماع و روايات وجود دارد که ترتيب آيات قرآن توقيفي است ( تعيين آن بايد ازسوي پيامبر اکرم باشد) واين قضيه قطعي است و شکي در آن نيست ؛ اما اجماع را عده اي زيادي از علماء مانند "زرکشي" در "البرهان" و "ابو جعفر بن زبير" در "المناسبات" نقل کرده اند که عبارت وي چنين است : ترتيب آيات و سوره ها طبق دستور حضرت ( صلي الله عليه وآله وسلم ) صورت گرفته است و در اين امر هيچ خلافي در بين مسلمانان نيست ؛ ...(الإتقان : ج 1 ص 62 )

اما روايات از آن ها مي توان به روايت زيد اشاره کرد که مي گويد: نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوديم و قرآن را در کاغذ هايي جمع آوري مي نموديم .

اين عبارت به خوبي نشان مي دهد که جمع آوري و ترتيب آيات در سوره ها به دستور خود حضرت ( صلي الله عليه وآله ) بوده است ؛ همانطور که اجماع نيز بر اين مطلب اقامه شده است .

-
سيوطي در الاتقان کلام قاضي ابو بکر در الانتصار را نقل مي کند که مي گويد :الذي نذهب إليه أن جمع القرآن الذي أنزله الله وأمر بإثبات رسمه ولم ينسخه ولا رفع تلاوته بعد نزوله هذا بين الدفتين . وأن ترتيبه ونظمه ثابت على ما نظمه الله تعالى ورتبه عليه رسوله من آي السور. آن چيزي که ما آن را قبول داريم آن است که کسي قرآن را جمع آوري کرده است که خدا قرآن را بر نازل کرده است و ايشان دستور به نوشتن آن نموده اما با دست خود آن را ننوشتند و بعد از آنکه آنچه بين دو جلد است ( متن قرآن) کامل شد ، چيزي از آن از دست نرفت ؛ و نيز ترتيب و نظم آن بر همان نظمي است که خداوند آن را قرار داده است و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آن را به صورت آيه هاي سوره ها مرتب نموده اند .(الإتقان : ج 1 ص 63 )

-
سيوطي کلام او را در کتاب شرح السنة نقل مي کند که گفته است :الصحابة رضي الله عنهم جمعوا بين الدفتين القرآن الذي أنزله الله على رسوله من غير أن يكونوا زادوا أو نقصوا ، إنتهى صحابه رضي الله عنهم قرآن را که خداوند بر رسولش نازل فرمود بين دوجلد جمع آوري نموده بدون آن که در آن زياده و نقصاني صورت دهند .( الإتقان : ج 1 ص 63 )

و اگر بخواهيم تمام کساني را که اين نظر را قبول کرده اند ذکر بنماييم از مجال اين مقال خارج است ؛ زيرا عده ايشان بسيار زياد است .

مقصود از جمع قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چيست؟
آيا معني اين قول آن است که تمامي قرآن در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به صورت يک کتاب در آمده بود؟

خير ؛ زيرا مهم و آنچه سبب دفع بسياري از شبهات از قرآن مي شود آن است که حضرت دستور به جمع قرآن داده باشند ؛ حتي اگر اين جمع آوري در ضمن کاغذ هاي پراکنده پاشد اما به صورتي که تحريف و يا نقصان و گم شدن در مورد آن ها احتمال نداشته باشد ؛ و بتواند مرجعي براي تمام نسخه هايي باشد که از روي آن نوشته خواهد شد . اما اگر چنين نگوييم معناي کلام ما آن خواهد شد که مردم در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) قرآني به عنوان مرجع نداشته اند .

نتيجه عقيده به جمع آوري قرآن در زمان ابو بکر :
اگر بخواهيم کلام کساني را که مي گويند زيد بن ثابت ، قرآن را - از سينه هاي مردمان و در زمان ابو بکر و به امر او و به شهادت دو شاهد - جمع آوري کرده است بپذيريم بايد فاتحه قرآن را بخوانيم ؛ زيرا معني اين کلام آن است که برخي آيات قرآن ِ موجود در دست ما از طريق خبر واحد ( نقل يک نفر) به دست ما رسيده است ؛ با اينکه همه مي دانند که بايد قرآن از طريق خبر متواتر بايد رسيده باشد يچ کس در اين مطلب شک ندارد که قرآن به صورت متواتر به ما رسيده و ارتباط بين ما و رسول خدا به صورت متواتر صورت گرفته است ؛ و در اين مطلب هيچ شکي نيست .

و نمي دانيم علت پافشاري عده اي بر اين نظر چيست ؟ که البته بعيد نيست علت آن تعصب براي تراشيدن فضيلت هايي براي عده اي خاص باشد ؛ هرچند به ضرر اسلام و عقايد مسلمانان تمام شود .
دليل ها بر جمع آوري قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم :
1-
عقل :
عقل يكي از ادله ايست که دلالت دارد بر اينکه قرآن مجيد در زمان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) جمع آوري شده است و ساير اقوال صحيح نمي باشد ؛ آيا معقول است که رسول خدا که آنقدر در نگهداري و فهم دقيق آيات کوشا بودند به حدي که قبل از نزول برخي آيات خود را به سختي آماده دريافت آن مي نمودند و لذا خداوند آيه ذيل را نازل فرمود :
(
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ، إنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ) سوره قيامت آيات 16 و 17 .
زبانت را به خاطر عجله براي خواندن آن ( قرآن ) حرکت مده ؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست .

و کسي که مي داند که قرآن به زودي محور فرهنگ اسلامي تا روز قيانت خواهد شد ، چگونه مي توان تصور کرد که او قرآن را به صورت پراکنده و تنها به صورت حفظ شده در سينه برخي از افراد ، رها کند؟

2-
حديث ثقلين :
مجموعه روايات معروف به "ثقلين" نزد تمامي مسلمانان معروف و مشهور است ؛ در اين روايات رسول خدا فرمايند من نزد شما دو شيء با ارزش باقي گذاشتم 1- کتاب خدا 2- عترت من يعني اهل بيتم .
از راويان اين روايت مي توان به علماي ذيل اشاره کرد:
الترمذي در سنن : ج 5 باب مناقب أهل بيت النبي (صلی الله علیه واله) أحمد در مسند : ج 3 ص 14 و 17 و 26 و 59
حاكم در مستدرك : ج 3 ص 109 با چند سند و مي گويد که اين روايات طبق نظر بخاري و مسلم صحيح مي باشند . ذهبي نيز در تلخيص خويش آن را نقل کرده و اشکالي به آن نگرفته است .

علامه مجلسي در بحار الأنوار : ج 3 ص 106 باب فضائل أهل البيت ( عليهم السلام ) با سند هاي بسيار فاضل وشنوي سند هاي روايت ثقلين را در يک رساله مخصوص جمع آوري نموده است که دار التقريب بين المذاهب الاسلامية قاهره آن را نشر داده است .

و طبق آنچه که از عرف عرب به دست مي آيد ، کتاب به نوشته اي گفته مي شود که خصوصيت معيني داشته باشد ؛ پس بر آنچه مردم در سينه هاي خود حفظ داشتند کتاب گفته نمي شود ؛ اما رسول خدا در روايت خويش به چيزي اشاره مي کنند که مي توان به آن گفت که اين کتابي است که براي امتش باقي گذارده است ؛ همانطور که به اشعاري که مردم در سينه هاي خود حفظ مي کنند نمي گويند که اين کتاب شعر است ؛ بلکه مي گويند اين اشعار فلاني است و حتي کلمه ديوان هم به آن گفته نمي شود ؛ و لازمه اين روايت ، مکتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ اين روايت بوده است .

برخي از محققين در اين زمينه مي فرمايند :
إن لفظ الكتاب لا يطلق حتى على مكتوبات متفرقة في اللخاف والعسب والأكتاف إلا على نحو المجاز والعناية ، فإن لفظ الكتاب ظاهر فيما كان له وجود واحد. تفسير البيان آيت الله خوئي : ص 271 .

به درستيکه لفظ کتاب حتي بر نوشته ها ي پراکنده در روي سنگ هاي نازک و پوست درخت خرما و استخوان گفته نمي شود ؛ مگر به صورت مجاز و با عنايت و توجه ؛ پس بدرستيکه لفظ کتاب ظهور در چيزي دارد که يک وجود داشته باشد ( و الا به آن کُتُب گفته مي شود)

3-
نوشتن قرآن به دست کاتبان وحي :
همين مطلب دلالت دارد بر اينکه قرآن در زمان زندگاني رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بدون توجه به آن رها نشده و به آن توجه خاص مبذول مي شده است ؛ و همين روش از رهبري معصوم مانند رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم انتظار مي رود .

رواياتي که بر جمع قرآن در زمان رسول خدا دلالت مي کنند :
بخاري روايت کرده است که :
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ رضى الله عنه قَالَ جَمَعَ الْقُرْآنَ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم أَرْبَعَةٌ، كُلُّهُمْ مِنَ الأَنْصَارِ أُبَىٌّ، وَمُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، وَأَبُو زَيْدٍ، وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ. قُلْتُ لأَنَسِ مَنْ أَبُو زَيْدٍ قَالَ أَحَدُ عُمُومَتِي.
كتاب الفضائل‏باب فضائل الأنصار ح 3857 باب جمع القرآن ح 5054 صحيح البخاري : ج 6 ص 103، كتاب التفسير، باب القراء من أصحاب النبي (صلی الله علیه واله) . وذكره أيضا في باب مناقب زيد بن ثابت في كتاب المناقب .

انس گفته است که : قرآن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چهار نفر از اصحاب به طور کامل جمع کردند که همگي از انصار بودند : أبي و معاذ بن جبل و ابو زيد و زيد بن ثابت ؛ به انس گفتم ابو زيد کيست ؟ گفت يکي از عموهاي من .

ابن حجر گفته است : وأخرج النسائي بإسناد صحيح عن عبد الله بن عمرو (بن العاص) قال : جمعت القرآن ، فقرأت به كل ليلة ، فبلغ النبي (صلی الله علیه واله) فقال : أقرأه في شهر. الحديث، وأصله في الصحيح.
فتح الباري: ج 9 ص 47. السنن الكبرى للنسائي، ج 5، ص 24، مسند أحمد، ج 2، ص 163، صحيح ابن حبان، ج 3، ص 33.

نسايي با سند صحيح از عبد الله بن عمرو روايت کرده است که گفت : (تمام) قرآن را جمع کردم ؛ پس آن را هر شب مي خواندم ؛ پس اين خبر به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رسيد ؛ پس فرمودند : آن را در هر ماه بخوان ... و اصل اين روايت در صحيح ( بخاري آمده است) .

حاکم نيشابوري از زيد بن ثابت روايت مي کند که گفت :
كنا عند رسول الله (صلی الله علیه واله) نؤلف القرآن من الرقاع ،
نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوديم و قرآن را از روي تکه پارچه ها جمع آوري مي کرديم .

سپس گفته است : هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه .
اين روايت طبق نظر بخاري ومسلم صحيح است ولي آن را ( در کتاب هاي خويش) نياورده اند .
المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 611. مسند أحمد، ج 5، ص 185، صحيح الترمذي، ج 5، ص 390.
اين دليل واضحي است بر اينکه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است .

سيوطي نيز روايات بسياري را نقل مي کند که بر اين مطلب دلالت دارد که قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است . در صورت تمايل مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : الإتقان : ج 1 ص 62 و 63 .


4-
علمايي که نظر اول را قبول دارند :
در اين زمينه علماي بسياري از متقدمين و متاخرين نظر به صحت قول اول داشته اند که در ابتدا کلمات ايشان را ذکر نموديم و در اين قسمت تنها نام ايشان را ذکر مي نماييم :
سيد مرتضى علم الهدى
سيوطي
قاضي أبو بكر در انتصار
بغوي
آيت الله خوئي
علّامه رافعي
مناع قطان
زرقاني
و...

رواياتي که با جمع قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله معارضه دارند :
وقتي که با روايات صحيح و عقل ثابت شد که قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است ؛ پس بايد رواياتي را که با اين مطلب معارضه دارند ، با اين روايت جمع نمود ؛ اين روايات چند دسته اند :
1 –
رواياتي که دلالت دارند زيد قرآن را در زمان ابوبکر جمع آوري نموده است .
2 -
رواياتي که دلالت دارند که قرآن در زمان عمر جمع آوري شده است .
3 –
رواياتي که دلالت دارند قرآن در زمان عثمان جمع آوري شده است .
4 –
رواياتي که دلالت دارند امير مومنان علي عليه السلام بلافاصله بعد از رحلت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم قرآن را جمع آوري نموده اند .


در کتاب سليم بن قيس از سلمان ( رضي الله عنه ) روايت شده است که :
أن عليا ( عليه السلام ) بعد وفاة النبي (صلی الله علیه واله) لزم بيته وأقبل على القرآن يؤلفه ويجمعه ، فلم يخرج من بيته حتى جمعه ، وكان في الصحف والشظاظ والأسيار والرقاع - إلى أن قال : - فجمعه في ثوب واحد وختمه .
كتاب سليم بن قيس : ص 65 .

علي عليه السلام بعد از وفات رسول خدا خانه نشين شده به قرآن رو آورد و آن را جمع آوري نمود ؛ پس از خانه بيرون نيامد تا آنکه آن را جمع کرد ؛ و قرآن در کاغذ ها و چوب ها و پوست و پارچه بود ؛ پس همه را در يک پارچه جمع آوري کرده و بر آن مهر زد .


ما در اين چهار گونه روايت دليلي بر خلاف نظر اول نداريم و يک يک به توضيح آن ها مي پردازيم : مقصود از جمع قرآن در زمان أبو بكر
در ابتدا بايد گفت که روايات جمع آوري قرآن در زمان ابو بکر با روايات ديگري تعارض دارند : تعارض داشتن روايات جمع قرآن در زمان ابو بکر با يکديگر :
بخاري در يک جا روايت مي کند که عمر به نزد ابو بکر رفته و به وي گفت : إني أرى أن تأمر بجمع القرآن ، فقال له أبو بكر : كيف تفعل شيئا لم يفعله رسول الله (صلی الله علیه واله) - إلى أن قال : - قال أبو بكر لزيد: «إنك رجل شاب لا نتهمك . . . قال زيد : فتتبعت القرآن أجمعه من العسب واللخاف وصدور الرجال».
صحيح البخاري : ج 6 ص 98 و 102 .كتاب الاحكام باب يستحب للكاتب ان يكون امينا عاقلا


چنين به نظر من مي رسد که دستور دهي تا قرآن را جمع آوري کنند ؛ پس ابو بکر به او گفت : چگونه کاري را انجام دهيم که رسول خدا ( ص) آن را انجام نداده است ؟ ... پس ابو بکر به زيد گفت : تو مرد جواني هستي که کسي تو را متهم به بدي نمي داند ؛ ... زيد گفت : پس به دنبال تمام قرآن رفته آن را از پوست خرما و سنگ ها نازک و سينه هاي مردمان جمع آوري نمودم .
و گاهي از انس مخالف اين روايت را نقل مي کند : «مات النبي (صلی الله علیه واله) ولم يجمع القرآن غير أربعة : أبو الدرداء ، ومعاذ بن جبل ، وزيد بن ثابت ، وأبو زيد ، ونحن ورثناه» .
صحيح البخاري : ج 6 ص 98 و 102 . كتاب فضائل القرآن :باب القراء من أصحاب النبى صلى الله عليه وآله وسلم

رسول خدا از دنيا رفت در حاليکه هيچ کس از صحابه غير از چهار نفر تمام قرآن را جمع آوري نکرده بودند : ابو درداء معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و ابو زيد که ما از وي آن را ارث برده ايم .


چگونه مي توان بين اين دو روايت جمع کرد؟
ما همان نظر سابق خود را حفظ نموده و مي گوييم که وي قرآن را از اوراق باقي مانده به صورت کامل در زمان رسول خدا جمع آوري نموده است اما آيا زيد و همراهان او قرآن را از اوراقي که در زمان رسول خدا در خانه ايشان جمع آوري شده بود ، بر روي مصحف ديگري منتقل کرده اند ؟ همانطور که "حارث محاسبي" در "فهم السنن" مي گويد : إنما أمر الصديق بنسخها من مكان إلى مكان مجتمعا وكان ذلك بمنزلة أوراق وجدت في بيت رسول الله (صلی الله علیه واله) فيها القرآن فجمعها جامع .


سيوطي اين مطلب را از وي در الإتقان : ج 1 ص 60 نقل نموده است .
ابو بکر دستور داد که قرآن را از جايي به جاي ديگر رونويسي نمايند - زيرا آنها به صورت ورقه هاي پراکنده در خانه رسول خدا بود – پس شخصي تمام آن را در يک جا گرد آورد .
و يا از خانه هاي صحابه ؟
زيرا عده اي مي گويند که وي مصحف ابو بکر را از ورقه هايي که در دست صحابه اي بود که قرآن را جمع آوري کرده بودند گرفت ؛ زيرا از قرآن چند نسخه موجود بود ؛ نويسندگان وحي نسخه اي از آنچه را که نوشته بودند به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي دادند و حضرت آن را در خانه خويش ( و ظاهرا به دست امير مومنان ) نگاه مي داشته و خود کاتبان نيز نسخه اي شبيه آن را براي خويش نگاه مي داشتند .
رجوع شود ب تاريخ قرآن دكتور راميار : ص 71

ما اين در مقابل اين دو احتمال هستيم و فرصت براي بحث در مورد اين دو اندک است ؛ لذا تنها روايتي را مي آوريم که مويد همين احتمال دوم است .
طلحه به امير مومنان گفته است :
ما أراك يا أبا الحسن أجبتني عما سألتك عنه من القرآن ، ألا تظهره للناس ؟ قال : يا طلحة عمدا كففت عن جوابك فأخبرني عما كتب عمر وعثمان أقرآن كله أم فيه ما ليس بقرآن ؟ قال طلحة : بل قرآن كله ، قال : إن أخذتم بما فيه نجوتم من النار ودخلتم الجنة . . . الخ .
كتاب سليم بن قيس : ص 100 .

اي ابا الحسن ، پاسخ من را ندادي که آيا قرآن (ـي را که جمع آوري کرده اي ) را به مردم نشان نمي دهي؟ حضرت فرمودند : اي طلحه ، من از روي عمد پاسخ تو را ندادم ؛ به من خبر بده که آيا آنچه که عمر و عثمان نوشته اند تمام آن قرآن است يا در آن چيزي است که از قرآن نباشد ؟ طلحه گفت : نه ، تمامش قرآن است ؛ حضرت فرمودند : اگر به آنچه در آن است عمل نموديد از آتش نجات يافته و به بهشت وارد مي شويد .

زيرا قطعا قرآن رسول خدا به دست ورثه ايشان يعني اهل بيت ايشان مي افتاد و حتي همسران رسول خدا نيز به آن دسترسي نداشته اند ؛ واگر چنين نبود ابو بکر دستور رو نويسي از روي همان را مي داد ؛ و نياز به جمع آوري آن از نقاط مختلف نبود ؛ و نسخه که امير مومنان تهيه کرده اند نيز از روي همان نسخه رسول خدا بوده است ؛ لذا طلحه چنين رغبتي به ديدن آن داشته است ؛ بنا بر اين چنين مي توان گفت که مقصود از رواياتي که دلالت مي کنند قرآن در زمان ابوبکر جمع آوري شده است آن است که وي زيد را مامور کرد که قرآن را از روي نسخه هاي نوشته شده در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم که در دست ديگر کاتبان وحي مانند أبي بن کعب و ابو الدرداء و زيد بن ثابت و ... بوده ، رونويسي کرده و همه را به صورت يک مجموعه در آورد ؛ ابو شامه – طبق آنچه سيوطي در الاتقان از وي نقل کرده است - به همين مطلب اشاره کرده و مي گويد :وكان غرضهم أن لا يكتب إلا من عين ما كتب بين يدي النبي(صلی الله علیه واله)لا من مجرد الحفظ . الإتقان : ج 1 ص 60 .

مقصود ايشان آن بود که تنها آنچه را در مقابل ديدگان و توجه رسول خدا نوشته شده است بنويسند و نه آنچه آن را حفظ کرده بودند .
مقصود از جمع قرآن در زمان عمر: اما اينکه مي گويند : اولين کسي که قرآن را در يک مصحف جمع آوري کرد عمر بود :
منتخب كنز العمال هامش مسند أحمد : ج 2 ص 45

اين نظر بسيار ضعيف تر از نظر دوم است ؛ و کسي از بزرگان اهل سنت آن را قبول ننموده است و شايد مقصود از آن همان کلام سابق عمر باشد که از صحيح بخاري نقل شد که وي به ابو بکر گفت تا قرآن را به صورت يک مصحف جمع آوري نمايد . نه اينکه خود وي و يا در زمان خلافت وي چنين شده باشد .

مقصود از جمع قرآن در زمان عثمان‏:
اعتقاد به جمع آوري قرآن در زمان عثمان نيز با آنچه از بيشتر روايات به دست مي آيد منافات دارد ؛ زيرا آنچه در اين روايات موجود است ، آن است که عثمان تنها مردم را بر يک قرائت ( يک طريق خواندن قرآن ) جمع نمود ودلالتي بر جمع آوري خود قرآن ندارد .

عن ابن أبي داود عن سويد بن غفلة قال : قال علي : لا تقولوا في عثمان إلا خيرا ، فوالله ما فعل الذي فعل في المصاحف إلا عن ملأ منا ، قال : ما تقولون في هذه القراءة ؟ فقد بلغني أن بعضهم يقول : إن قراءتي خير من قراءتك ، وهذا يكاد يكون كفرا ، قلنا : فما ترى ؟ قال : أرى أن يجمع الناس على مصحف واحد ، فلا تكون فرقة ولا اختلاف ، قلنا : فنعم ما رأيت . الإتقان : ج 1 ص 61 .

علي گفته است : در مورد عثمان جز به نيکي نگوييد ؛ قسم به خدا که کاري که در مورد قرآن ها انجام داد با اطلاع ما بوده است ؛ و سپس گفت : در مورد اين قرائت چه مي گوييد ؟ به درستيکه به من خبر رسيده است که بعضي از شما به ديگري مي گويد : قرائت من بهتر از قرائت تو است ؛ و اين شبيه کفر مي باشد . گفتند : پس نظر شما چيست؟ پاسخ داد :نظر من است که مردم را بر قرائت از روي يک قرآن وادار کنند تا جدايي و اختلافي نباشد . ما گفتيم : پس چه خوب نظري داشتي .

و مويد اين مطلب روايتي است که از حارث محاسبي نقل شده است که گفت :
المشهور عن الناس أن جامع القرآن عثمان ، وليس كذلك إنما حمل عثمان الناس على القراءة بوجه واحد على اختيار بينه وبين من شهد من المهاجرين والأنصار لما خشي الفتنة عند اختلاف أهل العراق والشام في حروف القراءات .
اين روايت را سيوطي از او در الإتقان نقل مي کند : ج 1 ص 61 .

مشهور آن است که جمع کننده قرآن عثمان بوده است ؛ و اين چنين نيست ؛ و بدرستيکهاو مردم را به قرائت به يک صورت وادار ساخت ؛ و اين تصميم را او با حاضرين از مهاجر و انصار انجام داد ؛ زيرا از درگيري - در هنگام اختلاف قرائت اهل عراق و شام در طريقه خواندن - نگران بودند .

عن أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ، حَدَّثَهُ أَنَّ حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ قَدِمَ عَلَى عُثْمَانَ وَكَانَ يُغَازِي أَهْلَ الشَّأْمِ فِي فَتْحِ إِرْمِينِيَةَ وَأَذْرَبِيجَانَ مَعَ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَأَفْزَعَ حُذَيْفَةَ اخْتِلاَفُهُمْ فِي الْقِرَاءَةِ فَقَالَ حُذَيْفَةُ لِعُثْمَانَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ هَذِهِ الأُمَّةَ قَبْلَ أَنْ يَخْتَلِفُوا فِي الْكِتَابِ اخْتِلاَفَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى فَأَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَى حَفْصَةَ أَنْ أَرْسِلِي إِلَيْنَا بِالصُّحُفِ نَنْسَخُهَا فِي الْمَصَاحِفِ ثُمَّ نَرُدُّهَا إِلَيْكِ فَأَرْسَلَتْ بِهَا حَفْصَةُ إِلَى عُثْمَانَ فَأَمَرَ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَيْرِ وَسَعِيدَ بْنَ الْعَاصِ وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ فَنَسَخُوهَا فِي الْمَصَاحِفِ وَقَالَ عُثْمَانُ لِلرَّهْطِ الْقُرَشِيِّينَ الثَّلاَثَةِ إِذَا اخْتَلَفْتُمْ أَنْتُمْ وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ فِي شَىْ‏ءٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَاكْتُبُوهُ بِلِسَانِ قُرَيْشٍ فَإِنَّمَا نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ فَفَعَلُوا حَتَّى إِذَا نَسَخُوا الصُّحُفَ فِي الْمَصَاحِفِ رَدَّ عُثْمَانُ الصُّحُفَ إِلَى حَفْصَةَ وَأَرْسَلَ إِلَى كُلِّ أُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا وَأَمَرَ بِمَا سِوَاهُ مِنَ الْقُرْآنِ فِي كُلِّ صَحِيفَةٍ أَوْ مُصْحَفٍ أَنْ يُحْرَقَ.
صحيح البخاري : ج 6 ص .رقم 5038 و رقم 3546 كتاب فضائل القرآن باب جمع القرآن

حذيفة بن يمان به نزد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) آمده – در حاليکه بر ضد اهل شام در فتح ارمنستان و آذربايجان به همراه اهل عراق - مي جنگيد . پس حذيفه از اختلاف ايشان در مورد قرائت نگران بود ؛ پس حذيفه به عثمان گفت : اي امير مومنان ؛ اين امت را درياب قبل از آنکه در مورد کتاب ( خدا ) مانند اختلاف يهود و نصاري اختلاف کنند ؛ پس عثمان به نزد حفصه فرستاده تا قرآن را به نزد ما بفرست تا از روي آن در قرآن هاي ديگر نسخه برداريم ؛ سپس آن را به تو باز مي گردانيم ؛ پس حفصه قرآن خويش را به نزد عثمان فرستاده پس به زيد بن ثابت و عبد الله بن زبير و سعيد بن عاص و عبد الرحمن بن حارث بن هشام دستور داد تا از روي آن رو نويسي کردند ؛ و عثمان به اين گروه سه نفره قريش گفت : اگر شما و زيد بن ثابت در چيزي اختلاف کرديد آن را به لهجه قريش بنويسيد ؛ زيرا قرآن با لهجه ايشان نازل شده است ؛ تا اينکه وقتي قرآن ها را از روي آن رو نويسي کردند آن را به نزد حفصه فرستاده و هرکدام از قرآن ها را به منطقه اي فرستاد و دستور داد تا ساير قرآن ها را بسوزانند .


عسقلاني در شرح اين روايت مي گويد :وفي رواية عمارة بن خزية : أن حذيفة قدم من غزوة فلم يدخل بيته حتى أتى عثمان ، فقال : يا أمير المؤمنين أدرك الناس ، قال : وما ذاك ؟ قال : غزوت فرج أرمينية فإذا أهل الشام يقرأون بقراءة أبي ابن كعب فيأتون بما لم يسمع أهل العراق ، وإذا أهل العراق يقرأون بقراءة عبد الله ابن مسعود فيأتون بما لم يسمع أهل الشام ، فيكفر بعضهم بعضا.
فتح الباري : ج 9 ص 14 و 15 .

در روايت عمارة بن خزية آمده است : حذيفه از جنگي باز گشت پس به خانه خود نرفته و به نزد عثمان رفت ؛ پس گفت : اي امير مومنان مردم را درياب ؛ گفت : چه شده است ؟ پاسخ داد داخل ارمنستان جنگ مي کرديم ؛ پس عده اي از اهل شام به قرائت أبي بن کعب مي خواندند ، پس به روشي قرائت مي کردند که اهل عراق نشنيده بودند ؛ و اهل عراق با قرائت عبد الله بن مسعود مي خوانند پس به روشي قرائت مي کنند که اهل شام نشنيده اند ، پس ( به همين سبب ) عده اي از ايشان سايرين را تکفير مي کنند .

از اين روايات چنين به دست مي آيد که عثمان تنها مردم را به يک طريق خواندن وادار کرد ؛ پس الفاظ هم معنايي را که ابن مسعود و عده اي ديگر طبق نظر خويش به جاي الفاظ قرآن نقل مي کردند از بين برده و چيزي از آن ها باقي نماند ؛ و ظاهرا اين نظريه ( جايگزيني الفاظ قرآن با الفاظ هم معني ) خطرناک ترين چيزي بود که قرآن را تهديد مي کرد ؛ زيرا نص کلمات قرآن را با نظريات شخصي افراد در مورد معني کلمات تغيير مي داد . در اين زمينه به کتاب ذيل مراجعه فرماييد : مباحث في علوم القرآن لصبحي الصالح : ص 107 .

مقصود از جمع آوري قرآن توسط امير مومنان علي عليه السلام :
مقصود از اينکه مي گويند امير مومنان علي عليه السلام قرآن راجمع آوري نموده است آن است که : أنه كتبه عما كان عند النبي (صلی الله علیه واله) ، وأضاف إليه التنزيل والتأويل ، كما في الرواية: ما كان في بيت النبي (صلی الله علیه واله) فأخذه علي (علیه السلام) بأمر الرسول حيث قال له : يا علي هذا كتاب الله خذه إليك ، فجمعه علي (علیه السلام) في ثوب ومضى إلى منزله ، فلما قبض النبي (صلی الله علیه واله) جلس علي فألفه كما أنزل الله ، وكان به عالما .
التمهيد في علوم القرآن : ج 1 ص 291 اين روايت را از ابن شهرآشوب نقل مي نمايد .

او آن را از روي آن چه در نزد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود نوشته و شان نزول و معناي آيات را نيز در آن آورده است ؛ همانطور که در روايت آمده است که : آنچه در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود ، امير مومنان به دستور ايشان جمع آوري نموده ، زيرا ايشان به حضرت فرمودند : اي علي کتاب خدا را بگير ؛ پس علي آن را در لباس خويش گرفته و به منزل خود رفت ؛ وقتي که رسول خدا از دنيا رفتند حضرت نشسته و آن را طبق نزول رونويسي نمود و او بدين مطالب آگاهي داشت يعني او در واقع اولين تفسير کتاب خدا را نگاشت و علاوه بر متن قرآن ( طبق ترتيب نزول) هرچه در مورد اين آيات بود در آن آورد ؛ زيرا ايشان از سايرين به اين مطلب آگاه تر بودند .

همانطور که از کلبي نقل شده است که گفت :
لما توفي رسول الله (صلی الله علیه واله) قعد علي بن أبي طالب في بيته فجمعه على ترتيب نزوله ، ولو وجد مصحفه لكان فيه علم كبير . التمهيد في علوم القرآن : ج 1 ص 290 اين مطلب را در التسهيل لعلوم التنزيل از وي نقل نموده است .وقتي رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) از دنيا رفتند ، علي بن ابي طالب (عليه السلام) در خانه خود نوشته و قرآن را طبق ترتيب نزول گرد آوري نمود ؛ و اگر اين کتاب يافت شود در آن علم فراواني خواهد بود .

و از محمد بن سيرين نقل شده است که گفت :ولو أصيب ذلك الكتاب لكان فيه العلم . تاريخ الخلفاء للسيوطي : ص 185 .
اگر به اين کتاب دست يابيم در آن علم را خواهيم يافت .

و خلاصه کلام آنکه :
منافاتي بين قول به اينکه قرآن در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جمع آوري شده است بااينکه امير مومنان و باب علم ايشان آن را گرد اوري کرده است و در آن مهمترين نکات و ظرايف تفسيري را آورده است نمي باشد . البته علت اينکه حضرت قرآن را طبق ترتيب نزول در کتاب خويش آوردند آن است که بدين ترتيب ناسخ و منسوخ و مطلق ومقيد آن به خوبي مشخص مي گرديد .

وجه جمع بين تمامي روايات آن است که بگويين : قرآني که در دست ماست در همان زمان رسول خدا و به دست صحابه در مقابل ديدگان ايشان بر روي کاغذ ها گردآوري شده است و بدين گونه نبوده است که عده اي بعد از رحلت رسول گرامي اسلام آن را از سينه هاي مهاجر و انصار جمع آوري بنمايند ؛ و بعد از رحلت رسول خدا چون قرآن ايشان در دست امير مومنان بود و لذا ابو بکر نمي توانست آن را به چنگ آورد ، لذا دستور داد تا قرآن را از روي مصحف هاي ساير نويسندگان وحي ( که در زمان رسول خدا آن ها را جمع آوري نموده و به رسول خدا نشان داده بودند ) رونويسي کرده به صورت يک کتاب در آورند ؛ زيرا تا آن موقع ، قرآن با وجود کامل بودن به صورت ورقه هاي جدا جدا بود و همه ورقه ها را در يک پارچه جمع آوري مي نمودند ؛ اما وي دستور داد تا آن را به صورت يک کتاب در آوردند ؛ و نيز در مورد جمع قرآن در زمان عثمان بايد گفت که مقصود آن است که وي دستور داد تا تمامي مردم قرآن را به يک ترتيب و يک لهجه بخوانند .

منبع: جام

انتهای پیام/ ز.ح


ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: