سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

نقش آل سعود، آل خليفه و اردوغان در قتل عام مسلمانان ميانمار و آفريقای مركزی

کد خبر: ۷۰۱۸۷
۱۵:۳۳ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۳
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، وقوع درگيری های گسترده خونين و كشتار بی رحمانه انسان ها ، مثله كردن اجساد، زنده زنده سوزاندن كودكان، تجاوز گروهی به زنان و شكافتن شكم آنها، آتش زدن خانه ها و مزارع مسلمانان و جنايات و فجايعی از اين دست و در نهايت كوچ اجباری بازماندگان، از كشور و آب و خاكی كه به آن تعلق دارند و‌آنها نيز به آن تعلق دارند
 
از ظاهر امر چنين بر می آيد كه مسلمانان مظلوم ميانمار و نيز مسلمانان بی پناه آفريقای مركزی، از گذشته تا كنون و طی چند دهه و بلكه چند سده، در اين دو كشور و در كنار اكثريت بودائی و مسيحی، زندگی كرده اند.
 
اگرچه ممكن است در مواردی و يا در مقاطعی از زمان ، اختلاف و حتی درگيری های محدود و مزاحمت هایی‌از طرف اكثريت جمعيتی اين دو كشور برای مسلمانان ايجاد شده باشد. بروز اين اختلاف ها را اگر كاملاً طبيعی‌ندانيم، اما بدون شك، غير منتظره نيز تلقی‌نمی‌شوند؛ كما اينكه بروز اختلاف ميان اعضای‌يك خانواده و ميان دو برادر هم خون و يا چند همسايه و همكار با يكديگر نيز امری ممكن الوقوع است.
 
با اين وجود وقوع درگيری های گسترده خونين و كشتار بی رحمانه انسان ها ، مثله كردن اجساد، زنده زنده سوزاندن كودكان، تجاوز گروهی به زنان و شكافتن شكم آنها، آتش زدن خانه ها و مزارع مسلمانان و جنايات و فجايعی از اين دست و در نهايت كوچ اجباری بازماندگان، از كشور و آب و خاكی كه به آن تعلق دارند و‌ آنها نيز به آن تعلق دارند؛ از حوادث بي مانندی است كه بشريت را در بهت و حيرت فرو برده و جهانيان با شنيدن اخبار و مشاهده فيلم ها و تصاوير كشتار ددمنشانه انسان هایی وحشت زده و بی پناه و سلب حق حيات از اقليتی كه چند ده سال در اين كشورها زندگی كرده اند و غارت اموال و غصب زمين های آباء و اجدادی آنها و سوزاندن خانه های آنها ، در غمی جانكاه گرفتار شدند و در ذهن خود به جستجوی علت اين نسل كشی وحشيانه، پرداختند.
 
اين نوشته در صدد انكار جنايات سبعانه بودائيان تندرو و مسيحيان متعصب و بي منطق و توجیه این جنایات و نيز در صددسرپوش نهادن بر مسؤليت دولت ها و مجامع و سازمان های بين المللی در اين ارتباط نيست. اين نوشته به علاوه در پی آن نيست نا احتمال دخالت و تحريك كشور های استعمار گر و سرويس های اطلاعاتی را در شكل گيری اين حوادث، به طور كلی منتفی نمايد . اين اقدامات شرم آور و تأسف بار و غير انسانی ، در خور صريح ترين سرزنش ها و اعتراضات و محكوميت و مجازات عاملان آن می باشد . به علاوه برای پيشگيری از تكرار و ممانعت از گسترش دامنه اين قبيل فجايع، انجام اقدامات باز دارنده مؤثر و اطمينان بخش ، ضروری است.
 
با همه اين اوصاف، هدف نوشته حاضر آن است تا اين حقيقت مهم را آشكار نمايد كه به هر حال دست يازيدن و مبادرت نمودن به كشتار هایی‌چنين فجيع و پر تعداد، مستلزم وجود و شاید ايجاد زمينه های قابل قبول روانی و تبليغاتی در بين عاملان فريب خورده می باشد. به هيچ وجه پذيرفتنی نيست كه فرض كنيم، گروهی از ساكنان يك كشور، بی هيچ مقدمه و دليل و بدون هماهنگی قبلی و به صورت ناگهانی با انواع اسلحه سر و گرم به سمت مناطق و روستاهای مسلمان نشين يورش برده و كوچك و بزرگ و پير و جوان را به قتل برسانند و اموال آنها را غارت نمايند. آيا وقوع بی‌مقدمه، حادثه ای اينگونه دهشت بار را می توان پذيرفت ؟ قطعاً پاسخ به اين فرض، منفی است. لذا بايد به اين باور برسيم كه كشتاری‌ چنين گسترده و فجيع، پيامد زمينه ها و شرايطی‌است كه از قبل فراهم شده است.
 
تشريح و توضيح مطلب، چندان دشوار نيست. طي چند سال اخير و پس از اعلام شيوع بيماری جنون گاوي و آنفولانزای طيور ، بسياری از كشورها واردات مرغ و فرآورده های دامی از كشور های مشكوك به آلودگی، را ممنوع نمودند.
 
اين ممنوعيت و محدوديت و مراقبت شديد در جلوگيری از ورود مرغ و گوشت گاو ، اقدامی ضروری و در جهت جلوگری ‌از شيوع بيماری و جلوگيری از به خطر افتادن سلامت مردم ، تلقی می شود . اتفاقاً خود مردم نيز با شنيدن چند باره اخبار مربوط به اين آلودگی خطرناك و بيماری قابل انتقال به انسان ، از خريد و مصرف مرغ و گوشت شديداً اجتناب نموده و در اقدامی احتياطی، حتی گوشت و مرغ خريداری شده از قبل را نيز از چرخه مصرف و برنامه غذایی خود خارج ساختند. اين قبيل رفتار ها و عكس العمل ها نسبت به تهديد ها و خطرات بالقوه ، جندان دور از انتظار نيست و جملگی ، اقدامات بازدارنده احتياطی محسوب می شوند. انسان ها از دير باز و به صورت تجربی و يا فطری آموخته اند كه در برابر عوامل خطر ساز و هر گونه تهديد بالقوه و بالفعل ،‌از خود عكس العمل سلبی يا ايجابی نشان دهند تا خطر و تهديد را دفع و يا آسيب های آن را كاهش دهند.
 
بارها شنيده و يا ديده ايد كه افراد معتاد، از سوي ديگر اعضای خانواده طرد می شوند و جامعه نيز آنها را نمی پذيرند. اين عكس العمل اگر چه راه حل معقول و مناسب و مفيدی در مواجهه با اعتياد و معتاد نيست اما در تبيين موضوع نوشته حاضر به ما كمك می كند.
 
هنگامی كه يك پدر و مادر و يا برادر و خواهر، عضو معتاد خانواده را از خود می‌رانند، در حقيقت در تلاش هستند تا ساير اعضای‌خانواده به وي‍‍ژه جوانان و نوجوانان را از گرفتار آمدن در دام اعتياد و از آلوده شدن آنها به اين بلای‌خانمان برانداز ، محفوظ دارند. در اين شرايط آنها فرزند و برادر و پاره تن خود را نمونه عينی يك بلا و يك گرفتاری و آلودگی می دانند و چون اقدامات گذشته خود برای نجات او را شكست خورده و بي ثمر می بينند،‌ لازم می دانند تا با قطع مناسبات و خارج نمودن او از دايره روابط و مناسبات خانوادگی ،‌لااقل خود و ديگر اعضای‌خانواده را از آسيب و خطر اعتياد حفظ نمايند . در هنگام اتخاذ اين تصميم ، فرزند و برادر آنها قبل از اينكه فرزند و برادر باشد، يك معتاد و يك عنصر خطرناك و يك عامل تهديد كننده كيان خانواده و سلامت سايرين است. به همين دليل زير پا نهادن عاطفه و اصول اخلاقی و انسانی و پيوند های خانوادگی در این شرایط، چندان دشوار نخواهد بود.
 
طی چند سال اخير ، فجايع و جنايات انجام شده از سوی گرو های تروريستی وهابی و در رأس آنها گروه موسوم به القاعده در سرزمين افغانستان ، يمن ، پاكستان ، الجزاير ، عراق و به ويژه در سوريه و انتساب تمام اين جنايات ضد بشری ‌به اسلام عزيز؛ چهره ای خشن، زشت، غير اخلاقی، خالی از عاطفه، به دور از انديشه و منطق و فارغ از انسانيت؛ از د ين مبين الهی در اذهان ترسيم نموده است و از همين رو و در كمال تأسف و بر خلاف حقيقت وجودی اسلام عزيز كه دين كامل خدا و دين اخلاق و انسانيت و دين انسان ساز و تعالی بخشيدن به انسان و به هستی است؛ به باوربسیاری از کسانی که شناخت آنها از اسلام محدود به همین آگاهی های نادرست و مغرضانه است ؛ اسلام مترادف خشونت و كشتار و به معنای ‌به مخاطره افتادن امنيت و آرامش است.
 
اسلام معرفی شده از سوی وهابيت و چهره ترسيم شده از اسلام ، فقط رنگ خون دارد و اين اسلام پيام آور جمود ، خشونت و بی رحمی و شقاوت است . در اين اسلام به دار آويختن كودكان ، اغفال و فریب دادن نوجوانان برای انجام عملیات انتحاری به طمع رفتن به بهشت و هم نشینی با حضرت رسول ( ص )، بستن کمربند انفجاری به کودکان کم سن و سال و بی خبر از همه جا و در ادامه منفجر ساختن این کودکان از راه دور در مساجد و زیارتگاه ها و محل تجمع مردم، كشتار زنان و دختران، ممانعت از تحصيل علم و دانش،‌ جلوگيری از استفاده مطلوب از دستاوردهای‌ علمی بشری به جز اسلحه و بمب، قطع اعضای بدن، بريدن سر انسان ها، بازی كردن با سرهای بريده و يا پختن آنها و نظاير اين جنايات فجيع، نه تنها قبيح و مذموم نيست، بلكه امری‌ مقدس و تكليفی واجب و عين عبادت؛ معرفی‌می شود.
 
با این عملیات شنیع غیر انسانی و اقدامات شرم آوری که به نام اسلام انجام می گیرد و مصادیق و نمونه های آن با شرح و تفصیل و تحلیل های هدفمند و مغرضانه -- از سوی دستگاه های تبلیغاتی و سخن پراکنی متعلق به امپراتوری صهیونیستی و استکباری -- از صبح تا شب و از شب تا صبح به جهانیان القاء می شود ، بی آنکه اشاره ای به خاستگاه ، مؤسسان و به وجود آورندگان و حامیان مالی ، سیاسی و تبلیغاتی این جانیان صورت بگیرد و بی آنکه مجالی در اختیار مخاطب قرار گیرد تا فارغ از این القائات جهت دار ، پیرامون اهداف و اغراض واقعی از به وجود آوردن آنها و دست های پشت پرده ای که کما فی السابق و با نقاب " دوستان سوریه " از آنها حمایت می کند؛ به اندیشه بنشیند ، دیگر نه فقط مجالی برای رغبت و روی آوری به این دین باقی نخواهد ماند، بلکه رویگردانی از این اسلام و گریزان شدن از این دین و صف بندی و جبهه گیری در برابر این دین، از سوی افراد و جمعیت های ناآگاه و نگران ؛ تا حدودی قابل پیش بینی است.
 
عصاره اين اسلام سياهی و تباهی است و اين اسلام نه فقط دارای‌هيچ جاذبه ای نيست كه سرتاسر آن و همه وجود آن ، نگرانی ، احساس خطر و در نتيجه دافعه مطلق است . در اینجا، یک مسلمان و جوامع مسلمان قبل از اینکه انسان و افرادی برخوردار از عقاید دینی شناخته شوند، عناصری عقب مانده، - باعرض معذرت – گرفتار توحش، بدور از اخلاق و انسانیت و در نهایت افرادی بالقوه خطرناک و تهدید گر ، شناخته می شوند.
 
از این اسلام باید گریخت و برای مصون ماندن از خطر و تهدید و آسیب های آن ، ضروری است تا با پیشدستی و اقدامات پیشگیرانه ، مسلمانان ، یعنی کانون خطر و فتنه را کشت و از میان برداشت و جامعه و جوانان را از خطر ابتلاء و گرفتار آمدن به اسلامی اینچنین ، رها و ایمن ساخت.
 
اوج بی رحمی و شقاوت و انتهای پلیدی را می توان به وضوح در عملیات تروریست های فعال در سوریه مشاهده کرد .اگر در افغانستان و عراق ؛ اقدامات این گروه های غیر اسلامی به بمب گذاری و ترور و آتش زدن خانه و مدرسه ، خلاصه می شد ؛ در سوریه مظلوم ؛ قطعه قطعه کردن اجساد ، بریدن سر انسان ها ، پختن سر های بریده شده، بازی کردن با سر های بریده و تزیین نمودن خودرو ها با این سرها ، نبش قبر اموات و خارج کردن اجساد و بی حرمتی نمودن به اجساد ، خراب نمودن مساجد و کلیساها ، آتش زدن قرآن کریم و سایر کتب مقدس ووواز جمله اقدامات فجیعی است که هر صبح و شام انجام می گیرد . جنایاتی که ممکن است با سکوت و بی تفاوتی همراه باشد اما هرگز با سکوت وجدان های بیدارهمراه نخواهد شد و هرگز از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد.
 
این فجایع رقت بار در سایه حمایت های همه جانبه و کمک های بیدریغ حاکمان کشور ها و کشورک هایی چون خاندان غاصب و مستبد آل سعود ، حکام قطرکه در عین کوچکی از آرزوهای بزرگ و دست نیافتنی رنج می برند و دولتمردان ترکیه که در رویای احیای مجدد خلافت عثمانی ، برای نسل کشی های دوباره و چند باره تردید نمی کنند ، اربابان امریکایی و انگلیسی و فرانسوی و صهیونیست آنها و صد البته در پناه سکوت مچامع و سازمان های بین المللی ؛ شکل می گیرد . از همین رو این حامیان چه بخواهند و چه نخواهند در تاریخ و نزد وجدان های بیدار و آگاه و در پیشگاه تاریخ ، شریک جنایات تروریست ها هستند.
 
در کنار اهداف سیاسی و در کنار امیال بی سرانجام و خواب های آشفته و بدون تعبیر حاکمان مستبد و اربابان آنها برای سیادت در منطقه و در کنار تلاش برای تضعیف و به شکست کشاندن جبهه مقاومت و ایجاد حاشیه امن برای موجودیت نا مشروع و رسمیت دادن به اشغالگری و تجاوزات صهیونیست ها ، اما اگربزرگترین هدف و برجسته ترین نتیجه تبلیغات فرقه ضاله و استعماری وهابیت و عملیات تروریستی گروهک های وهابی را ، ترویج اسلام امریکایی در برابر اسلام ناب محمدی و مانع تراشی در برابر اقبال جهانیان نسبت به اسلام ناب و آموزه ها و تعالیم انسان ساز آن بدانیم ؛ به بیراهه نرفته ایم.
 
لذا ما می توانیم کشتار مسلمانان مظلوم میانمار و آفریقای مرکزی را ، پیامد و نتیجه خسارت بار جنایات گروه های تروریستی وهابی در سوریه و عراق و افغانستان و پاکستان و یمن و جای جای جهان اسلام بدانیم و بدانیم که مسلمانان میانمار و آفریقای مرکزی با همان اسلحه ای کشته شدند و با همان آتشی سوزانده شدند که مردم سوریه و عراق کشته شده و به آتش کشیده شدند.
 
اسلحه هایی که با دلار های نفتی آل سعود و از کارخانجات جنگ افزار سازی امریکا و انگلستان و فرانسه تهیه شده و همزمان سینه مسلمانان سوری و عراقی و افغانی و میانماری و آفریقایی را نشانه رفته اند . در نتیجه ، حامیان گروه های تروریستی فعال در سوریه و عراق ، نه فقط در کشتار ها و جنایات بی شمار و کم سابقه در این دو کشور که نسبت به نسل کشی مسلمانان میانمار و افریقای مرکزی و نسبت به تمام ممنوعیت ها و محدودیت های سیاسی و اجتماعی و دیگر تضییقاتی که نسبت به مسلمانان در جهان اعمال می شود و به ویژه نسبت به کج باوری ها و کج فهمی ها و هتاکی ها و اهانت هایی که نسبت به ساحت پاک و مقدس اسلام عزیز صورت می پذیرد ، مسؤل هستند.اینان باید بدانند که القاب و عناوین خود ساخته ای چون خادم حرمین شریفین نیز ذره ای از جرم و جنایات آنها کم نخواهد کرد و روز بر پا شدن محکمه و هنگام پاسخگویی ، بسیار زود باشد.
 
منبع: بولتن نیوز

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: