به گزارش «شیعه نیوز»،«حماسه زينب كبرى (سلام ا... عليها) است كه مكمّل حماسه عاشورا است؛ بلكه به يك معنا حماسه اى كه بىبى زينب كبرى (سلام ا... عليها) به وجود آورد، احياكننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد. عظمت كار زينب كبرى (عليهاالسّلام) را نميشود در مقايسه با بقيه حوادث بزرگ تاريخ سنجيد؛ بايد آن را در مقايسه با خود حادثه عاشورا سنجيد؛ و انصافاً اين دو عِدل يكديگرند. اين انسان باعظمت، اين بانوى بزرگ اسلام بلكه بشريّت، توانست در مقابل كوه سنگين مصايب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد.»
بخشي از بيانات رهبري در ديدار فرماندهان بسيج سراسر كشور (۲۹/۸/۱۳۹۲)
حضرت زينب (سلام الله علیها) پيام آور و شاهد صادق واقعه كربلا هستند. اين بانوي بزرگوار كه به تعبير يكي از نويسندگان معاصر «مردانگي در ركابش جوانمردي آموخت»، با شهادت حضرت سيدالشهدا (علیه السلام) و يارانشان، بار سنگين ابلاغ پيام قيام حسيني را بر دوش كشيدند. ايفاي چنين مسئوليت سترگي، نيازمند بصيرتي الهي بود كه حضرت زينب (سلام الله علیها) آن را در پرتو آموزههاي وحياني و سير در آفاق و انفس به دست آورده بودند. بررسي نقش حضرت زينب (سلام الله علیها) در ابلاغ پيام قيام عاشورا و دلايل موفقيت اين مأموريت مهم، موضوع گفتوگوي خراسان با دكتر محمد باغستاني، عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، است كه در پي ميآيد.
با چه رويكرد و نگاهي ميتوان شناخت بيشتر و بهتري از شخصيت با عظمت حضرت زينب (سلام الله علیها) به دست آورد؟
به نظر من بايد به شخصيت حضرت زينب (سلام الله علیها) با رويكردي از منظر قرآن نظاره كرد. ايشان براي رسيدن به مقام يقيني كه در گفتار و كردارشان، قبل و بعد از واقعه كربلا، مشاهده ميكنيم، متمسك به آموزههاي ناب قرآني هستند؛ آموزههايي كه آنها را در دامان بهترين افراد نوع بشر فرا گرفتهاند. خداوند در آيه ۵۳ سوره فصلت ميفرمايد: «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق» انسان براي آنكه بتواند به حقيقت دست پيدا كند، به دو سير نيازمند است، نخست سير آفاقي و دوم، سير انفسي. آنچه براي اين بانوي بزرگوار در واقعه كربلا روي داد، نخست سير در آفاق و سپس سير در انفس بود. نتيجه اين رويكرد است كه حقيقت را بر زبان حضرت زينب (سلام الله علیها) جاري كرد و ايشان با مجهز شدن بهشناختي معنوي، حق را در آيينه گفتار و كردارشان متجلي كردند.
حضرت زينب (سلام الله علیها) چگونه اين سير آفاقي و انفسي را طي كردند؟
نقش ويژه حضرت زينب (سلام الله علیها) در واقعه كربلا با هجرت نخستين ايشان از مدينه آغاز ميشود؛ شهري كه زادگاه آن حضرت است. حضرت زينب (سلام الله علیها) غير از حدود پنج سال دوران خلافت اميرالمؤمنين (علیه السلام)، بقيه عمر مباركشان را در مدينه ساكن بودهاند. ايشان با گنجينهاي گرانقدر از معارف الهي، كه حاصل سالها همراهي با پدر و برادران بزرگوارشان است، داوطلب حضور در مأموريتي ميشوند كه برادرشان، سيدالشهدا (علیه السلام)، آن را پذيرفتهاند. امام حسين (علیه السلام) از صميم قلب و با تمام وجود مطهرشان قدم به راهي ميگذارند كه از ابتدا با پرتو پيام «إنالله شاء أن يراك قتيلا» روشن شده است. بديهي است كه خواهر بزرگوارشان نيز بر سختي راه و آنچه بر خاندان رسالت خواهد رفت، آگاهند. با اينكه از لحظه حركت تا رسيدن به صحراي نينوا و واقعه عاشورا، در كتابهاي تاريخي، نقل چنداني در ارتباط با بيانات و سخنان ايشان موجود نيست، اما حقيقت آن است كه اين همراهي با ولي خدا و سير در آفاق و مشاهده وقايع، نقش مؤثري در رويكردي كه بعدها از حضرت زينب (سلام الله علیها) شاهديم، دارد. در همين سير در آفاق است كه اين بانوي بزرگوار شاهد وصول دعوتنامههاي مردم كوفه و تصميم برادر براي نيمه تمام گذاشتن مراسم حج هستند. حضرت زينب (سلام الله علیها) ميبينند كه فرزدق شاعر چه ميگويد، طرمّاح بن عدي چه رفتاري دارد؛ ايشان در منزل «زَباله» همراه برادر بزرگوارشان خبر شهادت مسلم بن عقيل را ميشنوند. اين سير در آفاق افزون بر آموزههاي ديني و معرفتي نابي كه در منزل وحي فرا گرفتهاند، ايشان را بهشناختي دقيق و حكيمانه از شرايط و زمانه ميرساند. اين آمد و رفتها، نگاهي مردمشناسانه به حضرت زينب (سلام الله علیها) ميبخشد. ايشان از يك طرف افرادي مانند زهير بن قين را ميبينند كه با وجود امتناع از روبهرو شدن با پسر رسول خدا (ص)، سرانجام در برابر منطق الهي آن حضرت زانوي ادب ميزند و از دل و جان همراهشان ميشود و از طرف ديگر شاهدند كه برخي افراد تا كربلا ميآيند و وقتي زمزمه جنگ ميشنوند، امامشان را تنها ميگذارند و ميگريزند. همه اين سير آفاقي، حضرت زينب (سلام الله علیها) را به همانشناختي ميرساند كه در حقيقت سرآغاز سير در انفس است. يك شناخت بيروني كه به يك معرفت عميق دروني ختم شده است. اين همان درسي است كه تك تك ما بايد از رفتار و منش اين بانوي عالي مقام بگيريم.
نتيجهاي كه حضرت زينب (سلام الله علیها) از آموزههاي وحياني و طي كردن دو سيري كه به آن اشاره كرديد، به دست آوردند چه بود و ايشان چگونه توانستند از اين نتايج براي ابلاغ پيام عاشورا استفاده كنند؟
زماني كه عصر عاشورا فرا رسيد، تنها امام سجاد (علیه السلام) و تعدادي از بانوان حرم امام حسين (علیه السلام) و كودكان يتيم، در كنار حضرت زينب (سلام الله علیها) باقي مانده بودند. همه نزديكان ايشان، فرزندانشان، برادران بزرگوارشان، به ناگوارترين شكل ممكن به شهادت رسيده بودند. دشمن خيمهگاه امام حسين (علیه السلام) را به آتش كشيده بود و كودكان بيپناه به اين سو و آن سو ميدويدند. درست از همين مقطع تاريخي است كه نتيجه رويكرد قرآني حضرت زينب (سلام الله علیها)، كه به آن اشاره كردم، نمايان ميشود. ايشان هرآنچه از تربيت شدن در خاندان رسالت، و سير آفاقي و انفسي، همراه با امام حسين (علیه السلام)، به دست آوردهاند، به يكباره آشكار ميكنند. شخصيتي بزرگ كه تا اين زمان، پشت سر امامان معصوم (علیه السلام) گام بر ميداشت، اكنون در دفاع از حريم ولايت تمام قد ميايستد و شكوه شناخت الهي آن حضرت بر صفحات تاريخ نقش ميبندد. حضرت زينب (سلام الله علیها) به حق اليقين رسيده بودند و حقيقت به بخشي از وجود ايشان تبديل شده بود.
بخشي از اين امر حاصل همان سير و سلوك آفاقي و انفسي است. حضرت زينب (سلام الله علیها) با چنينشناختي در صحنه سخت و جانسوز اسارت خاندان رسالت حضور داشتند و آن حماسه بزرگ را آفريدند. ايشان تنها راوي يك قصه اندوهناك نيستند. شاهد حقيقتي هستند كه آن را با تمام وجودشان حس كردهاند. مشهور است كه بانوان در نگاه به جزئيات دقيقتر از آقايان هستند. حضرت زينب (سلام الله علیها) در قامت يك بانوي عارف به حقيقت، تصويري از كربلا ارائه ميدهند كه هنوز هم پس از گذشت قرنها از اين واقعه جانسوز، بهترين و كاملترين تصوير ممكن از اين واقعه سراسر شور و حماسه است. نتيجه سير آفاقي و انفسي ايشان، ظهور انسان كامل و شاهد صادق واقعه كربلاست. قرار نيست در اين روايت تنها بديهاي روي داده در اين واقعه را ببينيم. زيباييهاي عاشورا در آيينه مشي و سلوك ياران و همراهان امام حسين (علیه السلام)، به مراتب بيشتر از زشتيها و اعمال غيرانساني سپاهيان عبيدا... بن زياد است. كاري كه حضرت زينب (سلام الله علیها) نيز انجام دادند، همين بود. ايشان در نقل واقعه عاشورا و اهداف آن، تنها زشتي اعمال دشمنان را بازگو نميكنند، بلكه جايگاه بلند اخلاقي و عرفاني امام حسين (علیه السلام) و يارانشان، بخش مهمي از روايت ايشان را در بر ميگيرد. در وقايع پس از روز عاشورا جمله بسيار زيباي «ما رأيتُ الّا جميلاً» (من چيزي جز زيبايي نديدم) از حضرت زينب (سلام الله علیها) نقل شده است. شايد يكي از تفسيرهايي كه بتوان براي اين جمله مشهور، كه در برابر طعنه قاتلان فرزند رسول خدا (ص) به ايشان بيان شده است، ارائه داد، اين است كه كربلا تنها شامل زشتيهايي كه برخي نقل ميكنند نيست. بياييد با چشم بصيرت به زيباييهاي كربلا نيز بنگريم. زيباييهاي كه در جبهه امام حسين (علیه السلام)، يعني جبهه حق و حقيقت، خودنمايي ميكنند. به فداكاريها و جانبازيهاي بيمانندي نگاه كنيم كه ميتوان از آنها درس انسانيت و شرافت را به تمامي فرا گرفت. اين مظاهر انسانيت و آزادمردي، آنچه را در شب عاشورا تا صبح بر زبان و دل رانده بودند، ساعاتي بعد و در ميانه ميدان نبرد به عينيت تبديل كردند. روايت چنين حماسهاي بدون سير در آفاق و انفس كه حضرت زينب (سلام الله علیها) آن را طي كرده بودند، ميسر نميشد.
درباره رويدادهاي زندگي حضرت زينب (سلام الله علیها)، به ويژه پس از وقايع شام، اطلاعات زيادي وجود ندارد. علت اين خلأ تاريخي چيست؟
همان طور كه اشاره كرديد درباره اين بخش از زندگي حضرت زينب (سلام الله علیها) اطلاعات چنداني نداريم. با اين حال نبايد فراموش كرد كه حماسه سيدالشهدا (علیه السلام)، بيشتر به يك داستان قرآني شباهت دارد تا صرفاً يك روايت تاريخي. در واقع منطقي كه بر نقل روايت واقعه عاشورا حاكم است، منطقي قرآني است. در قرآن داستانها با تمام جزئياتشان نقل نميشوند. منطق قرآن قصه گويي نيست. داستان زندگي پيامبران الهي در قرآن با جزئيات بيان نشده است و در واقع بخشهايي از زندگي آن بزرگواران، كه ميتواند براي مردم آموزنده و هدايتگر باشد، ارائه شده است. رويكردي كه در نقل روايت كربلا نيز در پيش گرفته شده، همين است. البته اينكه به دنبال حقايق تاريخي باشيم و دريابيم كه براي حضرت زينب (علیه السلام) پس از ماجراي شام و بازگشت به مدينه، حقيقتاً، چه اتفاقي روي داده، كاري بجا و شايسته است. با اين حال به نظر ميرسد آنچه از رفتار و كردار اين بانوي بزرگوار روايت شده، به اندازه كافي قادر است مسير زندگي هر طالبي را به سمت مطلوب واقعي هدايت كند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/ ز.ح