وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهامهای ناشایستی که به شیعیان میزنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا میشوند. گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس بر آن است تا در سلسله مطالبی، به عمدهترین شبهاتی که وهابیت درباره شیعیان مطرح میکند پاسخ گوید.
یکی از شبهاتی که وهابیها مطرح میکنند این است که چرا نام امامان شیعه در قرآن نیامده است؟
در پاسخ باید گفت: پرسشگر تصور مىکند اگر نام امام و یا امامان در قرآن مىآمد، اختلاف از بین مىرفت، در حالى که این اصل، کلیّت ندارد. به موارد زیر دقت کنید:
۱. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازدهگانه، سبب مىشد که آزمندان حکومت و ریاست مانند بنیامیه به نسلکشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند.
بنىاسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایى براى آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمینهاى غصبشده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:
«إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ». (سوره بقره، آیه ۲۴۶)
(آنان به یکى از پیامبران خود گفتند: براى ما فرمانروایى معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم ...)
پیامبر آنان به امر الهى فرمانروا را به نام معرفى کرده، گفت: «إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ...» (سوره بقره، آیه ۲۴۷) (به راستى که خدا طالوت را به فرمانروایى شما برگزیده است.)
با وجودى که نام فرمانروا به صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشى پرداختند و گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ ...» (همان)
(از کجا مىتواند فرمانرواى ما باشد، حال آنکه ما به فرمانروایى از او شایستهتریم، و او توانمندى مالى ندارد؟ ...)
این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام براى رفع اختلاف کافى نیست، بلکه باید شرایط جامعه، آماده پذیرایى باشد. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازدهگانه، سبب مىشد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند، چنانکه این مسئله درباره حضرت موسى (علیه السلام) رخ داد و به قول معروف:
صد هزاران طفل سر ببریده شد/ تا کلیمالله موسى زنده شد
درباره حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم که اشارهاى به نسب و خاندان ایشان در روایات شده بود، حساسیتهاى فراوانى پدید آمد و خانه حضرت عسکرى(علیه السلام) مدتها تحتنظر و مراقبت بود تا فرزندى از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.
۲. چه بسا برخی، نام فرزندان و نوههای خود را مطابق نامهایی که در قرآن آمده، انتخاب میکردند و اختلافات در تعیین مصداق بیشتر میشد.
۳. با توجه به جو سنگینی که علیه ائمه شیعه بود چه بسا این مساله، باعث تحریف قرآن کریم میشد.
۴. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنانکه مىفرماید: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم و لعلّهم یتفکّرون». (سوره نحل، آیه ۴۴)
(و قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه براى مردم نازل شده است، براى آنها بیان کنى و آشکارسازى، شاید آنان بیندیشند.)
در آیه یادشده دقت کنید، مىفرماید: «تبیّن» و نمىگوید: «لتقراً» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنى را روشن کند.
گاهى شرایط ایجاب مىکند که فردى را به نام معرفى کنند، چنانکه مىفرماید: «و مبشّراً برسولٍ یأتى من بعدى اسمه احمد» (سوره صف، آیه ۶)، (عیسى مىگوید): من به شما مژده پیامبرى را مىدهم که پس از من مىآید و نامش احمد است.)
در این آیه حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفى مىکند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل مىنماید.
گاهى شرایط ایجاب مىکند که افرادى را با عدد معرفى کند، چنانکه مىفرماید: «و لقد أخذ الله میثاق بنىاسرائیل و بعثنا منهم اثنى عشر نقیباً ....» (سوره مائده (۵)، آیه ۱۱) (و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختم.)
بعضى اوقات شرایط ایجاب مىکند که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفى کند، چنانکه پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتى معرفى کرده است.
«الذین یتّبعون الرسول النّبىّ الأمّىّ الذى یجدونه مکتوباً عندهم فى التوراة و الإنجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التى کانت علیهم ....» (سوره اعراف (۷)، آیه ۱۵۷)
(کسانى که از رسول و نبى درس ناخواندهاى پیروى مىکنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته مىیابند، که آنان را به نیکى دعوت کرده و از بدىها بازشان مىدارد، پاکىها را براى آنان حلال کرده و ناپاکىها را تحریم مىنماید و آنان را امر به معروف و نهى از منکر مىکند و بارهاى گران و زنجیرهایى که بر آنان بود، از ایشان بر مىدارد ...)
درباره ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز آیات مهمی وجود دارد که در تفاسیر شیعه و سنی آمده است و برخی از علما مانند آیتالله مکارم شیرازی کتابی درباره «آیات ولایت در قرآن کریم» نوشتهاند که میتوانید مراجعه کنید.
همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مکانها و زمانهای مختلف مانند غدیر خم، ولایت امیر المومنین علی (علیه السلام) را ابلاغ فرموده است.
۵. مسائل زیادى وجود دارد که قرنها مایه جنگ و جدل و خونریزى در میان مسلمانان شده است، ولى قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع که ریشه کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند:
- صفات خدا عین ذات اوست یا زائد بر ذات؟
- حقیقت صفات خبرى مانند استوارى بر عرش چیست؟
- کلام خدا قدیم یا حادث است؟
- خلقت بر اساس جبر استوار است یا اختیار؟
این مسائل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولى آن چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است.
۶. همیشه علت اختلاف، جهل علمی نیست. بسیاری از کسانی که در عاشورا، مقابل امام حسین علیهالسلام ایستادند و ایشان و یارانش را کشتند و خاندانش را به اسارت بردند، میدانستند که حسین (علیه السلام) به حق است اما هوای نفس، امور مادی، رسیدن به مقام و پول و ...، ترس از جان و .... باعث شد دست به این کار بزنند.
اینهمه در آیات قرآن، تاکید بر نماز و زکات شده است. آیا همه مسلمانان (به طور صد در صد) آن را اقامه میکنند؟
در آیات فراوانی، از ربا، نهی شده است. آیا ربا از کشورهای اسلامی، ریشه کن شده است؟