سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چرا نام امامان شیعه در قرآن نیامده است؟

بعضى اوقات شرایط ایجاب مى‏‌کند که فرد مورد نظر با اوصاف معرفى شود نه با نام، چنانکه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل، با صفاتى معرفى شده است.
کد خبر: ۶۲۴۸۵
۱۰:۴۹ - ۲۴ مهر ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:


به گزارش «شیعه نیوز»، سلفی‌گری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته می‌شود که مخالفان خود را کافر می‌شمارند و مطرح‌ترین آنان «وهابیت تکفیری» با محوریت عربستان سعودی است.

وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهام‌های ناشایستی که به شیعیان می‌زنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا می‌شوند. گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس بر آن است تا در سلسله مطالبی، به عمده‌ترین شبهاتی که وهابیت درباره شیعیان مطرح می‌کند پاسخ گوید.

یکی از شبهاتی که وهابی‌ها مطرح می‌کنند این است که چرا نام امامان شیعه در قرآن نیامده است؟

در پاسخ باید گفت: پرسشگر تصور مى‏‌کند اگر نام امام و یا امامان در قرآن مى‌‏آمد، اختلاف از بین مى‌‏رفت، در حالى که این اصل، کلیّت ندارد. به موارد زیر دقت کنید:

۱. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازده‏‌گانه، سبب مى‏‌شد که آزمندان حکومت و ریاست مانند بنی‌امیه به نسل‏‌کشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند.

بنى‌‏اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمان‏‌روایى براى آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‏‌هاى غصب‏‌شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:

«إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ». (سوره بقره، آیه ۲۴۶)

(آنان به یکى از پیامبران خود گفتند: براى ما فرمان‏‌روایى معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم ...)

پیامبر آنان به امر الهى فرمان‌‏روا را به نام معرفى کرده، گفت: «إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ...» (سوره بقره، آیه ۲۴۷) (به راستى که خدا طالوت را به فرمان‌‏روایى شما برگزیده است.)

با وجودى که نام فرمان‌‏روا به صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشى پرداختند و گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ ...» (همان)

(از کجا مى‏‌تواند فرمان‌‏رواى ما باشد، حال آنکه ما به فرمان‌‏روایى از او شایسته‏‌تریم، و او توانمندى مالى ندارد؟ ...)

این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام براى رفع اختلاف کافى نیست، بلکه باید شرایط جامعه، آماده پذیرایى باشد. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازده‏‌گانه، سبب مى‌‏شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل‏ کشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند، چنانکه این مسئله درباره حضرت موسى (علیه السلام) رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد/ تا کلیم‌‏الله موسى زنده شد

درباره حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم که اشاره‏‌اى به نسب و خاندان ایشان در روایات شده بود، حساسیت‌‏هاى فراوانى پدید آمد و خانه حضرت عسکرى(علیه السلام) مدت‏‌ها تحت‌‏نظر و مراقبت بود تا فرزندى از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.

۲. چه بسا برخی، نام فرزندان و نوه‌‌های خود را مطابق نام‌‌هایی که در قرآن آمده، انتخاب می‌کردند و اختلافات در تعیین مصداق بیشتر می‌شد.

۳. با توجه به جو سنگینی که علیه ائمه شیعه بود چه بسا این مساله، باعث تحریف قرآن کریم می‌شد.

۴. رسول‏ خدا (صلی الله علیه و آله) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنانکه مى‏‌فرماید: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم و لعلّهم یتفکّرون». (سوره نحل، آیه ۴۴)

(و قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه براى مردم نازل شده است، براى آنها بیان کنى و آشکارسازى، شاید آنان بیندیشند.)

در آیه یادشده دقت کنید، مى‌‏فرماید: «تبیّن» و نمى‏‌گوید: «لتقراً» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنى را روشن کند.

گاهى شرایط ایجاب مى‏‌کند که فردى را به نام معرفى کنند، چنانکه مى‌‏فرماید: «و مبشّراً برسولٍ یأتى من بعدى اسمه احمد» (سوره صف، آیه ۶)، (عیسى مى‌‏گوید): من به شما مژده پیامبرى را مى‌‏دهم که پس از من مى‏‌آید و نامش احمد است.)

در این آیه حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفى مى‌‏کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل مى‏‌نماید.

گاهى شرایط ایجاب مى‏‌کند که افرادى را با عدد معرفى کند، چنانکه مى‏‌فرماید: «و لقد أخذ الله میثاق بنى‌‏اسرائیل و بعثنا منهم اثنى عشر نقیباً ....» (سوره مائده (۵)، آیه ۱۱) (و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختم.)

بعضى اوقات شرایط ایجاب مى‏‌کند که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفى کند، چنانکه پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتى معرفى کرده است.

«الذین یتّبعون الرسول النّبىّ الأمّىّ الذى یجدونه مکتوباً عندهم فى التوراة و الإنجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التى کانت علیهم ....» (سوره اعراف (۷)، آیه ۱۵۷)

(کسانى که از رسول و نبى درس ناخوانده‌‏اى پیروى مى‏‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته مى‌‏یابند، که آنان را به نیکى دعوت کرده و از بدى‌‏ها بازشان مى‌‏دارد، پاکى‌‏ها را براى آنان حلال کرده و ناپاکى‌‏ها را تحریم مى‏‌نماید و آنان را امر به معروف و نهى از منکر مى‌‏کند و بارهاى گران و زنجیرهایى که بر آنان بود، از ایشان بر مى‌‏دارد ...)

درباره ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز آیات مهمی وجود دارد که در تفاسیر شیعه و سنی آمده است و برخی از علما مانند آیت‌الله مکارم شیرازی کتابی درباره «آیات ولایت در قرآن کریم» نوشته‌اند که می‌توانید مراجعه کنید.

همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مکان‌ها و زمان‌های مختلف مانند غدیر خم، ولایت امیر المومنین علی (علیه السلام) را ابلاغ فرموده است.

۵. مسائل زیادى وجود دارد که قرن‏‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزى در میان مسلمانان شده است، ولى قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع که ریشه‌ ‏‌کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند:

- صفات خدا عین ذات اوست یا زائد بر ذات؟

- حقیقت صفات خبرى مانند استوارى بر عرش چیست؟

- کلام خدا قدیم یا حادث است؟

- خلقت بر اساس جبر استوار است یا اختیار؟

این مسائل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولى آن چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است.

۶. همیشه علت اختلاف، جهل علمی نیست. بسیاری از کسانی که در عاشورا، مقابل امام حسین علیه‌السلام ایستادند و ایشان و یارانش را کشتند و خاندانش را به اسارت بردند، می‌دانستند که حسین (علیه السلام) به حق است اما هوای نفس، امور مادی، رسیدن به مقام و پول و ...، ترس از جان و .... باعث شد دست به این کار بزنند.

اینهمه در آیات قرآن، تاکید بر نماز و زکات شده است. آیا همه مسلمانان (به طور صد در صد) آن را اقامه می‌کنند؟

در آیات فراوانی، از ربا، نهی شده است. آیا ربا از کشورهای اسلامی، ریشه کن شده است؟

این مثال‌ها فراوان است و روشن می‌کند که مشکل، تنها جهل علمی نیست تا با ذکر آن در قرآن، مساله حل شود.
 
 
منبع:فارس
انتهای پیام ز.غ

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: