سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیا شیعیان درباره مقام ائمه غلوّ می‌کنند؟

شیعیان، غلوکنندگان را کافر دانسته و مسلمان نمی‏‌دانند تا چه رسد که او را شیعه و پیرو اهل‏ بیت (علیهم السلام)، بخوانند.
کد خبر: ۶۰۵۸۵
۱۳:۲۴ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از حج، یکی از ترفندهای تبلیغاتی وهابیت درباره پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام این است که ابتدا یک تهمت را به شکل‌های گوناگون و از راه‌های مختلف به شیعیان نسبت می‌دهند و آنگاه درباره اینکه چرا شیعیان دارای فلان باور هستند، به بحث و گفت‌وگو می‌نشینند و کارشناس دعوت می‌کنند! یکی از این ترفندهای تبلیغاتی، ترویج این نکته است که شیعیان درباره مقام ائمه غلو می‌کنند! آنها البته در تعریف غلو هم گاهی دچار اشتباه می‌شوند و به عنوان مثال اتصاف اهل بیت به علم غیب را نوعی غلو می‌دانند.

برای پاسخ به این ادعا باید گفت:

1. شیعیان، غلوکنندگان و کسانی که غیر خدا را- هر که باشد- به حدّ خدایی می‏‌رسانند، کافر دانسته و مسلمان نمی‏‌دانند تا چه رسد که او را شیعه و پیرو اهل‏ بیت (علیهم السلام)، بخوانند. چگونه ممکن است متمسکین به ثقلین، امری که خلاف عقل و قرآن و سنّت است را باور داشته باشند.

الف) قرآن می‏‌فرماید: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ‏ (مائده: 17)

یعنی: به تحقیق کافر شدند کسانی که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است.

ب) امیرمؤمنان (علیه السلام) می‏‌فرماید: «خدایا من از غلات (غلو کنندگان)، تبرّی‏ می‏‌جویم، همان‏گونه که عیسی بن مریم از نصارا، تبرّی جست. خدایا آنها را تا ابد، خوار و ذلیل کن و هیچ‏‌یک از آنها را یاری مکن1".

امام صادق (علیه السلام) نیز در این مورد فرمود: «بر جوانان خود از خطر غلات بترسید که مبادا آنان را تباه سازند. زیرا غلات بدترین خلق خدایند. عظمت خدا را کوچک دانسته و برای بندگان خدا قائل به ربوبیّت هستند2".

ج) شیخ صدوق می‏‌فرماید: «اعتقاد ما در مورد غلات و مفوّضه آن است که اینان کافران به خداوند می‏‌باشند3".

شیخ مفید نیز می‏‌فرماید: «غلات گروهی از متظاهران به دین اسلامند که امیرمؤمنان (علیه السلام) و امامان از ذریّة او را به الوهیت و پیامبری نسبت داده‏‌اند. آنان گمراه و کافرند و امیرمؤمنان (علیه السلام) به قتل آنها فرمان داده است. ائمه دیگر نیز، آنها را کافر و خارج از اسلام دانسته‏‌اند5".

2. آیا خبر داشتن از غیب و اشراف بر احوال انسان‏‌ها مطلقاً به مفهوم غلوّ و خدا دانستن شخص عالم به غیب است؟ در این صورت قرآن افراد زیادی را شریک خداوند قرار داده است.

الف) قرآن از قول حضرت عیسی (علیه السلام) می‏‌فرماید: وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ‏ (آل عمران: 49)

یعنی: من به شما خبر می‏‌دهم درباره آنچه می‏‌خورید و آنچه در خانه‏‌هایتان ذخیره می‏‌کنید.

آیا این خبر دادن از غیب نیست؟ آیا از نظر قرآن حضرت عیسی (علیه السلام)، خدا است؟! در آیه دیگری، به پیامبر (صلی الله علیه واله) می‏‌فرماید: (ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ‏)، (آل عمران: ۴۴) آیا پیامبر (صلی الله علیه واله) که از غیب خبر داشت، خدا بود؟ حال اگر پیامبر (صلی الله علیه واله) این اخبار غیبی را در اختیار دیگران قرار دهد، این، غلوّ و نسبت دادن اوصاف خداوند برای مخلوق است؟!

حقیقت این است که وهابیون، نمی‏‌توانند فرق بین علم ذاتی و بی‏‌حدّ که از اوصاف خاصّ خدا است و علم ایتایی و لدنی و محدود که خداوند به برخی بندگان خاص خود عطا می‏‌کند را بفهمند.در آیه دیگری می‏‌فرماید: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ…) (جن: 26 27)دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‏‌سازد مگر پیامبری را که از او خشنود باشد.

ب) در متون معتبر اهل‏ سنت، خبرهای غیبی فراوانی از قول پیامبر (صلی الله علیه واله) نقل شده است. از جمله، درباره اوضاع امّت در آخرالزّمان، شهادت امام حسین (علیه السلام) در کربلا و درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، که ذکر آنها باعث تطویل کلام می‏‌شود. دراین زمینه، فقط به یک حدیث بسنده می‏‌کنیم:

مسلم و احمد بن حنبل از حذیفه نقل کرده‏‌اند که: «پیامبر (صلی الله علیه واله) به من علم گذشته و آینده تا روز قیامت را آموخت5".

آیا خبر داشتن حذیفه از علم غیب غلو نیست و خبر داشتن اهل بیت (علیهم السلام) غلو است؟!

منابع:

1. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۵

2. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الاعتقادات، ص ۷۱؛ به نقل از شیعه شناسی، ج ۱، ص ۵۵۷

3. همان، ص ۲۸۶

4. محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح الاعتقاد، ص ۱۰۹، به نقل از شیعه شناسی، ص ۵۵۸.

5. صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج ۸، ص ۱۷۳؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۳۸۸؛ المستدرک، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶، ج ۵، ص ۴۷۱

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: