SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از سایت برهان، روابط دیپلماتیک اسرائیل و ترکیه، در پی حملهی کماندوهای اسرائیلی به کشتی امدادرسانی ترکیه به غزه، موسوم به مرمرهی آبی در سال2010، قطع شده بود و ترکیه همواره شرط برقراری روابط را عذرخواهی رسمی نتانیاهو و اسرائیل میدانست؛ تا اینکه اخیرا، نتانیاهو طی تماسی تلفنی با اردوغان، به طور رسمی از دولت ترکیه عذرخواهی کرد. در مورد این عذرخواهی تحلیلهای گوناگونی صورت گرفته است، بعضیها این عذرخواهی را بازی جدید غرب میدانند، عدهای دیگر بر ناگزیر بودن اسرائیل با توجه به مشکلات داخلی و خارجی در اتخاذ این تصمیم اشاره میکنند و در نهایت رسانههای خارجی این عذرخواهی را واقعی دانسته و آن را فصل جدیدی از روابط اسرائیل و ترکیه میدانند. برای بررسی دلایل واقعی این اقدام نتانیاهو و تأثیرات بلندمدت آن با «جعفر قناد باشی» کارشناس مسائل بینالملل گفتوگوی انجام گرفته که مشروح آن در ادامه میآید.
تحولات خاورمیانه، به ویژه در مصر و سوریه، چه تأثیری بر تصمیم نتانیاهو مبنی بر عذرخواهی از ترکیه داشته است؟
آنچه سبب شد اوباما چنین درخواستی را مطرح کند و پاسخ مثبت اسرائیل را مبنی بر عذرخواهی به دنبال داشته باشد، تأثیر تحولات منطقهای است که دولت آمریکا، دولت ترکیه و رژیم اسرائیل را به شدت نیازمند چنین اقدامی کرده بود.
همان طور که میدانید، در حال حاضر آمریکا در دوران ترمیم سیاست خارجی خود قرار دارد. آمریکاییها متوجه شدهاند که در خاورمیانه و جهان اسلام منفور هستند و این نفرت عمومی نسبت به آمریکا، ناشی از راهبردهای غلط این کشور، به ویژه در حمایت از اسرائیل است. بنابراین اوباما به شدت تلاش میکند تا تصویر دیگری از خود نشان دهد و وانمود کند که در قضیهی فلسطین به نوعی میانجی است.
بر این اساس، اوباما در سفر اخیر خود، هم به رامالله و هم به بیتالمقدس (پایتخت فعلی رژیم اسرائیل) رفت و سعی کرد خود را در نقش یک میانجی معرفی کند. اوباما در دور اول ریاستجمهوریاش هم همین سیاست را در پیش گرفته بود و در سفرش به ترکیه و مصر سخنانی را مطرح کرده بود که به نوعی میخواست چهرهی واقعی و ضداسلام آمریکا را پنهان کند. به همین دلیل، در آنکارا در مراسم مذهبی حضور پیدا کرد و در مصر، در زمان مبارک، به مسجد رفت.
در مجموع آمریکا در پی این است که از حامی اسرائیل، به یک میانجی، در میان افکار عمومی، تغییر نقش دهد. در خصوص سفر اوباما به خاورمیانه نیز بر روی این مسئله تأکید میشد که او در پی این است که مذاکرات صلح را احیا کند.
قضیهی ترکیه سوژهی مناسبی بود تا اوباما به صورت نمادین از آن استفاده کند و اسرائیل، دعوت اوباما را برای عذرخواهی از ترکیه بپذیرد. البته اسرائیلیها هم به شدت به این اقدام نیاز داشتند. امنیت این رژیم، به علت بروز امواج بیداری اسلامی به شدت در خطر است. توان دفاعی اسرائیل، به ویژه در اثر جنگ هشتروزه با غزه، به شدت آسیبپذیر شده است. در چنین شرایطی، آنها نیازمند این هستند تا با اقدامات نمادین، به نوعی سیاستهای افراطی خودشان را پنهان کنند.
به همین دلیل، در حالی که افراطیترین حزب، یعنی حزب لیکود به رهبری نتانیاهو، بر سر کار قرار دارد، اسرائیل ناگزیر میشود که عقبنشینی و معذرتخواهی کند. امروز انقلاب مصر باعث ناامنی مرزهای اسرائیل شده است و از سویی دیگر، مقاومت دولت سوریه نشان داده است که مجموعهی کشورهای غربی توان براندازی حکومت در این کشور و اجرای منویات رژیم صهیونیستی را ندارند.
با توجه به شرایط منطقه، در حالی که مدت زیادی از اقدام رژیم صهیونیستی در مقابل کشتی ترکیهای حامل کمکهای بشردوستانه به غزه میگذرد، اسرائیل سعی میکند با عذرخواهی از ترکیه، چهرهای دیگر از خود نشان دهد. پیش از این، تصور اسرائیل بر این بود که حکومت سوریه سرنگون میشود و انقلابهای مردمی در کشورهایی مثل اردن، بحرین و یمن متوقف میشوند؛ ولی این طور نشد و حرکتهای ضداسرائیلی مردم در این کشورها و حتی در مغرب و الجزایر ادامه دارد.
به اعتقاد من، اینکه اوباما چنین پیشنهادی را به اسرائیل بدهد، سناریویی است که توسط خود اسرائیل طراحی شده؛ چرا که این رژیم به این نتیجه رسیده است که اگر این خط افراطی را در عرصهی تبلیغاتی هم ادامه دهد، نابودیاش سریعتر اتفاق میافتد.
اما دربارهی ترکیه، باید گفت در این مدت که این کشور همسو با سیاستهای آمریکا حرکت میکند، به شدت آسیبپذیر شده است. چهرهی ترکیه به علت انجام عملیات در خاک سوریه در داخل آسیب دیده است؛ چون مردم ترکیه به یکباره دیدند که کشورشان با حمایت از مخالفین سوریه و مقابله با خط مقاومت، همجهت با اسرائیل حرکت میکند و این موضوع آبروی دولت اردوغان را در خطر قرار داد و زمینهی کاهش آرا در دورهی بعدی را به وجود آورد.
مسئلهی دیگر حمایت ترکیه از گروههایی مثل القاعده و آموزش آنها بود. مردم ترکیه از اردوغان و حزب «آزادی و عدالت» توقع داشتند قرائتی دقیق و واقعبینانه از اسلام داشته باشد؛ نه اینکه گروه القاعده را آموزش دهد و به خاک سوریه بفرستد. این موضوع هم باعث شد دولت ترکیه نه فقط در داخل، بلکه در منطقه آسیبپذیر شود.
مسئلهی سومی که ترکیه را نیازمند پیروزی ظاهری در مقابل اسرائیل میکرد این بود که ترکیه سالها راهبرد سیاسیـتجاری را پی گرفته بود؛ ولی وقتی این راهبرد را به راهبرد نظامیـتجاری تغییر داد، به شدت ضربه خورد، چون هر گاه مسئلهی نظامی و دخالت در امور سایر کشورها مطرح میشود، اقتصاد و تجارت آسیب میبیند. از زمانی که ترکیه در مسئلهی سوریه دخالت کرده، شاخصهای اقتصادی این کشور به شدت ضربه خورده است که برخی از آنها به شدت نگرانکننده هستند.
با توجه به مطالب فوق، پیشنهاد آمریکا برای عذرخواهی اسرائیل از ترکیه، نیاز حیاتی سه طرف بود برای اینکه بتوانند واقعیتهای منطقه را وارونه جلوه دهند. البته مردم ترکیه هوشیارتر از این هستند که عذرخواهی نتانیاهو را به منزلهی پیروزی کشورشان در مقابل اسرائیل تعبیر کنند. آنها میدانند که پشت این مسئله، همکاریهای عملی ترکیه با اسرائیل در قضیهی سوریه قرار دارد و در واقع ترکیه به اصلیترین حلقهی مقاومت ضربه میزند. مردم ترکیه تجربهی تلخی از تعامل با غرب دارند؛ چرا که مجلس ترکیه با هدف عضویت در اتحادیهی اروپا و بنا بر دستور آنها، مجازات زنا را از قانون حذف کرد، ولی اتحادیهی اروپا باز هم این کشور را به عضویت نپذیرفت.
به اعتقاد بنده، این اقدام ترکیه، اسرائیل و آمریکا در دیگر بخشهای خاورمیانه هم خریداری ندارد. اگر با نگاهی ریزبینانه به این قضیه نگاه کنیم، خواهیم دید که آمریکا، اسرائیل و ترکیه، به دلیل بیداری مردم منطقه و حرکتهای آنها، به نوعی دچار استیصال شدهاند و به این اقدام دست زدهاند.
ترکیه مواضع متناقضی در برابر جهان اسلام و به ویژه در قضیهی فلسطین دارد. از طرفی می بینیم سیاستهای اعلامی ترکیه مبنی بر حمایت از فلسطین است، اما سیاستهای اعمالی این کشور در راستای منافع اسرائیل قرار دارد. سیاستهای متناقض ترکیه در قضیهی فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر بنده، مردم خاورمیانه مدل ترکیه را پیش از این هم تجربه کردهاند. مدل مبارک و رژیم مصر هم همین طور بود. مبارک خودش از نظامیانی بود که در جنگ سال 1973 در مقابل اسرائیل، حضور داشت و خود را از قهرمانان پیروزی مصر بر اسرائیل میدانست، ولی در واقع سرسپردهی آمریکاییها و همراه با سیاستهای صهیونیستها بود. مردم مصر این رژیم را تحمل نکردند و ماهیت واقعی رژیم مبارک برای مردم مصر آشکار شد.
در ترکیه هم همین مدل وجود دارد. نمونههایی از این دست در جهان عرب کم نیستند. برای مثال، حکومت ریاض هم ادعای مخالفت با رژیم صهیونیستی را دارد، ولی در عمل ماهیت اقدامات آنها کاملاً مشخص است. شاهحسن، پادشاه قبلی مغرب نیز ادعای مبارزه با رژیم صهیونیستی را داشت، ولی در عمل سازش کرد. حتی در داخل خود فلسطین هم چنین نمونههایی وجود داشتهاند. برای مثال، آقای عرفات خودش را به عنوان قهرمان مبارزه با رژیم صهیونیستی معرفی میکرد، ولی در صحنهی عمل با مقامات آمریکایی و صهیونیستی سازش کرد.
با توجه به تجربههای قبلی و آگاهی حکومت ترکیه از هوشیاری مردم، بسیار تعجبآور است که آقای اردوغان نمونههای قبلی را نادیده میگیرد و تصور میکند مدل حکومتی ترکیه میتواند در جهان عرب الگو باشد. در صحنهی عمل، ترکیه از گروههای افراطی حمایت میکند و از نظر تاریخی نیز این کشور در بین مردم شمال آفریقا منفور است، چون متأسفانه ترکان عثمانی سوابق خوبی در مصر، تونس، لیبی، سوریه و عراق ندارند و مردم از نظر تاریخی آنها را اشغالگر میدانند.
اردوغان اگر میخواهد در جهت منافع کشورش گام بردارد، نباید با رژیم صهیونیستی همکاری کند؛ چرا که آن سابقهی تاریخی را پررنگ میکند و مردم منطقه جنایاتی را که عثمانیها انجام داده بودند دوباره به یاد میآورند. ترکیه نادانسته دارد زمینهی سیاسی و تجاری خوبی را که طی ده سال گذشته فراهم کرده است از بین میبرد.
آیا میتوان گفت در واقع ترکیه از کارت فلسطین برای تأمین منافع خود در جهان اسلام استفاده میکند؟
دقیقاً همین طور است. ترکیه سعی میکند با حمایتهای ظاهری خود از فلسطین، سرسپردگیاش به غرب را پنهان کند. این سیاست کهنهای است که در مصر، اردن و... تجربه شده است. متأسفانه این اقدامات ترکیه حتی در چارچوب منافع ملی این کشور نیز قرار ندارد. اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم، هر گونه حمایت از اسرائیل، ضربه زدن به همسایگان و به راه انداختن برادرکشی در کشور سوریه، خلاف منافع ملی ترکیه و حتی وحدت ملی گروههای و مذاهب موجود در این کشور است.
کشورهای غربی عضو ناتو، بیشتر سلاح و ابزار ناتو را تأمین میکنند و بیشترین نیروی انسانی این پیمان را ترکها تشکیل میدهند و برخی از پایگاههای نظامی این پیمان در ترکیه برپا شده است. عضویت ترکیه در ناتو باعث شده است این کشور مجبور باشد بیشترین امتیاز را به غربیها بدهد و همواره در جهت خواست آنها حرکت کند. در واقع این عضویت نه تنها امنیت ترکیه را افزایش نداده است، بلکه هزینههای زیادی برای این کشور به همراه داشته و منافع اقتصادی آن را به خطر انداخته است.
به اعتقاد من، در حال حاضر، سرسپردگی ترکیه بسیار پررنگتر و پردامنهتر از سرسپردگی رژیم مبارک است. اقدامات امروز دولت ترکیه، مقتضیات عضویت ننگین این کشور در پیمان ناتو است. هدف اصلی ناتو حفظ منافع سرمایهداری غرب است و ترکیه در این منافع هیچ سهمی ندارد. اگر مقامات ترکیه در پی این هستند که اوضاع را بهبود بخشند، باید از عضویت ناتو خارج شوند.
انتهای خبر/ ز.ح