سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

پنج كشوری كه آمریكا در حال نابودی آنهاست

تاریخ آمریكا انباشته از نمونه‌های مداخله نظامی و سیاسی این كشور در امور كشورهای خارجی است. اقدام به بركناری رهبر منتخب ایران در سال 1332، نمونه‌ای از این دست اقدامات به پشتیبانی آمریكاست. * كودتای 1333 گواتمالا كه آژانس مركزی اطلاعات، مهندسی كرده بود و نیز تامین بودجه آمریكا برای "جنگ‌های كثیف" وحشیانه علیه هواداران جناح چپ در آمریكای لاتین در دهه 1350 و بسیاری دیگر، ازجمله این مداخلات هستند.
کد خبر: ۵۲۵۶۸
۱۰:۳۷ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از جمهوری اسلامی،با وجود تغییر شیوه‌های جنگی، دوره زمانی پس از 20 شهریور 1380 نیز دقیقا به همین شكل است. دخالت نیروهای نظامی آمریكا در كشورهایی چون یمن، ملت‌ها را بی‌ثبات كرده و شهروندان بی‌گناه را به نام "جنگ با تروریسم" كشته است. مجموعه فعلی جنگ‌های بیان‌نشده‌ای كه ایالات متحده در حال برپایی آنهاست، اثرهای مخربی در سراسر جهان دارد. به علاوه، جنگ دیگری بر سر به اصطلاح موادمخدر وجود دارد كه ایالات متحده با وجود اثرهای فاجعه‌آمیز آن بر زمین به ادامه آن كمك می‌كند.در ادامه، به برخی كشورهای خاص نگاهی می‌اندازیم كه به دلیل دخالت ایالات متحده متحمل زیان‌های شدیدی شده‌اند.

1. یمن
پس از حملات 20 شهریور 1380 به آمریكا، دولت بوش، شراكت‌هایی را با میزبانی كشورهایی كه دولتی منفور داشتند، افزایش داد. یمن یكی از این كشورها بود. پس از 11 سپتامبر، دولت آمریكا حمایت خود را از حكومت یمن افزایش داد. یمن در آن زمان با ریاست جمهوری علی عبدالله صالح اداره می‌شد كه فردی قدرتمند بود. وی در آن زمان، بیش از سه دهه قدرت را در دست داشت. این حمایت در دولت بوش، بیشتر در قالب كمك‌های امنیتی بود؛ زیرا براساس مقاله‌ای در مجله شورای سیاست‌گذاری خاورمیانه، ایالات متحده "آموزش‌های تاكتیكی پیشرفته، سلاح و تجهیزات مانیتورینگ، وسایل نقلیه نظامی، هلی‌كوپتر و كشتی" در اختیار یمن گذاشته بود.

بی‌ثباتی یمن با افزایش حملات هواپیماهای بدون سرنشین در دولت اوباما تشدید شده است. دولت بوش یك بار درسال 1381 از این طریق به یمن حمله كرد در عوض، دولت اوباما حملات هوایی را به شدت افزایش داد و حملات بسیاری از این دست را علیه یمن آغاز كرد. دولت صالح بارها اعلام كرده كه نیروهای هوایی خود وی، مسئول این حملات بوده است. براساس اسناد ویكی لیكس، صالح، مشتاقانه پذیرای حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریكا شده و به این كشور اطمینان داده است كه تلاش برای سركوب هرگونه مقابله با دخالت‌های آمریكا مایه افتخار این رژیم است.

افزایش رویكرد نظامی به یمن به سرپرستی نیروهای نظامی آمریكا و سیا كه به شكل حملات هواپیماهای بدون سرنشین تجلی می‌یافت، در ظاهر، رهبری القاعده را در پاكستان نابود می‌كرد. هم‌زمان، مقامات آمریكایی متوجه یمن شدند و درباره تهدیدهای شاخه القاعده در جزیره العرب هشدار دادند. این گروه مستقل القاعده در یمن مستقر است. البته اگر دولت اوباما امید داشت كه حملات هواپیماهای بدون سرنشین، تندروترین نیروهای ضدآمریكایی را ساكت خواهد كرد، سخت در اشتباه بوده است.

"جرمی اسكاهیل". یكی از نویسندگان بنیاد "پافین" در مؤسسه ملت، بهترین تحلیل را در موقعیت فعلی درباره شیوه جنگ واشنگتن برضد یمن انجام داده است كه نشان می‌دهد این اقدام نتیجه عكس داشته است. گزارش بهمن 1390 اسكاهیل از یمن نشان می‌دهد نظامیانی كه خود را بخشی از انصارالشریعه می‌نامند، زنگبار، یكی از شهرهای این كشور را تصرف كرده‌اند. انصارالشریعه، گروهی است كه از ایدئولوژی اسلام‌گرایانه افراطی حمایت می‌كند. دولت یمن ادعا می‌كند انصارالشریعه به القاعده در جزیره العرب وابسته است. صحت این ادعا در پرده ابهام قرار دارد، اما به گفته اسكاهیل، آنچه قطعی است، آن است كه "اهمیت این شاخه، فراتر از حوزه نفوذ تاریخی و محدود القاعده در یمن است... با این حال، برخی از عقاید مركزی القاعده در جزیره العرب را نیز شهرت می‌بخشند".

تصرف زنگبار به هیچ‌وجه اتفاقی نبود. آن‌چه برای مبارزه با دولت یمن، افراطیون اسلام‌گرا را به پیش می‌راند "پیام یك سیستم نظام و قانون بر مبنای شریعت" بود. به نوشته اسكاهیل، این پیام "از سوی افراد بسیاری در ابیان (منطقه‌ای در یمن كه زنگبار در آن جا واقع است) پذیرفته شد كه حكومت صالح را دست نشانده آمریكا می‌دانستند. حملات موشكی آمریكا، تلفات شهروندان، نبود خدمات‌رسانی همه جانبه دولت و فقر روزافزون نیز همگی در این رخداد نقش داشتند." سال‌های پیش‌تر، قبل از تصرف زنگبار در سال 1390 "حملات هواپیماهای بدون سرنشین و موشك كروز" شهروندان را در سرتاسر ابیان به خاك و خون كشیده بود. ازجمله بسیاری از قربانیان در حمله هواپیمای بدون سرنشین سال 1389 كه 40 نفر را كشت، كودكان و زنان بودند.

راهبرد آمریكا برای تامین بودجه و تجهیزات نظامی برای صالح و بمباران یمن با هواپیماهای بدون سرنشین، بسیاری از قبایلی را كه پیش‌تر در این كشور قدرت قابل توجهی داشتند، از خشم نسبت به آمریكا لبریز كرد. به گزارش اسكاهیل: "سیاست آمریكا، رهبران قبایل را خشمگین كرده است. این افراد، كسانی هستند كه می‌توانستند انصارالشریعه وابسته به القاعده در جزیره‌العرب را كنترل كنند. بمباران‌های مداوم در 3 سال گذشته، انگیزه بسیاری از رهبران را برای انجام چنین كاری گرفته است. چندین تن از رهبران جنوبی، خشمگینانه، وقایعی را از حملات یمن و آمریكا در مناطقشان بازگو كردند. در این رخدادها، شهروندان و دام‌ها كشته شدند و بسیاری از خانه‌ها از بین رفتند یا آسیب دیدند. اگر هیچ نتیجه دیگری در میان نباشد، دست كم، حمایت‌ها و حملات هوایی آمریكا از واحدهای ضدتروریستی تحت كنترل خانواده صالح، دل‌سوزی اقوام و قبایل را برای القاعده افزایش داده است".

چرخه خشم ادامه داشته است. در اردیبهشت ماه گذشته، دولت یمن، اردوگاهی نظامی را برای بازپس‌گیری زنگبار به راه انداخت. به گزارش سازمان دیده‌بانی حقوق بشر، "نیروهای امنیت مركزی (به عنوان بخشی از آن اردوگاه) بازاری شلوغ را در زنگبار با سلاح‌های خود به رگبار بستند و شش تاجر و خریدار را كشتند و 36 نفر دیگر را مجروح كردند".

علاوه بر آن، نیروهای امنیت مركزی كه از سوی آمریكا، مسلح، آموزش دیده و از نظر مالی تامین شده بودند تا با تروریسم مقابله كنند، این نیروها علیه معتزضان حامی دموكراسی نیز اسلحه كشیدند. همان معترضانی كه تحت تاثیر انقلاب تونس به پاخاستند تا حكومت صالح را براندازند. به گزارش سازمان دیده‌بانی حقوق بشر، امنیت مركزی "درگیر حملات مرگبار بر معترضان در جریان ناآرامی‌های سال گذشته و نیز درگیر تعرض‌ها و سوءاستفاده‌هایی همچون زندانی‌های غیرقاونی و شكنجه معترضان جناح مخالف در جریان شورش‌ها" بوده است.

2. سومالی
در تصور عموم آمریكاییان، سومالی، كشوری بود كه دچار فساد، فقر و قحطی است و پس از نبرد موگادیشو، در اوایل دهه 1370 رها شده بود و تنها پس از فیلم سقوط بلك هواك مشهور شد. تاریخ جدید نشان می‌دهد كه آمریكا با تبدیل شرایط بد به بدتر، همچنان به دخالت در سومالی ادامه می‌دهد.قابل پیش‌بینی است كه سیاست‌های آمریكا در مواجهه با سومالی به بهانه نگاه به این كشور جنگ زده از طریق منشور "جنگ با تروریسم" ترتیب داده شده است. حمله اتیوپی به سومالی با حمایت آمریكا در سال 1385 یكی از برجسته‌ترین این نمونه‌هاست.

هنگامی كه اتحادیه دادگاه‌های اسلامی قدرت و قلمرو به دست آورد و دولت سومالی را به چالش كشید، نیروی نظامی اتیوپی حمله‌ای 3 ساله را به این كشور آغاز كرد. به نوشته سیاست خارجی در كانون توجه، اسناد ویكی لیكس نشان می‌دهد "دولت بوش، اتیوپی را به جنگ با سومالی و توجه خاص به نابودی اتحادیه دادگاه‌های اسلامی تشویق كرد". نتایج، فاجعه برانگیز بود: "این اقدام منجر به مرگ 20 هزار تن شد و بنابر برخی گزارش ها به بی‌خانمان‌شدن حدود 2 میلیون سومالیایی انجامید. ارتش 50 هزار نفری متشكل از اتیوپیان قدرتمندی كه این جنگ را چون آب خوردنی ساده انگاشته بودند، با مقاومت سومالیایی‌ها به دشواری‌و پشیمانی افتادند و خیلی زود با سرافكندگی عقب‌نشینی كردند." نتیجه نهایی آن شد كه نیروهای اسلام‌گرای میانه‌روتری كه شكست خورده بودند با "گروه‌های تندروتر و نظامی‌تر اسلامی با دستور كار ضدآمریكایی‌تری" جای‌گزین شدند.

گزارش‌های اخیر اسكاهیل از وضعیت واقعی سومالی، اطلاعات بیشتری به این تصویر اضافه می‌كند. با وجود جنگ تمام عیاری كه برای شكست نیروهای اسلامی سومالی ترتیب داده شده بود، الشباب، تندروترین این نیروها كه با القاعده در ارتباط است، در سال 1389 "كنترل بخش عظیم‌تری از سومالی" را نسبت به دولت مركزی در اختیار داشت. دقیقا مانند یمن، خشونت نیروهای تحت حمایت آمریكا. سومالیایی‌های بسیاری را از آمریكا روی‌گردان كرده بود و به نیروهای تندرو ضددولتی اجازه می‌داد كه وارد میدان شوند كه خود این امر به درگیری‌های بیشتری با حكومت مركزی دامن زد.

حملات هواپیماهای بدون سرنشین نیز تاثیری مشابه داشته‌اند. اسكاهیل، عملكرد دولت اوباما را درباره سومالی توضیح می‌دهد كه "هنگامی كه رئیس‌جمهوری اوباما در سال 1387 زمام امور را به دست گرفت، ایالات متحده آمریكا درگیری نظامی آشكار خود را در داخل و اطراف سومالی افزایش داد. فرماندهی مشترك عملیات ویژه و سیا حملات هوایی آمریكا در سومالی، نفوذ الشباب نیز روبه افزایش گذاشت".

اسكاهیل گزارش می‌دهد كه عملكرد آمریكا در برابر سومالی در فعالیت اردوگاه لمونیر در جیبوتی ریشه دارد و این اردوگاه "به عنوان مركز فرماندهی برای عملیات آشكار در شاخ آفریقا و جزیره‌العرب فعالیت می‌كند. به علاوه، این اردوگاه در واقع، سكوي پرتاب عمليات نظامي سيا و فرماندهي نخبه عمليات ويژه مشترك براي حمله به هدف‌هاي القاعده در خارج از ميدان اعلام شده جنگ در افغانستان است". نيك موترن به عنوان فعال ضد هواپيماهاي بدون سرنشين در نشريه اينترنتي تروث آوت(افشاي حقيقت) اعلام كرد كه "هواپيماي بدون سرنشين، تجربه موفقي نيستند... مبارزات جناحي نيز در يمن و سومالي افزايش يافته است. اين دو كشور، مناطقي هستند كه حملات هواپيماهاي بدون سرنشين در آنها بر دامنه خشم مردمي بر ضد ايالات متحده آمريكا افزوده است".

3- هندوراس
درهندوراس، رياست جمهوري مانوئل زيالا كه در سال 1385 انتخاب شد، پس از سه سال در كودتايي پايان يافت. اتحاد زيالا با رهبران چپ آمريكاي لاتين و حركت او در تامين آموزش آزاد براي كودكان و كاهش اختلاف درآمدها، نخبگان محافظه كار را خشمگين كرد. در سال 1388 زيالا با تهديد مسلحانه نيروهاي نظامي بيدار شد و به سرعت، با يك هواپيما به كاستاريكا منتقل گشت.
در ابتدا، ايالات متحده، كودتا را محكوم كرد، اما دولت اوباما به سرعت تغيير رويه داد. همان‌طور كه دانا فرانك، استاد تاريخ و كارشناس هندوراس، در نيشن مي‌نويسد، "پس از آن كه تقريبا تمامي نامزدهاي مخالف (و ناظران بين‌المللي)، انتخابات پس از كودتا را كه منجر به قدرت گرفتن لوبو شد، تحريم كردند، رهبران دولت‌هاي منطقه، رياست جمهوري وي را به رسميت نشناختند. با اين حال، ايالات متحده همچنان از لوبو براي بازگرداندن دموكراسي و تقويت آشتي ملي به نيكي ياد مي‌كرد".

آمريكا اكنون از رياست جمهوري پرفيريو لوبو به شدت پشتيباني مي‌كند. رژيم او به طور نظام‌مندي، حقوق بسياري از هندوراسي‌ها را نقض كرده است. همانطور كه مارك ويسبروت در گاردين نوشت: "كودتا با مصونيت قضايي براي نيروهاي امنيتي كه در اين كشتارها دخيل بوده‌اند، موجي ازخشونت را عليه مخالفان سياسي، روزنامه‌نگاران،خرده‌ كشاورزان و ديگران به راه انداخت".دولت اوباما به جاي تهديد اين رژيم به قطع كمك‌ها، پول بيشتري درخواست كرد تا به هندوراس به بهانه "جنگ با موادمخدر"كمك كند.

جنگ موادمخدر، منشور اصلي براي ديدگاه آمريكا نسبت به آمريكاي لاتين است و اين رويكرد درهندوراس به نتايج فجيعي انجاميده است. عوامل اداره مبارزه باموادمخدر كار خود را در كشور شروع كرده‌اند ودولت آمريكا در آموزش نظامي به پليس هندوراس سهيم بوده است. (گفتني است دولت آمريكا اخيرا اعلام كرد كه در حال قطع كردن كمك‌هايش به واحدهايي است كه تحت نظارت فرمانده جديد پليس ملي باشند؛ چون پليس ملي،مشكوك به نقض حقوق بشر در سال 1377 است).

عوامل اداره مبارزه با موادمخدر در يك عمليات اشتباهي در ارديبهشت 1391 شركت داشتند. اين عمليات در مناطق بومي‌نشين هندوراس رخ داد. پليس كه همراه عوامل اداره مبارزه با موادمخدر حضور داشت، به سمت قايقي آتش گشود كه تصور مي‌شد حامل موادمخدر است. البته ساكنان محلي مدعي شدند كه چهار غير نظامي روستايي در اين حادثه كشته شدند. براساس اظهارات بوميان، كشته شدگان هيچ ارتباطي باموادمخدر نداشتند؛ حتي دو نفر از قربانيان، زنان باردار بودند.
اين عمليات، توجه وسيعي را در مورد چگونگي كمك دولت‌آمريكا به نظامي شدن منطقه اهنواس در هندوراس به خودجلب كرد، همانطور كه سندرا كافي و كارن اسپرينگ براي آلترنت گزارش كرده‌اند، "حضور نيروهاي امنيتي هندوراس و آمريكا در سالهاي گذشته به شدت افزايش يافته است و حتي اين افزايش پس از كودتاي سال 1388 چشم‌گيرتر بوده است، به ويژه در امتداد رودپاتوكا كه محل انجام اين عمليات بود".

اين گونه عمليات‌ها، روستائيان بومي را به شدت خشمگين كرده است. گروهي از بوميان هندوراس در اعلاميه‌اي كه در يك گردهمايي فوري به مناسبت اين كشتارها نوشته شد، بيان داشتند: "ما تصميم گرفتيم با حضور اعضاي نيروهاي مسلح هندوراس و آمريكا در سرزمين‌هاي موسكيتيا به دليل تعرض و اثرگذاري منفي آنها بر امنيت و ايجاد ترس وتهديد مخالفت كنيم".

4- مكزيك
رهبران آمريكاي لاتين به طور فزاينده‌اي درمورد شكست جنگ بر ضد موادمخدر گفتگو كرده‌اند. با وجود پول زيادي كه صرف ممنوعيت موادمخدر مي‌شود، اثري از پيروزي آمريكاي لاتين و جهان در اين جنگ چند ده ساله نيست. برخي از رهبران، خواستارقانوني كردن موادمخدر يا مشروعيت بخشيدن به آن شده‌اند. در مكزيك، جنگ بر ضد موادمخدر كه آمريكا از آن حمايت مي‌كند، همچنان ادامه دارد و آمار كشته‌هاي آن به طور سهمگيني رو به افزايش است. آمريكا براي آموزش نيروهاي امنيتي مكزيك در جنگ با باندهاي موادمخدر در اين كشور هزينه و كمك كرده است. قابل توجه‌ترين اقدام آمريكا در اين راستا "طرح مريدا" است. بنا بر گزارش خدمات تحقيقاتي كنگره، اين طرح را دولت آمريكا ارائه داده و 3/1 ميليارد دلار صرف "آموزش و تجهيز آن دسته از نيروهاي امنيتي مكزيك (كرده است) كه بر ضد موادمخدر تلاش مي‌كنند".

طرح مريدا در دولت بوش در سال 1386 آغاز شد و دولت اوباما آن را به طور نامحدود تمديد كرد. بودجه اختصاص يافته، به پليس فدرال و نيروهاي نظامي داده شده است و آنها اين پول را براي درهم شكستن باندهاي موادمخدر در سراسر مكزيك توزيع كرده‌اند، البته همين نيروهاي امنيتي مكزيك به نقض بزرگ حقوق بشر متهم شده‌اند.بنا به گفته رئيس نظارت بر حقوق بشر در قاره آمريكا درسال 1390 "جنگ مكزيك برضد موادمخدر به جاي كاهش خشونت سبب افزايش چشم‌گير كشتارها، شكنجه و ديگر سوءاستفاده‌هاي مخوف نيروهاي امنيتي شده است. اين روند تنها فضاي بي‌قانوني و ترس را در بسياري از مناطق كشور تشديد مي‌كند".

تلاش‌‌هاي نظامي شده براي ريشه‌كن كردن موادمخدر در مكزيك، شكستي فاجعه‌آميز داشته است. خشونت‌ها درزمينه مواد مخدر همچنان رو به افزايش است. از 1389 تا 1390، 11درصد افزايش كشتار در مكزيك بر سر موادمخدر ثبت شده است - رقمي كه دولت آن را موفقيت‌ مي‌داند. (سال گذشته اين افزايش 70 درصد بود).آمار مرگ و مير در مكزيك، متغير است. حدود 50 هزار نفر بر اثر درگيري‌ها بر سر موادمخدر جان سپرده‌اند. به علاوه، راهبرد شكست خورده نظامي‌سازي تلاش‌ها براي ريشه‌كن كردن باندهاي موادمخدر به صورت بحث برانگيزي به اين خشونت دامن زده است. براي مثال، لوراكارلسلن، كارشناس مسائل مكزیك در دموكراسي يادآور شد كه در سال‌هاي 1386 - 1387، مرگ و مير ناشي از مسائل موادمخدر بيش از دوبرابر شده است. وي گفت: "اين خشونت قابل پيش‌بيني است: هنگامي كه با خشم عليه خشم مي‌جنگيد، چيزي كه به دست مي‌آوريد،خشم بيشتر است"
.
5- پاكستان
اين كشور كه با افغانستان هم‌مرز است، بدترين حملات هواپيماهاي بدون سرنشين را متحمل شده است. 44 حمله در زمان رياست جمهوري بوش انجام گرفت اما اوباما بيش از 300 حمله را ترتيب داده است. بسياري از اين حملات در مناطق قبيله‌اي رخ مي‌دهد كه دولت پاكستان اداره مي‌كند. اينها مناطقي نزديك به افغانستان و نيمه خودمختار هستند كه ميزبان عناصري از طالبان پاكستان‌اند. براساس تحليل پيتربرگن، تحليل‌گر امنيت ملي سي.ان.ان، راهبرد دولت اوباما، طالبان را درپاكستان تا اندازه زيادي از هم پاشيده است. با اين حال، اين تمام آن چيزي نيست كه هواپيماهاي بدون سرنشين به بار آورده‌اند.

 هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا كه به طور مداوم، پاكستان را هدف قرار مي‌دهند، تعداد فزاينده‌اي ازغير نظاميان را كشته‌اند و اين خون‌ريزي‌ها، پاكستاني‌ها را خشمگين كرده است. براساس ديوان روزنامه‌نگاري تحليلي كه از نزديك، مسئله حملات اين هواپيما را پي‌گيري مي‌كند، بين 474 تا 881 غیرنظامی در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریكایی از سال 1383 تاكنون كشته شده‌اند. ازاين تعداد، 176 نفر كودك بوده‌اند. همچنين بيش از هزار نفر زخمي شده‌اند. همانطور كه اخيرا گلن گرينوالد از گاردين اشاره كرده است، هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي، پاكستاني‌هايي را نيز كه پس از حمله اوليه به حمل زخمي‌ها و كشته شدگان مي‌پرداختند، هدف قرار داده است.

در گفتگويي با ديوان روزنامه‌نگاري تحليلي، يك ديپلمات باسابقه پاكستاني به نام وجيدشمسول حسن، هزينه‌هاي حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي در پاكستان را شرح داد. وي بيان داشت كه "آمريكا به طور مستقيم يا غيرمستقيم، به ناپايدار كردن يا تضعيف دولت مردمي كمك كرده است، زيرا هنگامي كه شما عليه اين حملات در مجلس قطع‌نامه تصويب مي‌كنيد و هيچ تغييري رخ نمي‌دهد، مردم واقعا شما را به سخره مي‌گيرند. آمريكايي‌‌ها به شما گوش نمي‌دهند و به تجاوز به سرزمين شما ادامه مي‌دهند".

 همچنين حسن گفت كه حملات هواپيماهاي بدون سرنشين احساسات ضدآمريكايي و ضد دولتي را در پاكستان افزايش داده است. حسن يادآور شد كه "حتي آنهايي كه در مناطق مرزي، ما را حمايت مي‌كردند، اكنون دشمنان ما شده‌اند. آنها مي‌گويند كه ما در اين جنايات عليه مردم شريك هستيم. بنابراين، آنها از ما هم متنفر هستند. آنها از آمريكايي‌ها متنفر هستند".از "جنگ بر ضد موادمخدر"تا "جنگ با تروريسم"، آمريكا در حال تخريب تعداد زيادي از كشورهاست. مداخله‌هاي نظامي و سياسي كه امپراتوري آمريكا را تقويت مي‌كند، به تاخت و تاز فزاينده خود ادامه مي‌دهند و جهان همچنان با اين موضوع دست و پنجه نرم مي‌كند.

انتهای خبر/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: