سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیت‌الله‌ آقا مجتبی تهرانی به ملکوت اعلي پيوست

آیت الله مجتبی تهرانی در سال 1316 ه.ش در خانواده‏ ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت‏ الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏ الله‏ تعالی اهتمام ویژه داشت.
کد خبر: ۵۰۱۷۵
۰۹:۵۵ - ۱۳ دی ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، «آیت‌‌الله‌‌ حاج‌‌آقا مجتبی تهرانی» از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) در سن 75 سالگی دار فانی را وداع گفتند.

برادر آیت الله آقا مجتبی تهرانی در گفتگو با خبرگزاری ها خبر درگذشت وی را تائید کرد.

وی گفت: وی ساعت یک بامداد شب گذشته دار فانی را وداع گفته است.

آیت‌‌الله‌‌ حاج‌‌آقا مجتبی تهرانی، که از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) بودند در سن 75 سالگی و با بیش از 30 سال کرسی دروس اسلامی در حوزه‌ علمیه‌‌ تهران دار فانی را وداع گفت.

آیت الله مجتبی تهرانی در سال 1316 ه.ش در خانواده‏ ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت ‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏ الله‏ تعالی اهتمام ویژه داشت.

وی طبق رسم تمامی خاندان‌های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق‌العاده‌ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی‌بن ‏موسی الرّضا(علیه السلام)مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته‌ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به‌سوی خود جذب می‌کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.

این عالم وارسته با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به‏سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت‌الله‏العظمی بروجردی،آیت‌الله‌ گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم‌له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل‌الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به‌زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به‌اندازه‌ای بود که حضرت امام به طلبة خوش‌فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته‌جات درس بیعشان را جمع‌آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمة حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.

با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفاضة این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع،  آیت‌الله بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم‌نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به ‌دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی(ره) نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج‌آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رسالة عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دست‌رس مقّلدان قرارگرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره‏گیری از دست‌نوشته‌های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم‌بحث شد و رساله‌ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق‌ترین رساله‌های منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همة این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می‌گذشت.

ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی‌بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه‏های اجتماعی و سیاسی امام امّت به‌خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات‌بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّه‌های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعة دردناک، حضرت آیت‌الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایة فیوضات امیر‌المؤمنین علی (علیه السلام) و دیگر ائمة هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی‌بهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.

حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامة جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیة تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به‌دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به‌دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می‌شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت‌های معظّم‌له پیش از انقلاب بود.
حضور عادّی آیت الله تهرانی در تهران و فعالیّت‌های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن‌قدر مفید و مؤثّر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّت‏ها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمة‌جهان تشیّع بماند و نعمتی بی‌بدیل برای اهل این دیار باشد.
 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت امام خمینی، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می‌رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه‌ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودة خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیت‌های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنة نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.
 
لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن‌قدر مفید و کم‌نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود.
 
از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به‏طور منظّم و هفتگی دائر می‌گردید، مأمن بی‌نظیری برای بسیجیان مخلص  امام خمینی و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات‌یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم‌شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی‌صبرانه و مشتاقانه به‌دنبال معارف عمیق اسلام بودند.

آن مرحوم زادهٔ ۱۳۱۲ در تهران و از اساتيد مبارز اخلاق و مرجع تقلید ایرانی بود. وی همچنين مدرس حوزه‌ها‌ی علمیهٔ تهران (مانند مدرسه مروی) و عضو مجمع فضلای مجدّ و مستعدّ امّ‌‏القرای انقلاب اسلامی بود.

منبع: مهر

انتهای خبر/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۵
نظرات بینندگان
علی
۰۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۸
یک سؤال : ایشان پدر خانم کدام یک از فرزندان مقام معظم رهبری بودند ؟
ناشناس
۱۹:۴۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
khoda hame ro biyamorze ki mige ma 75 omr konim
دل شکسته
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
این راهیه که هممون دیر یا زود میریم. ولی با مرگ علما رخنه بزرگی تو اسلام به وجود میاد.خدا به امام زمانمون که جوونیم فداش صبر بده.اللهم عجل لویک الفرج بحق سیدالشهدا
سید عبد الغفور محفوظیان
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
یکی از علائم آخرالزمان ارتحال زود هنگام علمای دینه
ولی چرا فقط علمای ما؟چرا از وهابیها کسی نمیمیره؟ البته اونا عالم نیستن تا بمیرن یک مشت آدم جیره خوره دولتیندکه فتواشون بیشتر از باد شکم
محمد رسول الله
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
رحمت الله و سلامه علیه ...
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
خدایش بیامرزد
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
خودتون فهمیدید چی نوشتید
خط اول نوشتید متولد 1316 بودن بعد خط آخر نوشتین متولد 1312
ناشناس
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
اذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمه لا يسد ها شي ء

خدا ایشان را مورد رحمت خاصه خود قرار دهد.
منتظر
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
انا لله وانا علیه راجعون
دلپریزاد
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ

اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ

مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ

اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ

اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ

صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ

غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ


واقعا چرا علمای ما بعد از فوت بیشتر یاد میشوند؟