سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

کلامی از نهج‌البلاغه

ویژگی‌های عاقل از منظر امیرالمومنین (علیه السلام)

عاقل‏ زبانش را بدون مشورت، فکر و سنجش رها نمی‌سازد، امّا احمق...
کد خبر: ۴۸۳۶۹
۲۳:۱۳ - ۱۸ آذر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از دانشجو، افراط و تفریط یکی از کاستی ها و معایب بشریت در طول تاریخ است، افراط و تفریط هایی که او را دائما از حقیقت دور کرده و به اموری پست و ناچیز سرگرم کرده است.

افراط و تفریط مانع پیشرفت صحیح و منطقی جوامع

برای مثال انسان اروپایی با داشتن تجربه زندگی دینی کلیسایی در طول سال‌های متمادی قبل از رنسانس و مشاهده افراط و تفریط های متعدد در عملکرد روحانیون کلیسا و دین مسیحیت، بعد از رنسانس آنچنان از دین فاصله می‌گیرد و یا حتی به تعبیری آنچنان دین زده می شوند که به هیچ نحوی قابل جبران نیست.


عملکرد کلیسا و سران آن در قبل از رنسانس به اندازه‌ای خرافی و احساسی و به دور از هر گونه تعقل بوده است که نوعی انزجار را در میان مردم پدید می‌آورد؛ انزجاری که به واسطه آن، بعد از رنسانس نوعی عقلانیت سلطه طلب و تمامیت طلب در تمام جامعه فراگیر می‌شود.


افراد جامعه باید آن قدر دقیق و نکته سنج باشند تا بتوانند نقص‌ها و معایب نگرش‌ها و بینش‌های مسلط در جامعه را تشخیص داده و با اتکا به آن‌ها در صدد اصلاح جامعه بربیایند. شناخت افراط و تفریط‌ها در عملکرد مردم و مسئولان و جلوگیری از تکرار آن مسائل توسط خود آدمی و دیگران از ویژگی‌های بارز آدمی است، اما متاسفانه جامعه غرب چه قبل و چه بعد از رنسانس فاقد چنین عملکردی بود.

 شتاب به سوی عقلانیت مدرن در فرار از خرافه‌پرستی کلیسا

 در واقع خرافه‌پرستی کلیسا و دین‌زدگی ناشی از اعمال کلیسایی جامعه آن روز را به سمت اتکا بر عقل برد و جامعه آن روز نیز به واسطه خستگی و رهایی از اعمال کورکورانه و به دور از تعقل کلیسا به سرعت عقلانیت مدرن را به دور از هرگونه بینش و بصیرتی پذیرفتند و در همان دامی افتادند که پیش از آن گرفتار آن شده بود.


افراط و تفریط در هر امری مانع پیشرفت صحیح و منطقی می‌شود، همچنان که خرافه پرستی و تأکید صرف بر احساس معایب و کاستی‌هایی دارد؛ اتکا یک جانبه بر عقل نیز معایبی دارد که مانع از رشد همه جانبه جوامع می شود. غرب امروزی آن چنان مسحور عقلانیت مدرن شده که دیگر به خاطر تجربه خودش از کلیسا حاضر به پذیرش دین و کارکردهای دین نیست.

 آنچه مورد تأکید اسلام است؛ آمیزه ای از تعقل و تدبر است

اما آنچه اسلام و ائمه (علیهم السلام) در طول سالیان متمادی در صدد گسترش آن بوده‌اند تربیت مسلمانی معتدل و به دور از هرگونه افراط و تفریط بوده است. مسلمانانی که برای رهایی از معایب یک امر در دامی بزرگتر گرفتار نشوند. آنچه مورد تأکید اسلام است؛ آمیزه ای از تعقل و تدبر است. نه تأکید صرف بر تعبد و نه غرق شدن در تعقل.

ارزش عقل‏

امام علی (علیه السلام) فرمود: «خدا عقل‏ را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل‏ نجات بخشید.» (1)


توأم بودن عقل درونی و بیرونی

و نیز در جایی دیگر می‌فرماید: «عقل‏ تو را کفایت کند که راه گمراهى را از رستگارى نشانت دهد.» (2)

حضرت عقل را یک نعمت الهی به شمار می‌آورند که مایه رستگاری و هدایت انسان است. در واقع ایشان با ذکر این مطلب ما را به راهنمای درونی‌مان متوجه می‌کنند. عقل که راهنمای درونی تمامی انسان هاست؛ آنها را از بسیاری از ضلالت‌ها رهایی می‌بخشد.

اما ائمه در احادیث بسیاری همراهی عقل درونی و بیرونی (پیامبران و امامان) را، توأمان مایه نجات انسان می دانند. در اصل عقل انسان با قرار گرفتن در کنار تعبد الهی و پیروی از پیامبران بهترین نجات بخش انسان از فتنه‌ها و گمراهی‌هاست.


ویژگی های عاقل از منظر امیرالمومنین (علیه السلام)


لزوم همراهی عقل‏ و بردبارى‏

علی (علیه السلام) می‌فرماید: «بردبارى پرده‏اى است پوشاننده و عقل‏ شمشیرى است برّان، پس کمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و هواى نفس خود را با شمشیر عقل‏ بکش.» (3)


امام در واقع این نکته را به ما متذکر می‌شوند که عقل نمی تواند نیاز انسان به اخلاقیات را جبران کند. عقل تنها زمانی می‌تواند انسان را به مقصود برساند که دور از هوی و هوس باشد و این امر جز با درونی کردن و التزام به اخلاقیات میسر نمی‌باشد.

 عاقل‏ با اندرز و آداب پند گیرد و حیوانات با زدن

امیرمومنان علی (علیه السلام) می‌فرماید: «از کسانى مباش که اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان؛ زیرا عاقل‏ با اندرز و آداب پند گیرد و حیوانات با زدن.» (4)

حضرت در این گفتار ارزش و جایگاه انسان‌ها را متذکر می‌شود. ایشان برخورد فیزیکی را در شأن حیوان می‌دانند در حالی که انسان عاقل نیازی به برخورد فیزیکی و جسمانی برای عبرت گرفتن ندارد و خود از تمامی موقعیت‌ها و حوادث پند می‌گیرد.

آینده نگری عاقل

«عاقل‏ با چشم دل سر انجام کار را مى‏نگرد و پستى و بلندى آن را تشخیص مى‏دهد.» (5)

حفظ عقل‏، پند گرفتن از تجربه‌هاست


«هرگز بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است و حفظ عقل‏، پند گرفتن از تجربه‌هاست و بهترین تجربه آن که تو را پند آموزد. پیش از آن که فرصت از دست برود و اندوه به بار آورد، از فرصت‏ها استفاده کن.» (6)

راه شناخت عاقل‏ و احمق‏

«زبان عاقل‏ در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.» (7)

این از سخنان ارزشمند و شگفتى‌آور است، که عاقل‏ زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمی‌سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید می‌گوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل‏ از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان می‌گیرد.

دوری گزیدن عاقل از دنیا

«دنیاى حرام چون مار سمّى است، پوست آن نرم ولى سمّ کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن مى‏گراید، و هوشمند عاقل‏ از آن دورى گزیند.» (8)

عقلانیت غربی

آنچه امروزه به عنوان عقل و عقلانیت در جوامع غربی رسوخ کرده عقلانیتی است که:


1. کفایت کنندگی؛ امروزه غرب عقل را مایه بی‌نیازی انسان از سایر منابع: پیامبران، امامان، شهود و... می‌داند، در حالی که عقل بدون منابع دیگر عقیم و ناقص است.


2. اخلاقیات اموری کاملا نسبی قلمداد می شوند که خارج از حوزه عقلانیت به شمار می‌آیند و پایبندی به اخلاقیات خارج از وظایف عقل می‌باشد. عقل غربی لزومی نمی‌بیند تا با صبر یا بردباری خود را همراه کند و یا از هوی و هوس دوری گزیند؛ زیرا خود را به عنوان تنها منبع و کامل‌ترین منبع معرفت بشری می‌داند.

3. حیوان قلمداد شدن انسان؛ تاکید صرف بر عقل و کارایی‌های آن و تجربه بشری، غرب را به ورطه تجربه‌گرایی صرف و حیوان انگاری انسان کشانید. غرب امروزی نیازهای روحی و اخلاقی انسان را نادیده می‌انگارد و با انسان رفتاری می‌کند که با هر موجود دیگر می‌توانست بکند.

4. دنیاگرایی محض؛ عقلانیت غربی، انسان و نیازهای او را در این دنیا خلاصه می‌کند و افق دید انسان را در همین دنیا به تصویر می‌کشد. در نتیجه انسان‌ها نیز دائما به دنبال سود و منفعت روزمره خود تلاش می‌کنند و گرایش به امور اخروی را کاری بیهوده می‌دانند.

در پایان ذکر این دعای حضرت خالی از لطف نیست که می‌فرمایند: «پناه مى‏بریم به خدا از خفتن عقل‏ و زشتى لغزش‌ها و از او یارى می‌خواهیم.» (9)

پی نوشت ها:
1.نهج البلاغة / ترجمه دشتى /ارزش عقل ..... ص : 727
2.نهج البلاغة / ترجمه دشتى / ره آورد عقل ..... ص : 731
3.نهج البلاغة / ترجمه دشتى / ارزش عقل و بردبارى ..... ص : 731
4.نهج البلاغة / ترجمه دشتى ؛ ص537
5.نهج البلاغة / ترجمه دشتى ؛ ص285
6.نهج البلاغة / ترجمه دشتى ؛ ص533
7.نهج البلاغة / ترجمه دشتى / راه شناخت عاقل و احمق ..... ص : 633
8.نهج البلاغة / ترجمه دشتى / ضرورت شناخت دنیا ..... ص : 653
9.نهج البلاغة / ترجمه شهیدى؛ ص260

انتهای خبر/ م . ک
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: