کربلا با دو گروه رودرروی خود، مکتبی است لبریز از مواضع حق و باطل، و شاهد راستی و حقانیت و عظمت دین و اهل آن و پستی بدکاران میباشد. کربلا عرصه ای است سرشار از درس برای کسی که در پی یادگیری زندگی ایمانی و جاودانگی است. درسی که معلمان آن زندگی پرثمری داشتند و کژی های زندگی خود را راست نموده و راه را برای خود و آیندگان روشن نمودند.
کربلا پاسخ مهم ترین پرسش های ما را درباره زندگی میدهد و ما را به راه درست راهنمایی میکند و به اراده و وجدان ما روح حیات و عزت و کرامت و ایستادگی میبخشد.
حقیقت، همنشین امتی اصیل است که گذشته اش از خرافات به دور بوده و در پرتو ثوابت گذشته، آزاد از قیود زمان و مکان از گمراهی به دور بوده است.
گذشته ای که معصومان علیهم السلام برای ما ساخته اند، گذشته ای است که کلیات و ثوابت و ضوابط آن برای ما ملاک و معیار است و هیچ جهل و شیطان و هوا و هوس و کوتاهی و گمراهی به آن راه نیافته است. اما در مورد متغیرات، با آنکه این معصومان در این امور هیچ اشتباهی مرتکب نشده اند با این حال مواضع آنها درباره این امور، ممکن است تکلیف ما درباره اینگونه مسایل با تغییر زمان و مکان، تغییر کند و به همین خاطر است که این امور همواره قابلیت پذیرش اجتهاد را دارند.
کسانی که در زمان های مختلف و در غیاب معصوم علیه السلام، امتداد و جهت صحیح اسلام را مشخص میکنند مسلمانانی هستند فقیه و پرهیزگار که به تغییرات زمان و مکان واقفند و تفاوت میان ثابت و متغیر را میدانند و میتوانند با توجه به اطلاعات و علومی که در اختیار دارند در مورد حقیقت اسلام نظریه پردازی کنند.
زنده نگاه داشتن عاشورا نیز یک عمل تعبدی صرف نیست که میزان تاثیر آن بر واقعیت موجود مد نظر نباشد. به همین سبب باید میان شیوه و ابزار این عزاداری و واقعیت موجود و مقتضیات زمان، تناسب برقرار باشد تا تاثیر کمّی و کیفی مورد نظر از آن حاصل شود و تاثیرات منفی بر اهداف مورد نظر از آن نگذارد. به همین جهت باید در شیوه های عزاداری و ابزارهای آن دقت شود تا مورد تایید شرع بوده و از اموری که به سود اسلام نیست به دور باشد تا چه رسد به اینکه این عزاداری ها موجب انحراف از پیام رسالت بشود.
از جمله ثوابت کربلا که باید مد نظر ما باشد عبارتند از:
1. پذیرفتن مسؤولیت اصلاح و تغییر فساد امت و کوتاهی نکردن در انجام این وظیفه. سیره مستمر معصومان علیهم السلام شاهد انجام این وظیفه است به گونه ای که تمام معصومان چنین سیره ای داشته اند و حتی یک مورد نقض و مخالف این مطلب در سیره آنها به چشم نمیخورد. علاوه بر این، نصوص متواتره مکتوب و غیر مکتوب دال بر وجوب این امر میباشد. و سخنان و مواضع امام حسین علیه السلام سرشار از این جهت گیری است و ایشان رساترین دروس را با گفتار و رفتار خویش در این زمینه به ما آموخته است.
2. هدف دائمی کربلا اصلاح همه انسان ها و تمام ابعاد زندگی آنها است و اصلاحات جزئی که زمینه ساز این اصلاح کلی باشد و غفلت از این امور جایز نیست. در اینجا اشاره میکنیم به این سخن امام حسین علیه السلام که فرمود: همانا برای اصلاح در امت جدم قیام میکنم. منظور حضرت از این اصلاح، اصلاح مطلق است نه اصلاح یک جنبه خاص و درمان یک مشکل خاص. و اگر ایشان در قیام خود قصد اصلاح انحراف سیاسی موجود را داشت به خاطر مقدمه بودن این اصلاح برای اصلاحات کلی و فراگیر بود.
3. منشأ و شعار و ابزار و روش اسلامی "رضایت خداوند در رضایت ما اهل بیت است".
4. اسلام از همه چیز برتر است و بالاتر از هر شخصیت و هر خاندانی است. این حسین بود که در کربلا خود و خانواده خود را فدا کرد. حسینی که تنها فرزند رسول خدا(ص) بر روی زمین بود و امام معصومی بود که تمام جهان محتاج او بود و خاندان او نیز که در راه اسلام مورد آزار و اذیت و اسارت قرار گرفت، گرامی ترین و پاک ترین خاندان جهان بود.
5. موفقیتی که ما برای آن فداکاری میکنیم همواره از نوع مادی و زودبازده نیست. حضرت فرمود: هر کس با ما بیاید شهید میشود و هرکس با ما نباشد پیروز نمیشود. از جمله دروس ثابت کربلا وحدت امت و مسؤولیت حاضران در قبال آیندگان است.
6. دعوت زیبا و مجادله به بهترین شکل ممکن و گفتگوی آگاهی بخش و هدفمند و همواره اولویت دارد. طبق شواهد تاریخی حسین علیه السلام همواره و حتی در شب عاشورا با عمر بن سعد گفتگو کرد و شماری از یاران بزرگوار ایشان نیز به موعظه و نصیحت طرف مقابل پرداختند.
7. در هیچ زمانی جایز نیست که مسلمانان در برابر فساد سیاسی ساکت بمانند زیرا فساد سیاسی راس همه فسادها است و با فساد سیاسی دیگر اسلام واقعی وجود نخواهد داشت: اگر همچون یزیدی حاکم مسلمانان باشد، باید با اسلام وداع کرد.
8. برای وارد شدن به گروه معارضان تنها همین کفایت نمیکند که آنها با یک مفسد مخالف هستند، چرا که اگر این گروه، فساد جدیدی را جایگزین آن کنند این مخالفت آنها مطلوب نیست و پیروی از آن هم جایز نیست. مخالفت مطلوب آن مخالفتی است که اوضاع را از فساد به صلاح و سامان برساند: لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا. پس هرگاه مخالف یزید، یک یزید دیگر یا شخصی بدتر از او باشد، چنین مخالفتی مشروع نیست و عمل به آن تکلیف نیست و پیروی از آن هم جایز نیست.
حال که گفتیم اصلاح همواره واجب است، شیوه ابزارهای آن و ویژگی های زمانی و مکانی آن و مقتضیات این ویژگی ها همان متغیراتی هستند که نیازمند اجتهاد است و این، امری است که از معصوم علیه السلام بر جای نمانده مگر ضوابط کلی و عمومی آن.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و ما و برادران و خواهران مؤمن ما را با آنان همراه کن و از دشمنان آنها مگردان و روز قیامت، ما را به همراه آنان به دیدار خود نائل کن و بر ما و تمام اهل ایمان و اسلام و پدر و مادر ما و همسایگان ما و کسانی که بر ما حقی دارند ببخشای، ای بخشنده و مهربان!
انتهای خبر/ز.ح