SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش«شیعه نیوز» به نقل از جام، آنچه در این مختصر، وجهه اهتمام نویسنده است، نگاهي به مقوله بدعت انگاری عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) است. در این باره، میتوان از نقطههای دور آغاز کرد و مثلاً از فواید (گریه) و آثار (عزاداری) نیز سخن گفت، اما میکوشیم از نزدیک ترین منزل به سوی مقصد ره بسپاریم و پاره ای از مقدمات را که در جای خود ضروری نیز هست رها می کنیم
حادثه کربلا، به رغم این که حجم اندکی از زمان و مکان را به خود اختصاص داده است، قرن هاست که در کانون توجه مسلمانان عموماً و تحلیلگران تاریخ اسلام خصوصاً واقع شده است. این حادثه بزرگ که از آن، گاه به انقلاب، نهضت و قيام یاد میشود، به دلیل اهمیت و پیچیدگی های خاصی که دارد، همواره موضوع تحقیقات دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. گریه و عزاداری برای سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) ریشه در همه ابعاد و لایههای اسلام دارد. این سنتِ شگفت، اگرچه در میان شیعیان، رایج تر و پذیرفتهتر است، اختصاص به مذهب خاص و نصوص ویژه ندارد. زیرا از لابه لای متون کهن و نصوص اولیه و فتاوای عالمان مذاهب مختلف، می توان برای آن، اقامه برهان کرد و حجت آورد. آنچه در این مختصر، وجهه اهتمام نویسنده است، نگاهي به مقوله بدعت انگاری عزاداری بر امام حسینعلیه السلام) است. در این باره، میتوان از نقطههای دور آغاز کرد و مثلاً از فواید (گریه) و آثار (عزاداری) نیز سخن گفت، اما میکوشیم از نزدیک ترین منزل به سوی مقصد ره بسپاریم و پاره ای از مقدمات را که در جای خود ضروری نیز هست رها می کنیم.
مخالفان و آنانی که برای گریه بر امام حسین(علیه السلام) و نوحه در عزای ایشان، به مخالفت پرداخته اند در دو قسم قرار مي گيرند:
1- گروه نخست، کسانی هستند که از موضع سلفی گری سخن میگویند و برای مخالفتِ خود با عزاداری, وجوه شرعی، تاریخی و روایی بيان مينمايند.
2- گروهی نیز برای گریه و عزاداری در مصایب امام حسین(علیه السلام) توابع و پیامدهای سوء سیاسی می بینند و آن را مخالف با ملاحظات حكومتي و جامعه مسلمانان مي دانند.
ناگفته نماند كه عده اي هم به مخالفت گروه سومي با برگزاری مراسم نوحه و عزا برای سیدالشهدا، از موضع تفسیرهای عرفانی و صوفیانه وجود دارد كه دعاوي ايشان بر نوع نگاهي است كه به اينگونه مجالس دارند و در جاي خود توضيح داده مي شود.
مخالفت از موضع شرعی
ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم، مشهور به ابن تیمیه(728 ق) از عالمان حنبلی و شاگردانش، گریه و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را بدعت در دین و انحراف از سنت نبوی و سیره سلف مي دانند. وی به استناد برخی آیات و قسمي از سیره رسول الله(صلی الله علیه واله) و اصحاب نامدار او، به مخالفت با بسیاری از عقاید شیعی برخاست.
ابن تيميه مي گويد: «و من حماقتهم إقامه المأتم والنياحه علي من قد قتل من سنين عديده.» از حماقتهاي شيعيان برپايي مجلس ماتم و نوحه است بر كسي است كه سالها پيش كشته شده است. (ابن تيميه، 1/52) و يا در عبارت ديگري نقل مي كند:«وصار الشيطان بسبب قتل الحسين رضي الله عنه يحدث للناس بدعتين، بدعه الحزن والبكاء والنوح يوم عاشوراء... وبدعه السرور والفرح.» شيطان به واسطه كشته شدن حسين براي مردم دو بدعت ايجاد كرده است: 1. بدعت گريه و ناله و حزن در روز عاشورا... 2. بدعت شادي و سرور.(همان، 4/334و553) و نيز شبيه به آن چه كه ابن تيميه گفته است را در متن زير مييابيد: «الروافض لما ابتدعوا إقامه المأتم وإظهار الحزن يوم عاشوراء لكون الحسين قتل فيه...» و چون روافض (شيعيان) برگزاري ماتم و اظهار حزن و اندوه در روز عاشورا را به خاطر كشته شدن حسين در اين روز بدعت نهادند...(ابن عابدين، 2/599).
پس از او شاگردش، ابن القیم عقاید وی را رواج داد و در کتاب زاد المعاد فی هدی خیر العباد بر حجم و نفوذ اندیشه های استاد افزود. از همان زمان، کتاب های بسیاری در نقد و رد افکار ابن تیمیه، از سوی عالمان شیعه و سنی نوشته شد.
از آثار عالمان شیعی در رد عقاید ابن تیمیه و همفکرانش، می توان از احقاق الحق قاضی نورالله شوشتری, عبقات الانوار میرحامد حسین، الغدیر علامه امینی و المراجعات سید عبدالحسین شرف الدین یاد کرد. دانشمندان اهل سنت نیز کتاب های بسیاری در نشان دادن انحرافات فکری ابن تیمیه نگاشتند که یاد کرد آنها در این مختصر نمی گنجد.
به هر روی ابن تیمیه و پس از او کسانی از پیروان او، که معروف ترین آنها محمد بن عبدالوهاب (د. 1206 ق) است، كه از سرسخت ترین مخالفان گریه و عزاداری برای اوليا و ائمه دين، به ویژه حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود.
مخالفت با گریه، عزاداری، توسّل، زیارت و شفاعت خواهی، در واقع منازعه با بخش های مهم و محکمی از اعتقادات شيعه است ریشه در قرآن و سنت دارند. ابن تیمیه و شاگردان او در توجیه افکار خود، به بخش های ضعیفی از سنت و سیره سلف تمسک می کنند؛ اما آنان اگر بخواهند بر عقاید خود باقی بمانند، باید بخش های مهمتر و مستندتری از سیره و سنت نبوی را انکار کنند. مهم ترین و اساسی ترین سخن این گروه، آن است که گریه و نوحه برای کسی از مردگان یا شهیدان، بدعت است و هیچ سابقه و سائقه دینی نه در نصوص و نه در سیره سلف وجود ندارد.
روشن است که حتی اگر یک سخن مستند و یا یک واقعه تاریخی نقل و اثبات شود که در آن بر تعزیت و نوحه گری بر شهیدی از شهیدان یا مرده ای از مردگان، صحه گذاشته شده باشد، فرضیه بدعت انگاری آنان مخدوش و سست خواهد شد. حال آن که همه تاریخ اسلام، بنا بر کهن ترین منابع و واثق ترین راویان، شاهد وقوع چنین نوحه گری ها و عزاداری ها و گریستن ها، از سوی اولیا و حتی پیامبر خدا بوده است.
ناگفته نماند كه مطالعه مصادر تاریخی حيات امام شيعه(علیه السلام)، ما را به این حقیقت سوق می دهد که به دلیل ظلم و استیلای حکّام طاغی اهل بیت(علیه السلام) و شیعیانشان در شرایطی سخت و در زیر تقیهای بسیار عظیم زندگی می کردند تا جایی که انتساب یک نفر به مذهب تشیع و پیروی از مذهب اهل بیت (علیه السلام) سبب کشته شدن او می شد. رفتار امثال حجاج بن یوسف ها با شیعیان موید این سخن ما است. پس این که چرا ائمه اطهار(علیه السلام) و شیعیان در آن زمان همانند عصر كنوني ما، اقدام به عزاداری عمومی نکرده اند و انجام عزاداری های عمومی شیعیان در این دوره نیز بی ریشه است؟ نشان از جهالت به امور واضح تاریخی و همچنین مبانی احکام فقهی در نزد شیعه دارد. و ديگر اين كه با وجود شرایط حاكم در عصر حيات ائمه اطهار (علیه السلام) و شیعیان ولی باز هم آن بزرگواران به صلاحدید خود و در برخی شرایط مناسب اقدام به تشکیل مراسم عزاداری ولو با نفراتی اندک می کردند و این مطلب نشان از اوج اهمیت عزاداری امام حسین (علیه السلام) دارد و این مطلبی است که مخالفان عزاداری از آن غافل اند.
«غلام على بن الحسين (علیه السلام) به صفّه سر پوشيدهاى كه تعلّق به امام سجّاد عليه السّلام داشت و آن جناب در آنجا پيوسته در حال سجود و گريه بودند نزديك شد و به حضرت عرض نمود: اى آقاى من، اى على بن الحسين آيا وقت تمام شدن حزن و غصّه شما هنوز نرسيده؟ حضرت سر مبارك از زمين برداشته و متوجّه او شده و فرمودند: واى بر تو، به خدا قسم يعقوب نبي در حادثه اى بس كمتر و واقعهاى ناچيزتر از آنچه من ديدم شكايت به پروردگار نمود و اظهار كرد: يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ (وا اسفا بر فراق يوسفم). با اينكه ايشان تنها يك فرزندش را از دست داده بود ولى من ديدم كه پدرم و جماعتى از اهل بيت من را در دور من سر بريدند. و در جاي ديگر ميفرمايند: تنها درد دل و غم خود را با خدا گويم و از لطف و كرم بىاندازه او چيزى دانم كه شما نمىدانيد. سپس فرمودند: هيچ گاه محل كشته شدن فرزندان فاطمه عليها السّلام را بياد نمىآورم مگر آنكه حزن و غصه حلقوم من را مىفشارد»
در روايت ديگر، امام باقرالعلوم(علیه السلام) فرمودند:« كسى در روز عاشورا يعنى روز دهم محرم الحرام حضرت امام حسين عليه السلام را زيارت كند و روز را تا شب با حالتى گريان نزد آن حضرت بماند روز قيامت خدا را ملاقات كند در حالى كه خداوند متعال ثواب هزار هزار عمره و جهاد در راه خدا را به وى بدهد. علقمه از صحابي حضرت مىگويد: محضر مبارك امام(علیه السلام) عرضه داشتم : فدايت شوم ، كسى كه در شهرهاى دوردست و بلاد غريب و بعيد بوده به طورى كه برايش امكان ندارد در چنين روزى (روز عاشورا) به زيارت حضرت بشتابد، چه كند؟ امام(علیه السلام) فرمودند: وى در چنين روزى به صحرا رفته يا به پشت بام بلندى در خانه اش بر آيد و با سلام به حضرت اشاره كرده سپس در نفرين بر قاتلان آن حضرت سعى و كوشش نموده و پس از آن دو ركعت نماز بخواند