به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، مؤسسه «ولتایر» با مقایسه وضعیت دموکراسی در آمریکا و سوریه، نشان میدهد بر خلاف تبلیغات رسانههای غربی و عربی، دمشق بیش از واشنگتن به اصول دموکراسی پایبند است. انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا تبدیل به بازیای شده که همه میتوانند در آن شرکت کنند؛ اما نتیجهاش را عدهای دیگر تعیین میکنند.
آمریکا ادعا دارد الگویی برای همه جهان است و میخواهد به زور نظر خود را درباره دموکراسی به نقاط دیگر جهان صادر کند. با این حال، آمریکا هم مثل همه امپراتوریهای دیگر، خود کشوری دموکراتیک نیست. «تیری میسان» خطر را به جان خریده و نظام سیاسی آمریکا را با نظام سوریه مقایسه میکند؛ کشوری که واشنگتن دارد به آن حمله و تلاش میکند بر آن مسلط شود.
* رسانههای غربی و عربی آمریکا را دموکراسی و سوریه را دیکتاتوری میخوانند؛ اما مقایسه این دو کشور، عکس این را ثابت میکند
رسانههای غربی و عربی از انتخابات آمریکا به عنوان شاهد دیگری بر عظمت «قویترین شکل دموکراسی در جهان» یاد کردند. به عکس، در اوایل امسال، همین رسانهها رفراندوم و انتخابات در سوریه را «بیمعنی» خواندند و خواستار سرنگونی «دیکتاتوری» در این کشور شدند. اما کدام یک واقعاً دموکراسی و کدام یک دیکتاتوری است؟ بگذارید هر دو حکومت را با یک معیار بسنجیم؛ هرچند یکی از آنها آنقدر قدرتمندتر است که همیشه میتواند از انتقاد بگریزد.
* قانون اساسی به نام مردم نوشته شده؛ اما حاکمیت کشور را به جای ملت به دولت میدهد
قانون اساسی آمریکا خود را حامی ملت معرفی میکند؛ اما حاکمیت کل را اغلب به جای شهروندان به دولت میدهد. پس آمریکا بنا به تعریف «آبراهام لینکلن» یعنی «دولت از مردم، توسط مردم، برای مردم»، نظامی دموکراتیک ندارد؛ بلکه قراردادی است بین مردم و عده قلیلی که بر کشور حاکم هستند. اخیراً هم «جنبش تسخیر» و شعار آن «ما 99 درصد هستیم» بار دیگر یادآوری کرد که در آمریکا، ثروت و قدرت به کمتر از 1 درصد از جمعیت منحصر است. از آن طرف، قانون اساسی جدید سوریه استقلال مردم را در انتخاب رهبرشان به رسمیت میشناسد؛ اما برای حفاظت کشور در مقابل شرایط دائمی جنگ در منطقه، همچنین شکلی از حکومت را نیز تعیین میکند که ابزار لازم برای اعمال دموکراسی را از مردم میگیرد.
* در انتخابات سال 2000 هم، بوش با رأی دیوان عالی کشور به ریاستجمهوری رسید، در حالی که رأی مردم ایالت کالیفرنیا شمرده نشد
بنا به قانون اساسی آمریکا، رئیسجمهور را مردم انتخاب نمیکنند، بلکه جمعی 538 نفری از ایالتهای فدرال انتخاب میکنند. با گذشت زمان، این عقیده به وجود آمد که فرمانداران ایالتها قبل از معرفی نماینده ایالتشان برای عضویت در جمع رأیدهندگان باید با مردم ایالت خود مشورت کنند. در برخی ایالتها این کار ضروری است؛ در برخی دیگر نیز چنین رفراندومی وجود ندارد و فرماندار هرگونه بخواهد عمل میکند. به هر حال، انتخابات 6 نوامبر از لحاظ قانون اساسی ارزشی نداشت. باید یادمان بیاید که در سال 2000 هم، دیوان عالی آمریکا، آرای ایالت فلوریدا را باطل اعلام کرد تا بوش در مقابل «آلبرت گور» به پیروزی برسد.
* آمار شرکت مردم سوریه در رفراندوم کشورشان بسیار بالاتر از حضور مردم آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری این کشور بود
کاربرد اصلی انتخاباتی که ابتدای این ماه برگزار شد، انتخاب رئیسجمهور نبود؛ بلکه تمدید قرارداد بین مردم و حکومت بود. مردم آمریکا با شرکت در این انتخابات، تعهد خود را به نهادهای آمریکایی اثبات کردند. با این حال، آمار کل شرکتکنندگان در انتخاباتهای آمریکا، به جز سال 2008، روندی نزولی داشته است. از بین 230 میلیون واحد شرایط، تنها 120 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند.
این عدد، میزان بسیار کمتری را نسبت به آمار شرکت مردم سوریه در رفراندوم کشورشان نشان میدهد؛ علیرغم این که انتخابات در چهار منطقه از این کشور به علت شرایط جنگی برگزار نشد.
انتهای خبر/خ.ن
* فقط دو حزب دموکراتیک و جمهوریخواه هستند که با تبلیغات و قدرت مالی در حقیقت بر تمام آمریکا حکومت میکنند
اوباما 50/38 درصد آرا و رامنی 48/05 درصد آرای مردم را کسب کردند و 1/67 درصد دیگر نیز به 18 نامزد دیگری رسید که هیچکس اسمی از آنها نشنیده است؛ زیرا این نامزدها دسترسی به رسانهها نداشتند و نتوانستند خود را به شهروندان آمریکایی معرفی کنند. بر خلاف آنچه اکثریت تصور میکنند، دو حزب دموکرات و جمهوریخواه اعضایی درون دولت مرکزی هستند. با این حال، نتایج انتخاباتی که این دو حزب برگزار میکنند شامل حال همه کشور و به قیمت تغییر در همه ایالتها تمام میشود.
* نظام دو حزبی در آمریکا هم فرقی با نظامهای سنتی تکحزبی در کشورهای دیگر ندارد
نتیجه انتخابات هرچه هم که باشد، این دو حزب نظارت و مدیریت همه سازمانهای دولتی مثل «جایزه ملی دموکراسی» شاخه سیاسی بینالمللی سیآیای، را در دست دارند. نظام دو حزبی در آمریکا، تفاوتی با نظام سنتی تک حزبی در سوریه ندارد. به عکس، اکنون سوریه است که دارد به تعداد زیادی از احزاب سیاسی اجازه دسترسی به رسانههای عمومی را میدهد.
«رؤیای آمریکایی» همانطور که از اسمش پیداست، صرفاً یک رؤیا و توهم است. افرادی که عقیده دارند این رؤیا الگویی است که باید از آن پیروی کرد، بهتر است از خواب بیدار شوند.
این مقایسه کوتاه نباید رهبران سوریه را ناامید کند؛ رهبرانی که از روند گذشته اصلاحات ناراضی هستند. به عکس، این مقایسه باید آنها را تشویق کند که بدانند نهادهای داخلی این کشور مسیر درستی را انتخاب کردهاند؛ حتی اگر هنوز راه درازی در پیش باشد.
* انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بیشتر شبیه به یک بازی است که نتیجهاش معلوم است؛ اما همه میتوانند در آن شرکت کنند
بگذارید به انتخابات آمریکا و درسهایی برگردیم که میتوان از آن گرفت. «دموکرات» و «جمهوریخواه» دو نام برای یک محصول واحد هستند. این که پپسی و یا کوکا کولا را انتخاب میکنید، نشان میدهد با کدام اسطوره قدیمی بیشتر آشنا هستید. میتوانید در انتخاب خود کاملاً مطمئن هم باشید؛ اما اگر با چشم بسته هر کدام از این دو را امتحان کنید، نمیتوانید تشخیص دهید از کدام یک چشیدهاید؛ چون این دو دقیقاً یکی هستند. بنا بر این دیدگاه، سفارتخانههای آمریکایی، سازمانهای رأیگیریای بودهاند که دست به تحقیق تجاری در بازار یک محصول زدهاند.
آنها در کشورهای مختلف انتخابات ساختگی برگزار کردهاند تا به این ترتیب بفهمند مشتریان خارجی کدام محصولشان را بیشتر میپسندند. شما هم میتوانید به اوباما یا رامنی رأی بدهید؛ اما 18 نامزد دیگر را فراموش کنید. شاید فکر میکنید رأی شما اهمیتی ندارد، چون شهروند آمریکایی نیستید؛ اما واقعیت این است که رأی شهروندان آمریکایی هم فایدهای ندارد. با این حال، شما هم میتوانید در این بازی شرکت کنید.
* اوباما در دور دوم همچنان مجبور به عقبنشینی از خاورمیانه و حمایت بیشتر از عربستان سعودی و گروهکهای جهادی ساخته دست خود است
این احترام ساختگی به نظر همه، در سخنرانی اوباما بعد از پیروزیاش مشهود بود. دقیقاً متن همین سخنرانی را رامنی هم میتوانست بخواند. اوباما قرارداد مردم با دسته کوچک حاکم بر کشور را تبریک گفت: همه میتوانند در زندگی موفق شوند؛ ارتش ما قویترین ارتش تاریخ است؛ گروههای نژادی ما ملتی متحد را تشکیل میدهند: «من منتظر همکاری با رهبران هر دو حزب هستم، تا بتوانیم با چالشهایی مقابله کنیم که فقط با هم میتوانیم حلشان کنیم: کاهش کسری بودجه؛ اصلاح قوانین مالیاتی؛ اصلاح نظام مهاجرتی؛ استقلال خود از نفت خارجی.» دو عدد از اهداف ذکر شده اوباما در دور دوم، بر خاورمیانه تأثیر خواهند گذاشت. کاهش کسری بودجه یعنی کاهش بودجه پنتاگون و ادامه عقبنشینی نیروهای آمریکایی از منطقه خاورمیانه. پایان وابستگی به نفت خارجی هم یعنی واشینگتن باید بیش از پیش از نظام سلطنتی سعدی و گروهکهای جهادیای حفاظت کند که خود تشکیلشان داده است.