در حالیکه تنها چند روز از درگیریها در غزه میگذرد، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان برجسته اسرائیل بر این موضوع تاکید کرده و پیشبینی کردند، نباید در انتظار پایانی زود هنگام برای این جنگ بود و بیتردید جنگ در غزه به جنگی فرسایشی برای اسرائیل تبدیل میشود.
این تحلیلگران و صاحبنظران صهیونیست در اثبات این مدعا به این نکته استناد جستند که مقاومت فلسطینی در نوار غزه به خوبی توانسته، از تجارب مقاومت در لبنان و فلسطین درس بگیرد و این جنگ نیز رهاوردی فراتر از آنچه که جنگها و تجاوزهای پیشین برای اسرائیل به همراه داشت، برای آن به ارمغان نمیآورد.
«رانی بن یشای»، تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت» در این باره تاکید میکند که مجموعه گردانهای فلسطینی مقاومت در نوار غزه موفقیت خود در موشکباران شهرها و شهرکهای صهیونیست نشین را با وجود پرواز دهها هواپیمای بدون سرنشین در آسمان و همچنین جنگندههای پیشرفته و فعالیت دستگاهها و سیستمهای کنترل و نظارت زمینی و دریایی و هوایی به اثبات رساندند تا این پیام را به سردمداران اسرائیل بدهند که مقاومت فلسطینی غزه درسهای لازم از جنگ 2009 نوار غزه و حزب الله 2006 را گرفته است.
به اعتقاد بن یشای عملیاتی که اسرائیل تحت عنوان «ستون ابر» آن را آغاز کرد، هم اکنون در عمل به جنگ فرسایشی بین دو طرف فلسطینی و اسرائیلی تبدیل شده و ارتش اسرائیل تلاش میکند، با هدف قرار دادن مکرر نوار غزه توان موشکی فلسطینیان را کاهش داده و پایین بیاورد. اما توجه ندارد که گردانهای «الجهاد» و «حماس» براساس برنامه از پیش طراحی شدهای عمل میکنند و از سامانههای ثابت پرتاب موشکی در روی زمین و زیر زمین بهره میگیرند که از دور کنترل میشوند. آنها به این طریق به راحتی اهداف اسرائیل را نشانه میگیرند، بیانکه در این راه نیازی به حضور رزمندگان فلسطینی در نزدیکی این سامانهها باشد.
این تحلیلگر امور سیاسی ونظامی صهیونیستی با اشاره به این نکته که این سامانهها پنهان بوده و در معرض دید نیستند، تاکید کرد که این موضوع به رزمندگان فلسطینی اجازه میدهد، هرگاه بخواهند به این سامانهها نزدیک شوند و پیش از آنکه ارتش اسرائیل و جنگندههای آن بتوانند آنها را هدف قرار دهند، از آن دور شوند و این ارتش اسرائیل را وادار میکند، به بررسی شیوهها و راههای مبارزه و جنگ و مقابله با تجیهزات مدرن و پیشرفتهای بپردازد که مقاومت فلسطینی از آن استفاده میکند.
سپس بن یشای تحلیل خود را اینگونه به پایان میرساند که موفقیت این عملیات یا عدم موفقیت آن در گرو نتایج میدانی نیست که ارتش اسرائیل محقق میکنند، بلکه این پیروزی را نتایج استراتژیک و سیاسی رقم خواهند زد.
از سوی دیگر «آموس هارئیل»، تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» بر این باور است که منافع اسرائیل و حماس اجازه نمیدهد که سناریوی «سرب مذاب» بار دیگر تکرار شود و بر این اساس پیشبینی کرده بود که این جنگ به زودی پایان یابد.
هارئیل در سخنان خود به یک گزارش اطلاعاتی استناد میجوید که اظهار میکند، رهبران سیاسی اسرائیل هنگام اتخاذ تصمیم ترور الجعبری از فرماندهان گردانهای القسام به آن استناد جستند و اظهار میکند که حماس توان مقابله بلند مدت و مبارزه طولانی مدت را ندارد و بر این اساس اگر گردانهای ارتش اسرائیل به شکلی گسترده وارد نوار غزه شوند، مقاومت فلسطینی غزه یارای مقابله با آن را ندارد.
این گزارش اطلاعاتی در ادامه افزوده است: حماس هرگاه از مقاومت نظامی در برابر اسرائیل و لزوم بقای تشکیلات خودگردان در قدرت سخن به میان میآمد، همواره گزینه دوم را انتخاب میکرد و بر این اساس نتیجه میگیرد که در صورت وقوع هرگونه جنگ و درگیری نظامی بین طرف اسرائیلی و فلسطینی در نوار غزه و از سرگیری خشونتها، حماس به سرعت تلاش میکند، راهی برای پایان دادن به خشونتها بیابد و با طرفی که در این بین نقش میانجی را ایفا کند، همکاری خواهد کرد.
براین اساس هرئیل معتقد است که اسرائیل پس از حملاتی که ظرف دو روز اول در نوار غزه انجام داد، تلاش میکند که تا به پایان سریعتر برای جنگ غزه دست یابد.
وی میگوید که در این جنگ «ایهود باراک»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی نقشی اساسی را در اتخاذ تصمیمات ایفا میکند و وی هم اکنون ترجیح میدهد، به هر طریق ممکن به درگیریها پایان دهد، همانگونه که طی عملیات سرب مذاب در سال 2008 شاهد این امر بودیم و دیدیم که باراک در زمان نخستوزیری «ایهود اولمرت» از هرگونه عملیات زمینی در نوار غزه پرهیز داشت.
در همین راستا هارئیل درباره نظام مصر معتقد است، اگرچه مصر با حماس متحد شده و اعلام همبستگی میکند، اما حدود خود را حفظ خواهد کرد و پای خود را از این حد و حدود فراتر نخواهد گذاشت، چون میداند که اگر در قبال بحران غزه پا را از حد فراتر نهد، خود را در برخورد با دولت آمریکا خواهد دید.
درباره اهداف سطح پایینی که سران رژیم صهیونیستی و فرماندهان عملیاتی برای این جنگ در نظر گرفتهاند، هارئیل معتقد است که تلآویو درسهای لازم را از دو جنگ لبنان و عملیات سرب مذاب گرفته است.
وی میگوید: در آن دو جنگ رهبران اسرائیلی به خاطر غرور و تکبر خود اهداف بسیار سطح بالایی را برای خود در نظر گرفته بودند که به هیچ یک از آنها دست نیافتند، به همین دلیل در این جنگ تلاش دارند، سطح اهداف را پایین بیاورند تا بعدها موجب سرخوردگی نشوند.
در همین راستا روزنامه صهیونیستی هاآرتص ذکر میکند که باراک امیدوار است که شاهد جنگی طولانی مدت در نوار غزه نباشد، این درحالی است که وی دارای چارچوب و برنامهای دقیق برای خروج از این نبرد هم نیست و در این ارتباط به اظهارات وی اشاره کرد که گفته بود: «نمیتوانیم دقیقا بگوییم که چه زمان پایان نبرد و درگیری خواهد بود و اهدافی که کمیته امنیتی آن را مشخص کرده و در کاهش عملیات شلیک موشک و بهبود اوضاع امنیتی و افزایش بازدارندگی نمود پیدا میکند، قابل تحقق هستند یا خیر».
باراک ادامه داده است: «افزون بر آن ما تلاش میکنیم، اهداف معقولی را محقق کنیم، مانند انجام عملیاتهایی در نزدیکی دیوار حائل بیآنکه خطری ما را تهدید کند.
وی تاکید کرده بود که ما از خطاهای گذشته درس عبرت گرفتهایم، با این حال تلاش میکنیم، گامهایی به جلو برداریم».
اما در اینباره که برخی این حمله رژیم صهیونیستی را دارای ابعاد داخلی دانسته و آن را با انتخاباتی مرتبط کردهاند که در این کشور قرار است، برگزار شود و چنین ضرورتهایی موجب شده تا آنها دست به ترور الجعبری و عملیات علیه نوار غزه بزنند، باراک این قضایا را نفی کرد و گفت که معارضان هم با کابینه در حمله به غزه موافق بوده و با آن همراهی داشتهاند، به این امید که هرچه سریعتر عملیات را متوقف کنند و از تاثیرات آن بر جدول اعمال انتخاباتی بکاهند.
در این خصوص «تمار جوجنسکی»، تحلیلگر صهیونیست روزنامه «هاآرتص» گفت که تجربه به ما آموخته است که با آغاز هر جنگی مسئولان به ما اطمینان میدهند که برای حملات فلسطینیان حد و حدودی وضع خواهند کرد و اجازه نخواهند داد تا حملات فلسطینیان متوجه شهرها و شهرکهای صهیونیستنشین شود، اما هربار تنها عدم پایبندی و ناتوانی آنها در تعهد به این سخنان آشکار میشود.
جوجنسکی تاکید کرد که نتانیاهو و باراک و لیبرمن به خوبی میدانند که بمباران و حتی اشغال نوار غزه توسط ارتش اسرائیل مشکل را حل نخواهد کرد و همه میدانند که هدف از این حملات متشنج کردن فضای حاکم بر جامعه و تلاش برای دستیابی به آرای بیشتر در انتخابات کنست است و این جنگ را نباید جنگ «ستون ابر» بلکه «جنگ به سلامتی نتانیاهو» نامید.