سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

نگاهی به زندگانی هادی امّت ؛ حضرت امام علیّ النقی علیه السلام

پس از شهادت امام جواد(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام) در سنّ هشت سالگی منصب امامت را عهده دار شد که نمونه ای کامل از رشد علمی و معنوی آن بزرگوار و واضح ترین دلیل بر حقّانیت خط و جریان اهل بیت رسالت(علیه السلام) در ادعای وصایت و خلافت و جانشین پیامبر اسلام(ص) و رهبری و هدایت امت اسلامی است
کد خبر: ۴۵۲۰۲
۰۹:۴۴ - ۱۰ آبان ۱۳۹۱

در نیمه ی ماه ذی الحجة الحرام سال 212 هجری، در مکانی به نام «صریّا» در نزدیکی مدینه منوره، کودکی نورانی از مادری پاک دامن و با فضیلت به نام «سمانه مغربیه» پا به عرصه ی دنیا گذاشت، پدر بزرگوار آن حضرت، امام نهم؛ حضرت محمّد بن علیّ الجواد(علیه السلام) بود.

امام هادی(علیه السلام) پس از 33 سال امامت و رهبری شیعیان، در سن 41 سالگی، در ماه رجب سال 254 هجری در شهر سامرّاء به دست «معتزّ عباسی» (خلیفه ی وقت عباسی) مسموم و به شهادت رسیدند. مشهورترین القاب آن حضرت: «نقیّ» و «هادی» و به «ابوالحسن الثالث» مکنّی است.

ضمن عرض تبریک و تهنیت میلاد مسعود این امام عزیز و سلاله پاک پیامبر(صلی الله علیه واله)، به پیشگاه منجی جهان بشریت، حضرت ولیّ عصر(عجل الله تعالی فرجه) مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دام ظله)، مراجع عظام تقلید و عموم شیعیان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت(علیه السلام)، در این مقاله کوتاه، نگاهی به حوادث و رخ دادهای دروان پر فراز و نشیب زندگانی آن حضرت می پردازیم:

1 ـ علم و کمالات اخلاقی امام هادی علیه السلام

امام هادی(علیه السلام) در خاندان نبوت و امامت رشد و تربیت یافت. پس از شهادت امام جواد(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام)  در سنّ هشت سالگی منصب امامت را عهده دار شد که نمونه ای کامل از رشد علمی و معنوی آن بزرگوار و واضح ترین دلیل بر حقّانیت خط و جریان اهل بیت رسالت(علیه السلام) در ادعای وصایت و خلافت و جانشین پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله) و رهبری و هدایت امت اسلامی است.

ابن شهرآشوب در توصیف امام هادی(علیه السلام) می نویسد: چهره اش از همه ی مردم جاذب تر و گفتارش از همه صادق تر بود. در ملاحت و کمال از همه برتر بود. وقتی سخن می گفت، نورانیتش افزون و وقتی سکوت می کرد، هیبت و وقارش بالا می رفت.  

ابن حجر می گوید: ابوالحسن الثالث [علی بن محمد الهادی] در علم و سخاوت وارث پدرش [محمد بن علی الجواد] بود.  

ابن صباغ مالکی می نویسد: ... هر فضیلتی که گفته شود او زینت بخش آن هست، هر ستایشی که به عمل آید تفصیل و اجمالش نزد اوست. نفس او پاک و مهذّب و اخلاقش نیکو و رفتارش پسندیده است.  

سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی می گوید: به متوکل گفته شد، در منزل [علی بن محمد الهادی]، سلاح ذخیره شده و قصد خلافت دارد... . او مأمور فرستاد و شبانه به منزل آن حضرت، حمله شد ولی او را دیدند که لباسی از پشم بر سر کشیده و رو به قبله روی شن و سنگ ریزه نشسته و مشغول قرائت قرآن و زمزمه ی آیات وعد و وعید الهی بود... . متوکل پشیمان شد و دستور داد مبلغ 4000 دینار بدهکاری و  قرض حضرت را بپردازند.  

2 ـ اوضاع سياسی، اجتماعی عصر امام هادی(علیه السلام)

مهم ترین ویژگی های خلافت عباسیان در عصر امام هادی(علیه السلام) عبارت بود از:

الف ـ زوال هبیت و عظمت خلافت

تسلط بردگان و ترکان بر دستگاه خلافت یکی از نشانه های آن بود. خلیفه بیشتر مقام تشریفاتی داشت ولی با این وضع هرگاه خطری متوجه دستگاه خلافت می باشد همه وابستگان ، دستگاه در دفاع از آن و مقابله با مخالفان متحد می شدند.

ب ـ خوش گذرانی و هوس رانی درباریان

 شب نشینی ها، خوش گذاری ها، عیش و نوش ها و ریخت و پاش های درباریان و وابستگان به حکومت به اوج خود رسید بود و در یک کلمه، می توان گفت: خلافت اسلامی! غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاریخ اسلام ، اخبار آن را ضبط کرده است.

ج ـ گسترش نهضت های علویان

تلاش و کوشش عباسیان در ایجاد نفرت مردم به علویان و سادات و سرکوب شدید مخالفان بی نتیجه بود، علویان با جدیت دعوت به «برگزیدگان آل محمد(صلی الله علیه واله)» را در نهان و آشکار تبلیغ می کردند و علی رغم کنترل مرکزیت سامرّاء و کنترل آمد و رفت و ارتباط با امام هادی(علیه السلام)، نهضت ها و شورش های اعتراض گونه به فساد و انحراف دستگاه خلافت در مناطق مختلف روی داد. به طوری که در فاصله سال 219 ، 270 هجری، آمار هجده قیام و شورش علوی و غیر علوی ضبط شده است. اگر چه با کمی جمعیت انقلابیون و کمتر امکانات و ساز و برگ جنگی و قساوت دستگاه خلافت عباسی تمامی این قیام ها با شکست مواجه می شد.

3 ـ علت اساسی شکست قيام های علويان

ـ  ضعف رهبری و فرماندهی: زیرا رهبران دارای برنامه کاملی در مبارزه خود و چگونگی آن نداشتند. طبیعی است وقتی قیامی و شورش، بدون برنامه ی کامل و هدف مند آغاز شود، با فشار حکومت نسبتاَ قوی و نیرومند به هم می ریزد و ادامه ی آن ممکن نخواهد بود. با توجه به اینکه امام هادی(علیه السلام) به علت فشار حکومت عباسی، مجبور بود برنامه خود را مخفی دنبال کند و از طرف دیگر امام هادی(علیه السلام) در زندان و محاصره دشمن بود و قادر به هدایت علنی قیام ها  نبود.

ـ  رنگ و چهره ی قیام ها صد درصد اسلامی و با رهبری و مدیریت مذهبی و الهی نبود، بدیهی هر نهضت و قیامی که زنگ و بوی الهی(اخلاص) در آن نباشد، مورد تأیید رهبران الهی و امامان معصوم(علیه السلام) هم واقع نمی شد و قطعاَ به موفقیت نمی رسید. البته در این قیام ها، بعضی از یاران مخلص و شیعیان امام(علیه السلام) هم حضور داشتند ولی تعداد آن ها اندک بود و غالب مبارزین با اهداف غیر الهی و بیشتر با هدف شکست دادن عباسیان و بدست آوردن آزادی و رها شدن از ظلم و ستم بنی عباس و رسیدن به قدرت دنیوی بود!

4 ـ شبکه ی پيچيده  و دقیق وکالت

شبکه ی ارتباطی و مخفی وکالت، شیوه ای ابتکاری از سوی امام جواد و امام هادی(علیهما السلام) جهت برقراری ارتباط منطقی و حساب شده با نمایندگان و کارگزاران خود در مناطق مختلف جامعه ی اسلامی [که تحت سلطه ی حاکمیت عباسیان بودند و تمامی رفتار و اعمال شیعیان زیر نظر و کنترل مأموران حکومت بود] تأثیر شد.

هدف اصلی این تشکیلات سازمان یافته، جمع آوری خمس، زکات، نذورات و هدایا از سوی شیعیان و علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت(علیه السلام) بود که توسط وکلاء و نمایندگان یعنی جمع آوری و خدمت امام هادی(علیه السلام) ارسال می شد. از سوی دیگر این شبکه مأموریت داشت تمامی سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و سایر مسلمانان را جمع آوری و پاسخ آن ها را از امام هادی(علیه السلام) دریافت و تحویل آنان دهد.

فقدان تماس مستقیم بین امام هادی(علیه السلام) و پیروانش، نقش سیاسی، مذهبی شبکه وکالت و وکلاء را بالا برده بود، به نحوی که کارگزاران امام(علیه السلام) مسئولیت بیشتری در گردش امور ایفا می کردند و تجربه های فراوانی را در سازمان دهی شیعیان وخنثی نمودن توطئه های مخالفان جریان امامت منصوص به دست آوردند. این شبکه، نواحی بغداد، مدائن، کوفه، بصره، اهواز، قم، همدان، یمن و حجاز را فرا گرفته بود. امام هادی(علیه السلام) با حساسیت تمام فعالیت این شبکه و وکلای خود را کنترل و مکاتبات لازم را با آن ها انجام می دادند. برای نمونه حضرت هادی (علیه السلام) در سال 232 هجری، طی نامه ای به «علی بن بلال» وکیل خود در بغداد نوشت: من «ابوعلی بن راشد به جای «علیّ بن حسین بن عبد ربّه» منصوب کردم. چون او دارای صلاحیت لازم و هیچ کس بر او تقدم ندارد...».

5 ـ انتقال امام هادی(علیه السلام) از مدینه به سامرّاء

پس از گزارش فرماندار مدینه به متوکّل مبنی بر خطرناک بودن حضور امام هادی(علیه السلام) به علت پایگاه مردمی آن حضرت در مدینه. امام هادی (علیه السلام) طی نامه ای گزارش او را خنثی کرد ولی متوکل پس از برکناری فرماندار، توطئه خود را با اظهار علاقه به امام(علیه السلام) مبنی بر اقامت در سامرّاء اعلام نمود و اظهار داشت، منتظر دیدار و ملاقات با حضرت می باشد!

امام هادی(علیه السلام) به ظاهر در سامرّاء آزاد بود ولی در واقع، تحت نظر مأموران مخفی متوکل به سر می برد. اذیت و آزار متوکّل و مأموران او نسبت به امام هادی(علیه السلام) و شیعیان و علاقه مندان ایشان، روز به روز افزوده می شد. یکی از آن موارد اجبار کردن حضرت برای حضور در مجلس بزم شراب و می گساری! بود که در آن مجلس، امام نهم(علیه السلام) چنان با قدرت و هیبت به موعظه پرداخت که خلیفه و اطرافیان او سخت پشیمان و شرمنده شدند!.

متوکل عباسی در سال 236 هجری در اثر کینه و مبارزه با اعتقادات مقدس پیروان اهل بیت(علیه السلام) و برای اذیت شیعیان و جلوگیری از شورش آنان، دستور داد  گنبد و حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) در کربلا را ویران کنند! ولی این رفتار او باعث خشم بیشتر شیعیان شد به طوری که مردم مخالفت خود را به گونه های مختلف اظهار کردند و متوکل در نتیجه این بی حرمتی به غضب الهی، گرفتار و توسط فرزندش کشته شد.

6 ـ خدمات و میراث فرهنگی امام هادی(علیه السلام)

الف ـ مبارزه با غُلات

 فرقه ها و گروه های منحرف فراوانی شروع به فعالیت فرهنگی کرده و مردم را فریب می دادند. یکی از آنها، غُلات بودند که با غلو کردن در باره مقامات  اهل بیت(علیه السلام) موجب اذیّت و آزار امام هادی(علیه السلام) و شیعیان می شدند. امام(علیه السلام) ضمن تبرّی جستن از آنها، روشن گری های لازم را به شیعیان می دادند.

رهبران گمراه غلات عبارت بودند از:

علی بن حسکه قمی، قاسم یقطینی، حسن بن محمد بن بابای قمی، محمدبن نصیر فهری و فارس بن حاتم که هدف واقعی آنها بیشتر بی اهمیتی به عبادات و حدود شرعی و ضوابط اسلامی و رفتار بر طبق میل و هوس های خود و چشم طمع داشتن به اموال مردم و توجیه نبودن نسبت به کرامات و مقامات و علوم اهل بیت(علیه السلام) بود. حضرت هادی(علیه السلام) طی نامه ای در پاسخ سؤالات مردم، به شیعیان اعلام کرد عقاید و افکار ابن حسکه باطل و او فردی منحرف و کافر می باشد.

ب ـ مبارزه با فتنه خلق قرآن!

معتزله که عقل گرایان افراطی بودند با طرح موضوع مخلوق بودن قرآن اعلام کردند که اعتقاد به قدیم بودن غلط می باشد و باید با آن مخالفت کرد!  [البته بحث مخلوق بودن قرآن در اواخر حکومت بنی امیه در جامعه ی اسلامی مطرح شد که در منابع تاریخ و فرق و مذاهب اسلامی موجود است. ولی در این زمان هم مجددا مطرح گردید...]. 

حضرت امام هادی(علیه السلام) سکوت در برابر این افکار را جایز نشمردند و با اعلام اینکه در باره¬ قرآن فقط معتقد به«کلام خدا بودن» باشید، خط بطلانی بر بحث های جنجالی و بی فایده معتزله و گروه های دیگر کشیدند. 

ج ـ تربیت شاگردان

مرحوم شیخ طوسی تعداد شاگردان امام هادی(علیه السلام) را 185 نفر می داند. مهم ترین آنها عبارت بودند از: فضل بن شاذان نیشابوری، حسن بن سعید اهوازی، ایّوب بن نوح دراج، ابو علی(حسن بن راشد)، حسن بن علی(ناصرکبیر)، عبدالعظیم الحسنی، عثمان بن سعید اهوازی، احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعری قمی، ابراهیم بن مهزیار، ریّان بن صلت، یعقوب بن اسحاق وعلی بن مهزیار اهوازی.

د ـ مباحث فقهی تفسیری و کلامی و تربیتی

از امام هادی(علیه السلام) علی رغم همه سختی ها و فشارهایی که از سوی حکومت بنی عباس متحمل می شد، سخنان و روایات ارزش مندی در موضوعات فقهی، تفسیری، اعتقادی و تربیتی به جای مانده است که مورد استفاده عموم مسلمانان و شیعیان و پیروان اهل بیت(علیه السلام) در طول تاریخ اسلام و تشیّع بوده، هست و خواهد بود. که برای نمونه می توان به زیارت جامعه کبیره که در مفاتیح الجنان آورده شده اشاره کرد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
سیده
۰۷:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۱
جان ما فدای تو وپدران طاهر وفرزند غریب ومظلومتان باد....وعجل فرجهم