وی افزود: اگر برای ستمهایی که بر اقلیت مسیحی دارفور سودان میرود ، خبرها و گزارشها تهیه میشود باید در برابر جنایاتی که بر سر اقلیت شیعی «پاراچنار» پاکستان هم میآید، کاری کنیم.
بر اساس این گزارش اجلاس بینالمللی استانبول از دیروزـ شنبه 22 مهرماه ـ در محل سالن استانبول کشور ترکیه برگزار شد.
این اجلاس که با حضور نخست وزیر ترکیه و زیر نظر دفتر نخست وزیری برگزار میشود، امروز به کار خود پایان می دهد.
موضوع این اجلاس عدالت و برابری است و مجید مجیدی درباره عدالت در سینما در این مراسم سخنرانی کرده که متن کامل به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به عنوان یک هنرمند و فیلمساز شادمانی خود را از برگزاری این اجلاس بینالمللی آن هم تحت عنوان عدالت و برابری ابراز نموده و از دستاندرکاران این اجلاس سپاسگزاری مینمایم و امیدوارم مباحثی که در این جلسات مطرح میشود، پایهگذار راه حلهای مفید و ارزشمند برای جهان امروز باشد.
من به عنوان هنرمندی از کشور ایران با گذشته فرهنگی و تمدن چند هزار ساله، نیاز امروز جهان را به مبحث عدالت کماکان و حتی بیش از قرنهای پیش احساس میکنم؛ زیرا برخلاف شعارها و سخنرانیها و مکتوبات گوناگون و با وجود سازمانها و موسسات بینالمللی مختلف که اهداف خویش را گسترش عدالت در جهان میدانند، هنوز هم گمشده جهان امروز عدالت است و اگر بخواهم از عمق جان سخن بگویم باید اعتراف کنم که عدالت در دنیای مدرن مفهومی است که حتی بیشتر از جهان کهن به آن بیتوجهی شده است و به عبارت دیگر ظلم و ستم در جهان امروز حتی بیش از گذشته است، اگر قرنها پیش ظلم در قالب کشتار و ویرانی و قتل چهره کریه و زشت خویش را نشان میداد و نرونها و چنگیزها و آتیلاهای خونخوار نماد و سمبل آن بودند، امروز ستمکاری چهرهای زیبا و فریبنده به خود گرفته است و در قالب الفاظ زیبا و دل فریب و حتی با چهره عدالت و نیکی خود را نشان میدهد.
در دنیای امروز از کشتار و فقر و ویرانی چیزی کم نشده است. آمار هفته پیش سازمان ملل میگوید که از هر 8 نفر در جهان یک نفر گرسنه است و به عبارت دیگر 870 میلیون گرسنه در جهان ما وجود دارد.
قتل عام و نسلکشی هنوز هم در دنیای امروز ادامه دارد: از فجایع بوسنی، سربرنیتسا، حلبچه و صبرا و شتیلا چند سالی بیش نمیگذرد و هنوز هم جنایات، کشتار در گوشه گوشه جهان مثل پاراچنار پاکستان یا میانمار یا بخشهای مختلفی از آفریقا ادامه دارد. اما تاسف اینجاست که ظالمان، قاتلان و جنایتکاران با ظاهری مردمفریب، چهره منجیان و قدیسان و حتی پیامبران را بر خود گرفتهاند.
به اشغال و تجاوز نام آزادسازی میدهند و به قتل و ترور عنوان نجات و رستگاری هدیه میکنند و تحریم و فشار معنای آزادی و عدالت به خود گرفته است. و همه اینها به مدد و همراهی هنر و قدرت بینظیر رسانههای امروز ممکن است.
رسانهها هستند که زشتی را زیبایی جلوه میدهند. رسانهها هستند که جنایات را عدالت میخوانند.
من امروز به عنوان یک هنرمند مسلمان ایرانی میخواهم از دو ویژگی رنجآور دنیای هنر و رسانه نام ببرم.
این دو ویژگی اجزای جدانشدنی رسانه در عصر تکنولوژی و مدرنیسم است:
* دروغ
رسانهها و هنرمندان امروز به مدد دروغ زمینهساز جنایتهای بعدی سیاستمداران شدهاند. اینها امروز میکارند، آنها فردا درو میکنند
اینجا میخواهم از استاد بزرگ دروغ رسانهها یادی کنم، سالهاست که از عمر رژیم خونخوار «هیتلر» و «آلمان نازی» گذشته است اما هنوز روشهای وزیر تبلیغات «هیتلر»، «جوزف گوبلز» جاری است و اصول تبلیغاتی او تقریبا در همه جای دنیا اجرا میشود.
اجازه بدهید چند جمله از او را بخوانم تا صدق گفتههایم را بپذیرید، او میگوید:
دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچکس جرات و فکر تکذیب آن را نکند
و بعد خودش اعتراف میکند که: بعضی مواقع دروغهایی میگفتم که خودم نیز از آن میترسیدم
پیشوایش «هیتلر» نیز میگوید:
اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.
«گوبلز» در جایی دیگر به ترفندی زشت اما موثر اشاره میکند، ترفندی که در دنیای امروز رسانه طرفداران بسیاری دارد و میگوید: اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ در هم بیامیز و به مردم عرضه کن.
از شما سوال میکنم آیا رسانههای امروز دنیا چنین روشی را در پیش نگرفتهاند؟
برای مثال:
خودتان میدانید طالبان و القاعده را چه کسانی ساختند و حمایت کردند؟ کدام دولتهای غربی و دوستان منطقهایشان پول و امکانات به دامن آنها ریختند و آنان را در جان و مال میلیونها انسان افغان مسلط کردند و چه کشتارها و جنایات به دست پیروان بن لادن و ملاعمر به وجود آمد.
اندکی حقیقت این است:
طالبان ظاهری مسلمان داشتند، اما «بسیار دروغ» این است که اسلام را مساوی طالبان و القاعده بنامیم و فیلمها بسازیم و بذر اسلام هراسی را در همه جهان بپراکنیم، فریاد عدالت خواهی سر بدهیم و سپس افکار عمومی جهان را آماده هر حمله نظامی یا هر اشغال و تجاوز کنیم.اینجاست که ستمکاری نام عدالت و آزادی را به خود میگیرد.
این دروغپردازیها نه فقط گریبان اسلام را گرفته، بلکه گاه سراغ قومیتها و ملیتها نیز رفته است.
برای نمونه به عنوان یک ایرانی با تاسف ناگزیرم از فیلم «300» نام ببرم که در آن ایرانیان وحشی و غارتگر و بیفرهنگ و در مقابل یونانیان، مردمانی فداکار و دلاور نشان داده میشوند.
ویژگی دوم که عدالت را توسط رسانهها خدشهدار میکند تبعیض و دوگانگی است. اگر ظلم و ستم زشت است، در همه جای دنیا باید زشت شمرده شود، اگر زندانی کردن بیگناهان محکوم است، باید در همه دنیا محکوم شود.
اگر حقوق اقلیتها باید رعایت شود باید در همه کشورها محترم شمرده شود، نمیشود در یک جا این ظلمها را ببینیم و در جاهای دیگر چشم بر آنها بپوشیم، تبعیض و دوگانگی در اخبار و گزارشهای رسانهها و در محصولات فرهنگی هنرمندان جهان به وفور دیده میشود.
اگر حقوق بشر و آزادیهای انسانی در سوریه مورد توجه است، چطور در کشورهای دیگر نظیر «بحرین» با زندانهایی مملو از مخالفان فراموش میگردد.
اگر اشغال و تجاوز سرزمینها، از جمله اشغال کویت توسط صدام محکوم است، و همه دنیا باید به کمک مردم کویت بشتابند چطور در برابر سالها اشغال ایران توسط همان صدام، اقدام مشابهی صورت نمیگیرد
اگر ایران نباید انرژی هستهای داشته باشد چرا حکومت اسرائیل میتواند 300 کلاهک اتمی در انبارهای خود پنهان کند و اجازه هیچ بازرسی به هیچ نهادی بینالمللی ندهد.
اگر تخریب مجسمه تاریخی بودا در بامیان افغانستان باید در تمام جهان شوری برانگیزد چطور تخریب حرم تاریخی و مذهبی سامرا در عراق چنین عکس العملی را بر نمیانگیزد.
اگر در مورد آزادی مذاهب در ایران حرفها زده میشود، چرا در عربستان سعودی همین موضوع فراموش میگردد.
اگر برای ستمهایی که بر اقلیت مسیحی دارفور سودان میرود ، خبرها و گزارشها تهیه میشود باید در برابر جنایاتی که بر سر اقلیت شیعی «پاراچنار» پاکستان هم میآید، کاری کنیم.
اگر احترام به عقاید و باورهای بی خدایان و حتی همجنسگرایان لازم است چطور از کنار توهین به پیامبری که پیشوای یک میلیاردو ششصد میلیون مسلمان است، آن هم توسط کشیشی کینه توز به آسانی میگذریم.
خلاصه تا هنگامی که ویژگی دروغ و تبعیض در رسانهها و دست اندرکاران هنر مورد استفاده قرار میگیرد و افکار عمومی جهان به یک سو هدایت شود، عدالت و انصاف در مرحله حرف باقی میماند و به عمل در نمیآید.
آقایان و خانمها
خداوند در قرآن، کتاب آسمانی ما، بارها در مذمت دروغ و دروغ پردازان سخن گفته است:
برای نمونه به «سوره نحل آیه 105» اشاره میکنم که میگوید:«تنها آنان دروغ پردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغ گویانند»
در عهد عتیق کتاب «امثال سلیمان» باب 12 آیه 17 به بعد میگوید:وقتی حقیقت را میگویی «عدالت» انجام میشود ولی دروغ عدالت را زیر پا میگذارد.
امر دروغ کوتاه است اما راستی تا ابد استوار میماند.
عدالت و راستی، راه زندگی و نادرستی، راه مرگ و نابودی است.
در دیدگاه ادیان الهی، نمیتوان هیچ عدالتی را بر پا کرد در حالی که دروغ و ناراستی رواج دارد.
اگر نگران بی عدالتی در جهان هستیم، چه خوب است ابتدا تعریفمان را از عدالت روشن و مشخص کنیم.
متاسفانه تمام دیکتاتور های امروز جهان، همه ظلمها را به دروغ به نام عدالت به انجام میرسانند.
من چند سالی است که به خاطر ساخت فیلمی درباره پیامبر اسلام محمد (صلی الله علیه و آله)، الزاما به مطالعه جدی در زندگی پیامبران و بویژه پیامبر اسلام روی آوردهام . این مطالعه مرا به یقینی مجدد رسانده است که عدالت در جهان فقط در پرتو تعالیم انبیای خداوند که راستی و حقیقت درون مایه آن است، میسر خواهد شد.
عدالتی که من در رفتار و منش پیامبر اسلام دیدم در هیچ فرمانروای دنیایی ندیدهام. وقتی به یاران نزدیک او نگاه میکنم و فقیر و غنی و عرب و غیر عرب، سیاه و سفید را در کنار هم میبینم، معنای عدالت واقعی را درک میکنم.
به سراغ کتاب آسمانی او قرآن میروم و بدور از این دنیای پر از دروغ، چنین میخوانم:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، نگاهداران و قیام کنندگان به عدالت باشید و برای خدا شهادت و گواهی راست دهید. اگر چه این گواهی به زیان خود شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد چه غنی باشند چه فقیر. خداوند سزاوارتر است تا حقوق آنها را رعایت کند.
از هوا و هوس پیروی نکنید تا مبادا از مسیر عدالت دور شوید و اگر حق و حقیقت را تحریف کنید و از آشکار سازی آن سر بپیچید، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است (نسا 135)
این جا هم سخن از همراهی عدالت و راستی است.
به سخن تربیت شده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، یعنی حضرت علی علیه السلام نگاه میکنم و میبینم که در فرمایش به فرماندار مصر، مالک اشتر، میگوید:
ای مالک، مردم تو دو دستهاند ؛ یا برادران تو در اعتقادند یا همنوعان تو در خلقت اند؛ پس باید به هر دو گروه مهربانی کنی و محبت ورزی، عدالت را اینگونه در کلام جانشین پیامبر میبینم. عدالتی که به فطرت انسانی نزدیک است. عدالتی که غبار روزگاران آن را تیره و تار نمیکند؛ عدالتی که، رهبر مکتب اهل بیت علی، از شدت رعایت آن ترور میشود و به شهادت میرسد.
در روزگاران ما پیامبران الهی دیگر نیستند تا مردم را به خیر و نیکی و عدالت دعوت کنند
ما سینماگران، هنرمندان و اصحاب رسانه میتوانیم در نبود پیامبران، پیام رسان عدالت و نیکی باشیم. به شرطی که از دروغ، تبعیض و ناراستی پرهیز کنیم.
پیش از ما در دنیای سینما، بزرگانی چون «دسیکا» در دزد و دوچرخه، «فلینی» در جاده، «کوروساوا» در هفت سامورایی و «جان فورد» در خوشههای خشم و بسیاری دیگر چنین کردهاند؛ ما نیز میتوانیم.
سخن را با پیام کسی به پایان میرسانم که خود و یارانش در صحرای کربلا هزارو چهارصد سال پیش به ظلم و ستم کشته شدهاند و سرهایشان به بالای نیزه رفت. پیام آن روز او، پیام امروز برای همه ماست که :
«اگر دین ندارد و از روز قیامت نمیهراسید، لا اقل آزاده باشید»