سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

مردم دنیا چقدر ایران و اسلام را می شناسند

چندی پیش در ملاقات با یک هنرمند فلسطینی مطلب عجیبی را از او شنیدم که ناشی از عمق کم‌کاری دستگاههای تبلیغی ما بود.
کد خبر: ۴۲۲۳۰
۱۰:۱۸ - ۰۲ مهر ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:


به گزارش «شیعه نیوز»به نقل از  مشرق، وقتی اجلاس سران غیر متعهد در ایران برگزار شد یکسری اخبار و نقل قول ها از سران برخی کشورها به کرّات منتشر شد. مقامات برخی از این کشورها در صحبت هایی که با مسئولان کشورمان داشتند عنوان می کردند که تا قبل از ورودشان به ایران گمان می کردند که وارد یک کشور تخریب شده خواهند شد و تصورشان از ایران چیزی شبیه به یک کشور قحطی زده بوده است. حتی برخی از این مسئولان گویا رغبتی هم برای آمدن نداشته اند و توصیه اطرافیانشان هم عدم سفر به کشورمان بوده است.

 
قسمت خوشحال کننده این ماجرا اذعان این مقامات به اشتباه خود و حتی حیرت از شرایط کشورمان پس از سفر به ایران بوده است بطوریکه حتی عنوان شده بود یکی از مسئولان بلند پایه یک کشور عنوان کرده که قصد دارد در صورت امکان در ایران بماند!

اگرچه همه ما از این تصحیح اشتباه خوشحال شدیم و آن را موفقیتی برای خود و کشورمان می دانیم اما در این میان نکته ای وجود دارد که بسیار قابل تامل است.

 
اگرجنگ نرم را در یک تعریف ساده «استفاده طراحی شده از تبلیغات و اعمال دیگر برای تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار طرف مقابل به نفع طرف اول» بدانیم، عنصر «آگاهی» می تواند یکی از مهمترین عناصر مقابله با این جنگ باشد. بطوریکه اگر جامعه ای از این عنصر بهره‌مند باشد به سختی تحت تاثیر القاء مفاهیم غلط که کارکرد اصلی دشمن در جنگ نرم است قرار می گیرد. طبیعی هم هست وقتی ما از موضوعی با خبر باشیم و نسبت به آن «آگاهی» داشته باشیم تاثیر اخبار و فعالیت های روانی کذب بر ما کمتر خواهد بود.

مساله بالا نیز از این قاعده مستثنی نیست. اینکه اخباری منتشر می شود که سران برخی کشورها از وضعیت ایران مطلع نیستند و ما را کشوری عقب مانده و قحطی زده می دانند زنگ خطری برای دستگاههای تبلیغی ماست.

 
اگرچه نمی توان امروز را با 5 یا 10 سال گذشته مقایسه کرد و برخی فعالیت های موثر در این حوزه صورت گرفته ولی باید اعتراف کنیم که عملکرد ما در شناسایی ایران بعنوان یک کشور در مسیر پیشرفت و با فرهنگ غنی نامناسب بوده است که اتفاقا در مواردی این موضوع تبدیل به پاشنه آشیل ما شده است و رسانه های وابسته جهان توانسته اند تصویر غلط و یکطرفه ای را از ایران ارائه کنند.

 
نمونه های دیگری نیز وجود دارد که به جهت اهمیت آن به سه مورد آن اشاره می شود:

چندی پیش سردبیر ارشد واشنگتن پست به ایران آمد و مصاحبه ای را نیز با خبرگزاری فارس انجام داد. قبل از مصاحبه او گفت که از یک فروشگاه بزرگ در یکی از میدان های تهران خرید کرده و از کثرت و تنوع محصولات در ایران شگفت زده شده است. او می گفت گمان می کرده با شرایط تحریم منتظر دیدن صحنه های وحشتناک در ایران بوده است.

این نشان می دهد حتی یک نخبه در جامعه آمریکا که اتفاقا در یکی از نشریات قدیمی و اثرگذار این کشور هم سمت مهمی دارد از اوضاع ایران با خبر نیست.

مورد دوم اینکه چندی پیش یکی از دوستان، مساله مشابهی را در مورد یک ویتنامی نقل کرد. وی گفت وقتی با این شهروند ویتنامی که به ایران آمده بود صحبت می کردم عنوان کرد که همسرش به شدت از این سفر نگران است و از من درخواست کرده که به اینجا نیایم چون گمان می کند در ایران جنگ است!

این ماجرا از آنجا تاسف بار است که ملتهای ایران و ویتنام دارای یک تجربه مشترک از سلطه گری آمریکا هستند و این مساله می تواند بنای یک پیوند عمیق و تاثیر گذار باشد اما همین ملت به جهت حجم بالای اخبار دروغ از ایران و عدم تحرک ما در این حوزه ها گمان می کند که سفر به ایران خطر جانی به همراه دارد.

اما مورد سوم که از همه این ها اسف بارتر است مربوط به ملاقات نگارنده با یک هنرمند فلسطینی است.

روز گذشته یکی از برنامه سازان تلویزیون فلسطینی را ملاقات کردم. با نهایت تعجب او نیز موارد بالا را تکرار کرد و گفت نگاه برخی در فلسطین نسبت به شرایط ایران با واقعیت منطبق نیست. البته وی عنوان کرد که در چند سال اخیر این نگاه بهتر شده ولی برخی ها در فلسطین گمان می کنند بحث شیعه و سنی در ایران آنقدر قوی است که یک سنی به راحتی نمی تواند به ایران وارد شود!

اینها موارد دردناکی است که در روزگار «هجمه های نفس گیر خارجی» و «یقه‌گیری های پوچ داخلی» به فراموشی سپرده شده و کسی حوصله و وقت پرداختن به آن را ندارد.

نشان دادن چهره واقعی ایران به مردم جهان مجاهدتی است که قطعا ارزشی مانند خود پیشرفتها دارد و می تواند نقش موثری در جلوگیری از القائات دروغ دستگاههای تبلیغاتی غرب انجام دهد. حال اینکه سفارتخانه ها، رایزن های فرهنگی، رسانه های برون مرزی و... چقدر دغدغه دارند تا این مهم را به انجام برسانند و آیا مشغولیت های دیگر آنها اجازه رسیدن به این چشم انداز را می دهد یا خیر جای بحث و نظر دارد.

حتی می توان پا را از این هم فراتر گذاشت. فرض کنید اگر افرادی که امروز تبدیل به عمله توهین به شریف ترین موجود خلقت و کتاب خدا شده اند در صورت یک عملکرد مناسب و دنباله دار و آگاهی از حتی گوشه ای از دین مبین به خود اجازه این کار را می دادند و در این عمل شیطانی شریک می شوند یا خیر؟ اگر پشت پرده را کنار بگذاریم که قطعا چنین توهین هایی به پیامبر اسلام و قرآن ناشی از یک نقشه پلید برای پیشبرد سیاستهای استعماری است ولی نمی توان در مواردی «جهل» اجرا کنندگان این سیاست ها را از نظر دور داشت. تاکید آنها بر شبهاتی مانند ازدواجهای پیامبر، جنگ های ایشان و... ناشی از یک کم کاری عمیق در این حوزه است.

امروز ما باید بدانیم مردم کشورهای دنیا(حتی جایی مثل فلسطین) در موارد بسیاری از اوضاع ایران بی خبرند و نمی دانند به راستی در کشورمان چه اتفاقات بزرگی رخ داده است. اگر برخی دوستداران انقلاب اسلامی(چه مسلمان و چه غیر مسلمان) و برخی نخبگان را از این مورد استثنا کنیم باید بدانیم که نشان دادن چهره واقعی ایران در جهان به درستی صورت نگرفته و ما از این مورد دچار خسران فراوان شده ایم.

استفاده از قالب هنر و نگاه خلاقانه به آن برای این موضوع قطعا از اولویت برخوردار است. برگزاری جشنواره ها، نمایشگاههای مختلف هنری، هفته های فرهنگی و ... بدون مشکلاتی که تابحال گریبان برخی از این فعالیت ها مانند نگاه سطحی به این نمایشگاهها و عدم خلاقیت در آن و عدم استمرار، می تواند روشی موثر برای این موضوع باشد.

فرض کنید اگر مردم اروپا و آمریکا نگاهشان به ایران تصحیح شود و حتی با گوشه ای از واقعیات فرهنگ دینی و ملی ایران آشنا شوند آیا سیاستمداران آنها باز هم می توانند بصورت لجام گسیخته هرچه می خواهند درباره ایران بگویند و با زمینه سازی افکار عمومی سیاست های خود را اجرایی کنند؟

ما باید به این ضعف اعتراف کنیم و در راه برطرف ساختن آن تلاش کنیم چراکه به این شکل می توانیم تاثیرگذاری القائات دروغ رسانه های آنها را بر افکار عمومی جهان کمتر کنیم و این یک اصل است.

اگر موارد اندکی را که برخی «افراد» و نه ساختارها، با مجاهدت پیش می برند را مستثنی کنیم، تاکنون چیز زیادی از سفارتخانه ها و رایزنی های فرهنگی ما صادر نشده و گویا با ساختار فعلی قرار هم نیست صادر شود و اگر به داد نرسیم روال هزینه های سنگین کم کاری و رخوت دستگاهها هم چنان به ما تحمیل می شود.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
نظرات بینندگان
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
مطلب پر محتوایی بود.
تا موازی کاری در دستگاه های فرهنگی وجود دارد هزینه های سنگین تحمیل خواهد گردید.
یادمان نرود در جامعه ای که مشکل اقتصادی گریبان گیر 90 درصد افراد جامعه است جایی برای مسایل فرهنگی نخواهد بود و اعتقادات دینی هم به صورت سطحی خواهند شد
ناشناس
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
مردم دنيا همون قدر از سالام ميدونند از ايران هم ميدونند