به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه القدس العربی در مقاله خود به قلم مضاوی الرشید نوشت: عبدالله بن عبدالعزیز شاه عربستان هنگام سفر خاص خود به مغرب ، ماموریت اداره کشور را به طور موقت به سلمان ولیعهد این کشور سپرد و شاید انتظار سلمان برای اینکه به طور رسمی زمام امور را در دست بگیرد ، به طول نیانجامد و وی به زودی آنگونه که انتظار می رود ، رسما" شاه عربستان شود.
ولیعهد کنونی عربستان با موضوعات پیچیده و دشواری در عرصه داخلی و خارجی مواجه است که در دوره حکومت عبدالله بن عبدالعزیز شاه سعودی از سال 2005 بر روی هم انباشته شده است.
سلمان در زمینه وضعیت داخلی با اوضاعی کاملا" متفاوت روبرو است که هیچ یک از شاه های عربستان درگذشته با آن روبرو نبوده اند. این وضعیت ناشی از تحولات و تغییرات اجتماعی در عربستان است که مهم ترین آنها اعتراض های اجتماعی رو به افزایش نسبت به برخی موضوعات می باشد؛ بدون اینکه راه حلی برای آن و برای پایان دادن به اعتراض ها پیدا شود.
به نظر می رسد که عربستانی ها از همسایگان عرب خود معنای جنبش مسالمت آمیز اعم از تجمع و تظاهرات و گردهمایی در مقابل موسسات دولتی و میادین عمومی و مراکز تجاری را آموخته اند و علیرغم اینکه این تجمع ها به نتیجه ملموس و قابل توجهی نرسیده است اما نشان دهنده پیشرفت توانایی جوانان و فعالان در زمینه گردهمایی و جمع کردن دیگران درخصوص موضوعاتی مانند زندانیان سیاسی ، بیکاری و مصادره اراضی و فساد اداری است که شهروندان عادی در عربستان از آن رنج می برند.
این تجمعها برای مسئولان سعودی تازگی دارد و باعث شده است تا شهروندان این کشور به فکر مطالبه حقوق خود و اعتراض به ممانعت از فعالیت گروهی شوند.
فعالان عربستانی در همه مناطق کشور توانایی خود را برای پشت سرگذاشتن قید و بندها و محدودیت های اعمال شده بر تشکل های سیاسی و تجمع های کوچک که همواره با بازداشت روبرو می شده است ، اعلام کرده اند.
رژیم سعودی همچنان به شیوه طرح انفرادی خواسته ها مقابل مسئولان و سرکوب هر تلاشی که از نظر آنان برای مطالبه حقوق و خواسته ها مطلوب نباشد، اعتقاد راسخ دارد و تجمع را مردود می داند اما در مقابل صفوف منظم تجمع کننده در مقابل شوراها در مناطق اداری یا شهر ریاض شیوه ای دیگر را در پیش گرفته اند.
به گزارش العالم، تحولات اجتماعی که شاه آینده عربستان با آن روبرو خواهد بود ، شیوه سنتی در عربستان را که نسل قدیم درپیش گرفته بود ، درهم خواهد شکست و روش مطالبه حقوق را تغییر خواهد داد و آنرا از انحصار دستگاه های دولتی خارج خواهد کرد.
تغییرات اجتماعی و افزایش میزان مهاجرت به شهرهای بزرگ و گسترش فعالیت رسانه ها و رویکرد باز آن در زمینه ارتباطات اجتماعی باعث شده است که حد و حدود رهبران و مسئولان از رهبران سنتی مانند شیخ قبیله یا کدخدای یک روستای دور افتاده گذر کند.
در سایه این تحولات رو به رشد ، شاه آینده عربستان با وضعیت اجتماعی متفاوت با گذشته روبرو است زیرا در گذشته ، کنترل جامعه به ویژه در مناطق دور دست و دور از مرکز سیاسی و اداری از جمله مناطق جنوبی کشور نزدیک به یمن و مناطق شمالی آسان بود. شاید شاه آینده عربستان برای به دست گرفتن کنترل امور کشور ناچار به توسل به راه کار امنیتی باشد. تا این لحظه ولیعهد عربستان هیچ تمایلی به تعامل با موضوع اصلاحات سیاسی نشان نداده است و این وضعیت مادامیکه تحرک مردمی منحصر به مسائلی غیرمنسجم و پراکنده است ، بر همین منوال است ولی روزی فرا خواهد رسید که این خواسته ها یک جا جمع می شوند و همه جامعه به این باور می رسند که دستیابی به حل و فصل قضایای حل نشده مانند زندانیان و نداشتن استقلال قضایی و مشکلات اقتصادی اعم از بیکاری و مشکل مسکن و طرد از روستاهایی که درآن جا خدماتی وجود ندارد ، تنها با تغییر ریشه ای نظام حکومتی ممکن و میسر خواهد بود و همه به این نتیجه می رسند که باید موسسات و مراکز کشور از جمله مجلس ، نهادهایی منتخب باشند که اعضای آن به خواست مردم انتخاب می شوند و دولت هم از طریق همین مجلس منتخب تشکیل می شود.
با وجود اینکه ولیعهد عربستان تلاش می کند تا در تبلیغات اعلام نماید که پادشاه آینده عربستان پادشاهی متمدن است که طرفدار و دوستدار فرهنگ و فرهنگیان می باشد اما هیچگاه از تمایل خود برای اصلاحات در مسائل سیاسی سخن نگفته است و تا این لحظه سکوت اختیار کرده است به گونه ای که گویی این مساله برای وی اهمیتی ندارد.
نه فرهنگ ولیعهد و نه تجربه سیاسی او در سطح داخل و در خارج و در سطح منطقه، باعث نمی شود که ما انتظار داشته باشیم عربستان از مرحله ای به مرحله دیگر منتقل شود و شاهد رهایی این کشور از رفتارهای سنتی سیاسی باشد. مادامیکه تحرک های مردمی محدود و پراکنده است ، ولیعهد مجبور نخواهد شد که معادلات سابق را تغییر دهد و فقط زمانی خود را مجبور به تغییر و تحول سیاسی می بیند که خواسته های حیاتی مردم به طور یکجا و منسجم مطرح شود و دراین صورت ، وی خود را با جامعه ای متغیر و درعین حال پویا روبرو می بیند و اگر امیدی به تغییر وجود دارد ، ولیعهد باید به محض رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر مسند قدرت ، بلافاصله به اجرای طرح های اصلاحات به ویژه اصلاح وزارتخانه ها از جمله وزارت کشور اقدام کند ، به گونه ای که محدوده اختیارات و نفوذ این وزارتخانه سلطه جو را کم کند و در اولین اقدام ، دستگاه قضایی را از آن جدا کند و نیز سلطه و نفوذ آن بر مناطق را از نظر اداری کم کند زیرا که این وزارتخانه تحت سلطه شاهزاده نایف و پسرش در دوره مبارزه با تروریسم، به کشوری تبدیل شده است که هیچ محاسبه و بازخواستی از مسئولان آن نمی شود.